لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   




اشتغال زنان وهزینه های آن از دیدگاه بنگاه اقتصادی وضرورت کنترل فشارهای ناشی از کار خانگی و اثر اشتغال بر سلامت زنان

 

 

   
   

www.Fekreno.org

 

 

 

 

 

 

چکیده


نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران مشابه کشورهای توسعه نیافته است .در حالی که از نظر میزان سواد و تحصیلات با کشورهای پیشرفته قابل مقایسه است در این مقاله بحث در مورد یکی از دلایل تناقض است.با توجه به سیاست های برنامه سوم شناخت عوامل موثر بر تقاضای نیروی کار در بنگاه های اقتصادی ضروری به نظر می رسد.نهادهای رسمی بیشترین تاثیر گذاری را بر سطح اشتغال زنان دارند که خود نیز تحت تاثیر نهادهای فرهتگی و اجتماعی وضع می شوند.
غالبا خانه داری اشتغال خاص زنان تلقی می شود. حتی اگر آن ها در پایگاه های شغلی همطراز با شوهرانشان شاغل باشند.به همین دلیل مسئولیت های خانوادگی و به ویژه وجود فرزندان خردسال کار آن ها را در خارج از خانه تحت تاثیر قرار می دهد و آن ها را وادار می کند به هر قیمت تعادل لرزان میان تعهداتشان در برابر خانواده و کار را حفظ کنند .
نتایجی در پژوهش حاکی از آن است که مشارکت همسر در کارخانه /تحصیلات وی / احساس برابری زوجین در تقسیم کار خانگی و میزان رضایت زنان از شغل خود و انگیزه اشتغال و... نتایج مطلوبی را نشان می دهد.
در کشوری چون ایران که در منطقه ی خاورمیانه قرار گرفته مطالعات در زمینه سلامت زنان و عوامل مرتبط با آن در مراحل ابتدایی خود قرار دارد.
در یک بخش مقاله تلاش برای از میان بردن خلا موجود در زمینه مطالعه تفاوت های سلامت و بیماری در مورد مادران شاغل و غیر شاغل در سطح شهر تهران است که در چارچوب جامعه شناسی پزشکی و بهداشت انجام رسیده است.


کلید واژه: اشتغال زنان/ نقش های چند گانه/خانواده /زنان/سلامت

 

مقدمه


بررسی های تطبیقی نرخ مشارکت و بیکاری نیروی کار زنان در ایران با سایر کشورها نشان می دهد که زنان در مشارکت اقتصادی از نرخ بسیار پائین ولی در بیکاری از نرخ بالایی برخوردارند.از این منظر ایران از وضعیتی مشابه کشورهای توسعه نیافته در حالی که به لحاظ چگونگی تحصیلات نرخ ثبت نام مردان و زنان در آموزش های رسمی پیش از دانشگاه مشابه یکدیگر است و حتی در سالهای اخیر بیش از 60 درصد کل ثبت نام کنندگان دانشگاهی زنان را شامل می شود که از این منظر با کشورهای صنعتی و پیشرفته قابل مقایسه است.
در جوامع سنتی و تا پیش از وقوع فرآیند صنعت گستری و نوسازی سیاسی اجتماعی و اقتصادی در این جامعه و ساختار روابط بین نهادهای اجتماعی اساسا بر پایه سنت ها تجارب تعیین می شود که از نسلی به نسل بعد منتقل می شود. بر این اساس تقسیم کار بین زنان ومردان نیز بر پایه سنت و جنسیت صورت می پذیرد.از این رو از مردان انتظار می رود با اشتغال به کار در خارج از خانه اسباب معاش خانواده خودرافراهم آورد و زنان با ماندن درخانه ومراقبت کودکان اداره امور منزل شرایطی
امن و راحت برای شوهر و سایر اعضای خانواده بپردازند.
با این همه چنین الگویی از تقسیم نقش مانع از آن نمی شود که از نیروی کار زنان در مزرعه وکشت وزرع وکار پا به پای مردان برای تولید بیش تر استفاده نشود. در عین حال مردان کمتر در امور خانه داری شرکت می جویند . خستگی و فرسودگی زنان نیز نمی تواند تاثیری در آن داشته باشد.
از آن جا که در جامعه سنتی بین محل کار وتولید و یا کار و خانواده فاصله ای نیست و این دو از هم جدا و مستقل نیستند . زنان نیز غالبا به عنوان زنان خانه دار به مشارکت در کارهای تولیدی روی می آورند نه به عنوان کار کن مستقل ویا مزد بگیرد. همزمانی وقوع نقش ها نمی تواند مانع از ایفای موازی آن ها شود و زنان فرصت می یابند در کار و تولید شرکت جویند و تعهدات ناشی از نقش خانوادگی خود را نیز به انجام برسانند , به همین دلیل و به رغم اضافه بار نقش, زنان کم تر دچار فشار ناشی از تداخل زمانی نقش های دوگانه می شوند, اما به موازات تحول جامعه و جدایی کار از خانواده و تغییر در برخی نهادهای اجتماعی دیگر, از جمله تعمیم آموزش و پرورش رسمی و عالی و تحت پوشش قرار گرفتن دختران جوان, ضرورت و نیاز اقتصادی خانواده ها به کار زنان در خارج از خانه برای استمرار حیات و بقای خانواده و از همه مهم تر نیاز روزافزون جامعه در به کار گیری نیروی کار زنان در بخش صنعت و خدمات که در نتیجه تغییرات ساختاری در بخش های اقتصادی جامعه, اولویت و گسترش بیش تری نسبت به بخش کشاورزی یافته است, تعداد زنان شاغل در بخش های خدمات و صنعت رو به افزایش گذارد.
در کشوری چون ایران ,که در منطقه خاورمیانه قرار گرفته ,مطالعات در زمینه سلامت زنان و عوامل مرتبط با آن در مراحل ابتدایی خود قرار دارد . در این بخش مقاله تلاش برای از میان بردن خلا موجود در زمینه مطالعه ی تفاوت های سلامت و بیماری در مورد مادران شاغل و غیر شاغل در سطح شهر تهران است که در چارچوب جامعه شناسی پزشکی و بهداشت انجام رسیده است.
از آنجایی که بر اساس سیاست های برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر کاهش میزان اشتغال در بخش دولتی و در نتیجه کم کردن تعداد فرصت های شغلی تا حد بسیار اندک (سالانه 20 هزار نفر) مد نظر قرار گرفته ,بنابراین تکیه بر استخدام دولتی ,به عنوان راهکار موثر در افزایش قابل توجه اشتغال زنان منتفی می گردد . بنابراین بخش خصوصی در این میان ,بیشترین توجه را به خود جلب می کند. چارچوب نظری وبحث این مقاله را بیشتر ناظر بر ساز و کار بازار کار در بخش خصوصی است.
در عرضه نیروی کار زنان تا حد بسیاری تحت تاثیر ساختار جمعیتی , پوشش تحصیلی و سایر عواملی است که کنترل و تاثیر گذاری موثر بر آن در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و به عوامل برونزا تلقی می شود.
یکی از عوامل اصلی کاهش عرضه نیروی کار زنان در ایران ( یعنی پائین بودن نرخ مشارکت زنان ) بالا بودن نرخ بیکاری آنان است . یعنی زنان به علت بالا بودن نرخ بیکاری از یافتن شغل ناامید می شود و در نتیجه برای ورود بازار کار میل کمتری دارند پس با افزایش فرصت های شغلی مناسب برای زنان و کاهش نرخ بیکاری عرضه نیروی کار زنان نیز افزایش خواهد یافت.

نیروی کار یکی از عوامل تولید در سطح بنگاه های اقتصادی محسوب می گردد پس یکی از اقلام هزینه را تشکیل می دهد . در چارچوب بنگاه اقتصادی در پی به حداکثر رساندن سود بنگاه است . بنابراین اقلام تشکیل دهنده هزینه و چگونگی ترکیب آنها به عنوان عواملی که کنترلشان در اختیار مدیریت بنگاه است به منظور تخصیص بهینه منابع در جهت حداکثر کردن مطلوبیت بنگاه از اهمیت خاصی بر خوردار است.
حال اگر دو نیروی کار به دلیل جنسیت ( زن و مرد ) با یک سطح کارایی ولی با هزینه های متفاوت وجود داشته باشند , نسبت هزینه های نیروی کار تعیین می کند.

هزینه معاملاتی و نقش آن در اشتغال زنان
هزینه های معاملاتی عبارتند از هزینه های مشخص نمودن موضوع مورد مبادله و هزینه های به اجرا گذاشتن توافق های حاصله . دو اقتصاد با نیروی کار تخصیص و سرمایه مشابه , ممکن است مقادیر متفاوتی را تولید کنند زیرا شرایط اقتصادی برای تولید محصول متفاوت است.




برای درک بهتر مفهوم هزینه های معاملاتی باید دو مفهوم اساسی مورد توجه قرار گرفت:

مفهوم هزینه زمان

مفهوم هزینه اطلاعاتی

کارکرد اصلی مراکز کاریابی در بازارکار , کاهش هزینه های اطلاعاتی در مبادلات عرضه و تقاضای نیروی کار است. در دو کشور و یا در دو جامعه به علت وجود نهادها و ساختار های متفاوت , سطح کارآیی و تولید در این دو کشور یکسان نخواهد بود , که نهادها عبارتند از قیدهای ایجاد شده توسط انسان وقیدها به صورت رسمی و غیر رسمی تشکیل می شوند.
نهادها قیودی هستند وضع شده از جانب نوع بشر که روابط متقابل انسانها با یکدیگر را تشکیل می دهند. با توجه به مشابهت وضعیت بازار کار زنان ایران با کشورهای عربستان و پاکستان به نظر می رسد یکی از عوامل اصلی در پایین بودن نرخ مشارکت زنان میزان هزینه های معاملاتی ناشی از نهادهای فرهنگی در این نوع جوامع است .
بررسی ها نشان می دهد تفاوت عرضه نیروی کار زنان در کشورهای مختلف بیش از آنکه ناشی از عوامل اقتصادی باشد از عوامل مربوط به نظام های ارزشی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی این جوامع متاثر است.

حمایت از زنان در قانون کار:


قانون کار به عنوان این که نقشی اساسی در روابط کار به عهده دارد در بازار کار(قانون مادر)نامیده می شود. بر اساس ماده 38 قانون کار برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام می گیرد به زن و مرد باید مزد مساوی پرداخت شود.تبعیض در تعیین میزان مزد بر اساس سن , جنس , نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.

هزینه رفاهی و تاثیر آن بر اشتغال زنان:


نا برابری دردستیابی به فرصت های اشتغال میان زنان و مردان به فرض وجود شرایط و کارآیی یکسان , دست کم برای آن گروه از زنان که خود را در سر شماری ها (بیکار) یا (جستجوی کار) اعلام می کنند و موانع فرهنگی را برای حضور در بازار کار از سر راه برداشته اند , هزینه ای را بر فرد و جامعه تحمیل می نمایند . اگر ریشه این نابرابری در دستیابی به اشتغال از دیدگاه توسعه نیروی انسانی , هزینه رفاهی است که برای حداکثر رساندن مطلوبیت جامعه لازم است پرداخت شود.
اقتصاددانان هزینه های معاملاتی اقتصادی را با نیروی اصطحکاک در سیستم های فیزیکی معادل فرض می کنند ولی هزینه های رفاهی تحمیل شده بر اقتصاد کشور برای حمایت از نیروی کار و اشتغال زنان مشابه نیروی اصطحکاک نیست.
عدم پذیرش هزینه های رفاهی در یک نظام اقتصادی , هزینه های دیگری بر اقتصاد کشور تحمیل می گردد که در نهایت دامنگیر بنگاه اقتصادی نیز خواهد شد. به عبارت دیگر به این ترتیب از دیدگاه توسعه , هزینه تحمیل شده بر اقتصاد برای حمایت از اشتغال زنان , هزینه های رفاهی هستند که منافعی را برای فرد و جامعه در بلند مدت در بردارد.
اما به موازات تحول جامعه و جدایی کار از خانواده و تغییر در برخی نهادهای اجتماعی دیگر از جمله تعمیم آموزش و پرورش رسمی و عالی و تحت پوشش قرار گرفتن دختران جوان , ضرورت و نیاز اقتصادی خانواده ها به کار زنان در خارج از خانه برای استمرار حیات و بقای خانواده و از همه مهمتر نیاز روز افزون جامعه در به کارگیری نیروی کار زنان ,به طوریکه تعداد زنان شاغل در بخش های خدمات و صنعت رو به افزایش است.

بررسی آماری نیز نشان می دهد که در کشورهای صنعتی , به طور کلی بین 35 تا 50 درصد نیروی کار زنان تشکیل می دهند.

تقریبا تمام پژوهش هایی که در حوزه رابطه متقابل کار خانواده انجام یافته متفق القولند که تعارض کار خانواده می تواند برای افراد خانواده و سازمان ها هر سه , آثار زیان بار و نامناسبی بر جای گذارد.

در این پژوهش ها نشان داده شده است که تعارض مذکور می تواند بر کیفیت زندگی شغلی و خانوادگی تاثیر منفی بگذارد,میزان رضایت فرد از زندگی را پایین آورد.
از سوی دیگر چنین تعارضی می تواند باعث تضعیف سازگاری ازدواج ,عملکرد ناکافی نقش , نارضایتی از شغل و زندگی و فشارهای روانی را باعث گردد.
بدین ترتیب شناخت تعارض کار-خانواده زنان و عوامل موثر بر آن از اهمیت برخوردار است.از این رو سعی شده در این تحقیق به دو سوال پاسخ داده شود.
نخست آن که تا چه حد زنان شاغل در ایفای موازی نقش های شغلی و خانوادگی به ویژه در انجام وظایف مربوط به مراقبت از کودکان و فرزندانشان و مسئولیت های ناشی از اداره منزل دچار تعارض می شوند؟ در این صورت ویژگی ها و عوامل فردی ,خانوادگی و شغل که می توانند به کاهش تعارض و انطباق با آن کمک کنند کدامند؟
تقریبا تمام پژوهش هایی که در حوزه رابطه متقابل کار – خانواده انجام یافته متفق القولند که تعارض کار- خانواده(work-family conflict) می تواند برای افراد, خانواده ها و سازمان ها, هر سه, آثار زیان بار و نامناسبی بر جای گذارد. در این پژوهش ها نشان داده شده که تعارض مذکور می تواند بر کیفیت زندگی شغلی و خانوادگی تاثیر منفی بگذارد, میزان رضایت فرد از زندگی را پایین آورد.
پریشانی های خانوادگی و شغلی را سبب شود و در کل به افسردگی شخصی منجر گردد .از سوی دیگر, چنین تعارضی می تواند نشانگر وجود منبع تنشی در زندگی افراد باشد که نهایتا تضعیف سازگاری ازدواج عملکرد ناکافی نقش, نارضایتی از شغل و زندگی و فشارهای روانی را باعث می گردد و در عین حال به کاهش نگرش های مثبت سازمانی از قبیل تعهد سازمانی و ارزشیابی های حیات شغلی بینجامد و با کاهش بهره وری, افزایش تاخیر, غیبت کارکنان از محل کار, ترک کار و تعهد شغلی پایین توام گردد.

مبانی نظری تحقیق:


مروری بر تحقیقات انجام شده در بحث از رابطه متقابل کار- خانواده واشتغال زنان متاهل ما را به دو حوزه نظری متمایز از هم رهنمون می کنند :

نظریه نقش و رویکرد جنسیتی نقش


تاکید اصلی نظریه نقش , توجه به پیامدها و کارکرد های روانی و اجتماعی نقش های چند گانه است. در حوزه نظریه نقش ,دو رویکرد نظری گسترده در این زمینه رشد کرده است.که عبارتند از:
رویکرد کمیابی نقش و رویکرد رقیب آن ,نظریه انباشتگی نقش در عین حال ,فارغ از مناقشات جاری نظریه نقش, رویکرد جنسیتی نقش مطرح می شود که با تاکید بر اصولی نظیر تقسیم جنسیتی کار و تفکیک حوزه های زندگی اجتماعی به دو حوزه عمومی مردان و حوزه اختصاصی زنان به مقوله زندگی خانوادگی و شغلی زنان از چشم انداز نابرابری های جنسیتی و اجتماعی می نگرد و تعارض بین این دو حوزه را با استناد به آن توضیح می دهد.

نظریه نقش:
نخستین نظریه پردازان نقش غالبا و صرفا به جنبه ها و پیامدها ی منفی تعدد نقش ها توجه می کردند و حتی یکی از مفروضات مهم در نظریه ها ی اولیه نقش ها ی اجتماعی این بود که تعداد روابط با دیگران منبع فشار روانی و ناپایداری اجتماعی است.به طوری که اغلب جامعه شناسان تا قبل از دهه هفتاد در بحث از مشکلات منتسب به مدیریت نقش های چندگانه رهیافت کمیابی را اتخاذ می کردند, بدین اعتبار مدت ها چنین پنداشته می شد که فشارو تعارض نقش, پیامدهای عادی نقش ها و هویت های چندگانه اند. تحقیقات اولیه در باب تجارب افراد از اشتغال نقش های چند گانه و به ویژه ایفای نقش های شغلی و خانوادگی بر مشکلات, تضادها و فشارهای ناشی از آن ها تاکید می کرد.
متاثر از این دیدگاه تحقیقات در زمینه تعهد به نقش های شغلی خانوادگی ,غالبا با این قضیه شروع می شد که فرد فقط با دست کشیدن از تعهداتش به خانواده می تواند به هویت نقش های شغلی خویش سخت متعهد بماند و بر عکس.

از سوی دیگر ,این دیدگاه بر این اعتقادات که نظام کلی نقش های فرد اصولا زیاد خواه یا پرخواه(over – demanding) هستند وچون روابط اجتماعی فرد به وسیله مجموعه ای از نقش ها شکل می گیرد که ممکن است هریک برای فرد مهم و با اهمیت باشد. هر یک از این نقش ها منابع قابل توجهی از زمان و انرژی فرد را تقاضا می کنند وتقاضاهای متعدد از قلمروهای کار و خانواده بر هم افزوده می شوند و فرد چون نمی تواند تقاضای هر دو نقش را ارضا کند به اضافه بار و تعارض نقش دچار می شود.بدین اعتبار, چنانچه نقش های شغلی بر نقش های خانوادگی افزوده شوند با توجه به آنکه هر دو از نقش های اجتماعی عمده و اصلی افراد محسوب می شوند.
بنابراین شخص برای آنکه به کار-یا خانواده تعهد شدید پیدا کند باید از تعهد قوی به نقش دیگر صرف نظر کنند.که این موضوع به ویژه برای مادران شاغل که اشتغال تمام وقت دارند بیش تر صادق است.
رویکرد انباشتگی نقش, جایگزینی برای نظریه کمیابی محسوب می شود که به منافع بلقوه نقش های چندگانه متمرکز است. فرض اصلی رویکرد انباشتگی این است که افراد می توانند مجموعه ی نقش های خود ربط دهند, بدون آنکه به موازات و توام با آن, فشار و پریشانی افزایش یابد, مشروط بر اینکه افراد احساس تعهد (commitment) نیرومندی را به هریک از نقش های شان گسترش دهند.
با وجود یک احساس تعهد شدید , افراد احتمالا تنش و احساس افسردگی کم تری را در نتیجه ایفای یک نقش اضافی تحمل خواهند کرد تا زمانی که به همان نقش احساس عدم تعهد می کنند.سازوکار دیگری که به افراد کمک می کند تا بتوانند نقش های چند گانه خود را با حداقل فشار به انجام رسانند مکانیسمی به نام «توازن نقش موثر شناختی و رفتاری» است.
پیش فرض نظری دیگری که این رویکرد بر آن تاکید می کند. پاداش ها و امتیاز است.حاصل از نقش های متعدد است که به اداره نقش های چندگانه کمک می کند.
این پاداش عبارتند از:

1- امتیازات نقش
2- امنیت بایگانی عمومی
3- تدارک منابع لازم برای ارتقا پایگاهی
4- تقویت شخصیت و کامروایی خویشتن.

بدین ترتیب, هر چند رویکرد انباشتگی نقش اذعان دارد که نقش های چندگانه می تواند فرد را در معرض فشار و تنش های اضافی قرار دهد, اما چون این نقش ها برای افراد منابع جایگزینی فراهم می سازند که نسبت به آن تنش ها مهم تر و سنگین تر است و به کاهش آثار اضطراب آور و هیجانی تنش ها نیز کمک می کند, این رویکرد بیش تر بر پاداش های مثبت پیوسته با نقش های متعدد متمرکز است تا پیامدهای منفی آن.پاداش های مثبت حاصل از یک نقش می تواند تقاضاهای نقش دیگر را خنثی و آثار منفی آن نقش را بر سلامت روانی و ثبات روابط اجتماعی فرد تعدیل کند.
ایفای نقش های چندگانه افراد ممکن است آن ها را در تماس با منابع اقتصادی و عاطفی بیش تری قرار دهد و مسئولیت های متعارض آن ها را تعدیل کند.
کسانی که نقش های بیش تر بر عهده می گیرند خروجی های بیش تری برای آزاد ساختن و تخلیه تنش و فشار دراختیار دارند و همچنین به منابع بیش تری برای حمایت در مقابله با این فشارها دسترسی می یابند. بدین ترتیب بسیار احتمال می رود که مشکلی که در یک نقش بروز می کند به وسیله رضایت از نفش دیگر جبران شود.
بعضی ویژگی های شغلی مورد بررسی نیز بر تعارض کار-خانواده زنان موثرند که عبارتند از:رضایت شغلی , محتوای شغلی , انعطاف شغلی , انگیزه اشتغال , ساعات کار هفتگی و سابقه کار

آمارها نشان میدهند که با افزایش رضایت شغلی از میزان تعارض زنان کاسته می شود به ترتیبی که نسبت آن دسته از زنانی که تعارض نقش کمی احساس می کنند در بین کسانی که رضایت شغلی زیادی دارند بیش تر است.

نتایج نشان می دهد که با کاهش ساعت کار هفتگی از میزان تعارض تجربه شده زنان کاسته می شود به طوریکه نسبت زنانی که تعارض کمی احساس کرده اند در بین کسانی که حجم ساعت کار هفتگی کم تر دارند بیش تر است.
در مطالعات انجام شده بر اهمیت تکثیر نقش ها و تاثیر مثبت آن در ارتقای وضعیت سلامت روحی و جسمانی زنان تاکید شده است.

رویکرد جنسیتی نقش


همانطور که پیش از این اشاره شد از دیدگاه رویکرد جنسیتی نقش, تفاوت های اساسی در شرایط زنان و مردان در رابطه با تعارض کار – خانواده وجود دارد, بدین ترتیب که نقش های سنتی رایج در فرهنگ, تاکیدهای متفاوتی برای مردان , ومسئولیت های خانه داری برای زنان. این اصل که همان تقسیم سنتی و جنسیتی کار است, ریشه های زیستی, اجتماعی و فرهنگی دارد و در نظریه پارسونز (parsons) در توصیف وی از نقش های ابزاری مردان و نقش های بیانگر زنان به خوبی بیان شده است.منظور پارسونزاز این دو مفهوم آن است که وظیفه زن در خانواده تامین نیازهای عاطفی و احساسی اعضای خانواده ووظیفه مرد تامین نیازهای مادی و اقتصادی آنان است.
مسئولیت های خانوادگی و انتظارات پیرامون نقش زن و مادر انتظار بر این است که زن های شاغل با معامله کردن بر سر هویت های نقشی دوگانه خود بین آن ها توازن ایجاد کنند, اما در مورد مردها, انتظارات هنجاری و سنتی این است که هنوز نقش های شوهر و پدر ایجاب نمی کند که مردها به طور کامل در خانه داری و بچه داری مسئولیت و درگیری داشته باشند.وانگهی نقش شوهر در نیروی کار با وظایف خانوادگی اش به عنوان نان آور هماهنگی دارد.بر این اساس مردان متاهل بر سر هویت ها یا نقش های خود معامله نمی کنند.

 

1)مروری بر سوابق نظری و تجربی:


در چارچوب مدل های نظری تحلیل نقش در غرب دو رویکرد عمده – یکی با دید مثبت و دیگری با دیدگاه منفی - به مسئله رابطه نقش اشتغال و سلامت در مورد زنان پرداخته است که در این جا به اختصار به فرضیه های عمده هریک از دو دیدگاه اشاره میشود.
در چارچوب رویکرد منفی , گذشته از نظریه پارسونز در مورد تفکیک کارکردی نقش زنان و مردان وتاکید وی بر لزوم عدم اشتغال زنان خانه دار, می توان از فرضیه های تکثیر نقش , تضاد نقش , فشار بار اضافی نقش , فرضیه تقارب ,فرضیه کمیابی , وفرضیه فشار نقش نام برد.
هر یک از این فرضیه ها به نوعی حکایت از این دارند زنانی که به کار در ازای دست مزد می پردازند , بیش تر احتمال دارد به دلایلی چون حجم بیش تر کار, افزایش انتظارات ومسئولیت های بیش تر و استرس ناشی از ایفای چند نقش توامان , از نظر سلامت در وضعیت نا مطلوب تری نسبت به زنانی که صرفا به نقش های سنتی همسری و مادری می پردازند ,قرار می گیرند.
در مقابل , در چارچوب مدل های روی کرد مثبت , به
فرضیه ی اعتلای نقش
نظریه ی بسط نقش
و فرضیه ی تجمع نقش
می توان استنا نمود که طی آن نقش اشتغال که به عنوان نقش جدیدی به نقش های سنتی زنان اضافه شده , به عنوان یک امر مثبت و پر فایده در نظر گرفته می شود.
در اینجا مکانیزم تاثیر گذاری مثبت نقش اشتغال از طریق عزت نفس افزایش یافته , درآمد بیش تر به کسب حمایت اجتماعی گسترده تر- که با اشتغال در ازای درآمد همیشه است – در جهت ارتقای سلامت زنان مورد تاکید قرار می گیرد.

بارتلی و دیگران نیز معتقدند:«هرچند به تدریج ما در ادبیات نظری شاهد ظهور سنتزی از این دو روی کرد (مثبت و منفی ) به رابطه ی اشتغال – سلامت زنان , هستیم,برخی از عوامل درگیر در این رابطه همچنان مورد غفلت واقع شده اند ».ایشان به ضرورت در نظر گرفتن ماهیت و میزان یا حجم کار, چه در مورد کار خانگی و کار زنان در بازار رسمی اشتغال اشاره داشته و تفاوت های موجود از نظر وضعیت سلامت را در مورد انواع مشاغل موجود مورد تاکید قرار می دهند.

ایشان همچنین این مسئله که وضعیت سلامت خود تعیین کننده ورود افراد به مشاغل خاص است.یعنی نظریه انتخاب سلامت (health selection) را متذکر می شوند. لی 1998) نیز به برخی از تحقیقات در سطح کشورهای مختلف اشاره نموده که در آن ها فرضیات بار اضافی نقش و اعتلای نقش با یکدیگر انسجام یافته اند.

شایان توجه است که بررسی های متاخر در دهه ئ نود میلادی پرداختن صرف به مسئله احراز نقش فراتر رفته و مسئله کیفیت و تجربه نقش را نیز شامل شده است . آنندال و هانت (2000) با مروری بر تحقیقات دهه مذکور ,نتایج این تحقیقات را که حکایت از اهمیت یافتن کیفیت ایفای هر نقش به تنهایی, در عین اهمیت ترکیب نقش های متعدد – به عنوان عوامل تعیین کننده یا پیش بینی کننده سلامت زنان دارد – مورد تاکید قرار داده اند.

1)چارچوب نظری تحقیق


به نظر می رسد برای شناخت رابطه سلامت – کار زنان می بایستی گروه هایی از عوامل درگیر که در چارچوب دسته بندی کلی تری گروه بندی و تشخیص داده می شود. طی مدل نظری راهنمای تحقیق مورد توجه و تجزیه قرار گیرد.
در یک مدل به گروه متغیرهای اجتماعی – جمعیت شناختی یا به عبارتی متغیرهای زمینه ای شامل متغیرهایی چون سن , وضعیت تحصیلات , میزان تحصیلات همسر , درآمد خانواده , امکانات مالی خانوار, و پایگاه اقتصادی اجتماعی آن,شغل همسر ,بعد خانواده ,سن فرزندان ,واین که زن به طور دائم به امر مراقبت از کسی (سالمند یا بیمار ) اشتغال دارد ,می پردازد.
گروه دوم از متغیرها که به متغیر های حیطه کار و فعالیت مربوط می شود مشتمل بر متغیر هایی چون اشتغال / عدم اشتغال و برخی از ویژگی های اشتغال زنان نظیر نوع کار از لحاظ پاره وقت یا تمام وقت بودن , درآمد طبقه بندی شغلی , سابقه کار در ازای درآمد و تصور زنان از شرایط فیزیکی و روانی – اجتماعی کار بیرون و کار خانگی می شود.
گروه سوم از متغیر ها که به عنوان متغیر های بینابینی در این مدل تلقی گردیده است, با عنوان کلی متغیر های زمینه ی شرایط فردی / اجتماعی زندگی زنان به طور قراردادی تعریف شده و شامل برخی از متغیرهای دیدگاه منفی نظیر تضاد نقش, و استرس و همچنین برخی از متغیرهای دیدگاه مثبت نظیر عزت نفس, حمایت اجتماعی , استقلال اقتصادی و رضایت (از نقش خانه داری, رضایت از زناشویی, و رضایت از زندگی در کل) می شود متغیرهای دیگری مانند:
حمایت و پشتیبانی همسر, تقسیم کار خانگی و موافقت همسر با کار بیرون از منزل زن, نیز در این گروه قرار دارند.
به منظور سنجش شرایط روانی – اجتماعی کار و یا خانه داری نیز طیفی مرکب از آیتم های قراردادی به کار گرفته شد.برای مثال می توان به میزان تنوع کاری, کنترل کار, یکنواختی کار و... اشاره کرد.
در نهایت متغیر سلامت که هر دو بعد سلامت جسمانی و روانی را دربر می گیرد, به عنوان متغیر وابسته اصلی در این مدل قرار داده شده است.

 

3)روش تحقیق


این بررسی با روش پیمایش ( surver ) در چارچوب روش های کمی تحقیق (quantitative research انجام گرفته است.
پاسخ گویان تحقیق از میان زنان در سنین 18 تا 60 سالگی ,متاهل و دارای حداقل یک فرزند انتخاب شدند. افراد شاغل زنان دارای مشاغل تمام وقت و پاره وقت را در بر می گرفت.
به این ترتیب , روش تعیین حجم نمونه همچنان که در بررسی های پیمایشی متداول است, مبتنی بر نتایج محاسبات آماری یافته های آزمون های مقدماتی (پایلوت اول و دوم ) و پس از مشخص کردن الگوهای معنادار آماری در رابطه ی همبستگی متغیرهای مستقل نظیر سن و طبقه ی شغلی زنان و متغیرهای وابسته نظیر متغیرهای اصلی سلامت سنجی در مورد سلامت جسمانی و روانی به تفکیک بوده است.
 

4)یافته ها



1-4) ویژگی های جمعیتی پاسخ گویان
زنان شاغل به طور متوسط در سن 22 سالگی و زنان غیرشاغل یا خانه دار در سن 7/18 سالگی ازدواج کرده اند.این امر می تواند تحت تاثیر عامل سطح تحصیلات قرار گرفته باشد که باز ملاحظه می شود که میزان تحصیلات زنان شاغل به طور معنی داری بالاتر از متوسط سال های تحصیل زنان غیر شاغل بوده است. (زنان شاغل به طور متوسط 9/12 سال و زنان خانه دار 5/9 سال تحصیل کرده اند.) به همین ترتیب در مورد تفاوت در سن زنان در اولین بارداری, تفاوت معنی داری میان این دو گروه زنان در تهران ملاحظه شد.
زنان شاغل به طور متوسط در سن 9/23 سالگی و زنان خانه دار در سن 5/20 سالگی برای اولین بار باردار شده بود.

2-4) سیمای سلامت زنان
تجزیه و تحلیل معرف هایی که برای سنجش سلامت جسمانی و همچنین سلامت روانی پاسخ گویان به کار گرفته شد مشخص کرد که میان شرایط سلامت و بیماری مادران شاغل و غیر شاغل تفاوت معنی دار آماری وجود ندارد. یکی از متغیرهای به کار رفته ، سابقه بیماری طولانی مدت یا مزمن است که بنا بر نتایج بدست آمده, 37 درصد از زنان غیر شاغل در مقابل 40 درصد از زنان شاغل به ابتلا به یکی از بیماری های مزمن در مورد خویش اشاره نمودند، هر چند اختلاف ملاحظه شده معنی دار نیست. در مورد معرف های دیگر ، به جز در مورد متغیر «ارزیابی شخص از سلامت خویش با توجه به سن وسال» نیز تفاوت مشاهده شده معنی دارنیست.

3-4 ) عوامل تاثیر گذار بر سلامت روانی زنان
برای بررسی تاثیرمتغیرهای توضیحی که طی مدل نظری تحقیق معرفی شده است بر متغیر سلامت روانی از تحلیل رگرسیونی چند متغیری خطی استفاده شد. متغیرهای توضیحی به ترتیب وارد معادله ی رگرسیون شد وتغییرات حاصله مورد بررسی قرار گرفت.متغیرهای دیگری که از معادله رگرسیون به دلیل عدم معنی داری آماری به تدریج حذف شد عبارتند از: 1- در گروه متغیرهای اجتماعی جمعیتی سن و تحصیلات پاسخ گو ، درآمد شوهر، طبقه شغلی و تحصیلات شوهر، بعد خانواده ، سن فرزندان ، نقش مراقبتی پاسخ گو، منابع مالی و امکانات مادی خانواده. 2- در گروه متغیرهای مربوط به کار و فعالیت ، طبقه شغلی مادران شاغل ، درآمد ، شرایط روانی – اجتماعی شغل ، شرایط فیزیکی انجام کار خانه داری ، نوع شغل (پاره وقت/تمام وقت) و سابقه کار. 3- در میان گروه سوم از متغیر های حاضر در مدل نظری تحقیق رضایت از شغل ، رضایت از نقش خانه داری ، رضایت از زندگی زناشویی ، میزان تقسیم کار خانگی با همسر ، احساس تضاد نقش و موافقت شوهر با اشتغال زن قرار داشتند.
مادران شاغلی که در شرایط فیزیکی بهتری ( نظیر نور ، دما ، رطوبت ، عدم ازدحام افراد و نظایر آن ) کار می کردند ، از نظر سلامت روانی در شرایط بهتری قرار داشتند.
یافته ها همچنین نشان می دهد که زنانی که در انجام کارهای منزل از شرایط روانی – اجتماعی بهتری برخوردار بودند, از سلامت روانی بهتری نیز بهره مند بودند. در گروه سوم از متغیر های توضیحی ,متغیر استرس تاثیر معنی دار معکوسی بر متغیر معرف سلامت روانی نشان می دهد که جای تعجب ندارد.
همچنین متغیر عزت نفس تاثیر گذار است به نحوی که با هر واحد افزایش در این متغیر, سلامت روانی به اندازه 20% - بهبود می یابد.همچنین متغیر حمایت اجتماعی (با معرف تعداد دوستان صمیمی پاسخ گو) تاثیر معنی داری در جهت ارتقای سلامت روانی پاسخ گو نشان می دهد. در این ارتباط سایر متغیرها چون افزایش استقلال اقتصادی, رضایت کلی از زندگی و حمایت و همراهی همسر نیز در جهت ارتقای سلامت روانی مادران تاثیر گذار هستند.


3-4)عوامل تاثیر گذار بر سلامت جسمانی زنان
متغیر «ارزیابی شخصی از وضعیت سلامت خود با توجه به سن فرد»که به عنوان معرف سلامت جسمانی در غالب بررسی های سلامت سنجی در حوزه ی جامعه شناسی پزشکی و بهداشت در غرب مورد تایید ومتداول است. برای انجام تحلیل های چند متغیری در نظر گرفته شد. در مورد این متغیر با توجه به سطح سنجش ترتیبی آن ,چهار گزینه پاسخ که عبارتند از عالی , خوب, متوسط و بد به دو گزینه « خوب » و « کم تر از خوب » تقلیل یافت و با توجه به دو گزینه شدن متغیر وابسته , تحلیل همبستگی چند متغیری آن با متغیرهای توضیح دهنده (مستقل) موجود در مدل نظری تحقیق, با استفاده از رگرسیون لاجستیک logistic انجام گرفت.
سایر متغیرهایی که بر سلامت جسمانی مادران تاثیر معنی داری نشان می دهند عبارتند از سن فرد (با افزایش آن , احتمال گزارش سلامت بد یا متوسط بیش تر می شود) به همین ترتیب نیز درآمد شوهر هرچه کم تر, احتمال وضعیت سلامت بد و متوسط همسر بالاتر است.همچنین مادران شاغلی که شرایط روانی – اجتماعی کار خویش (مقیاسی مرکب از حاصل جمع اظهار نظرهای پاسخ گو در زمینه جنبه های مثبت و منفی کار خویش از جمله متنوع بودن کار, جالب بودن, اختیار عمل و کنترل بر جریان کار, و همچنین میزان خسته کنندگی, تکراری بودن , سرعت و فشار زمانی ونظایر آن را در سطح مطلوب تری گزارش کرده بودند نیز از شرایط سلامت بهتری برخوردار بودند.
به همین ترتیب در گروه متغیرهای مربوط به زمینه زندگی, افزایش در متغیرهای استرس و احساس تضاد نقش نیز به طور قابل انتظاری در کاهش سلامت موثر واقع شده است.
یکی از دلایل عمده که باعث شده بود برخی مادران شاغل در صورت امکان مایل به توقف کار شغلی خویش باشند – بعد از عامل عدم رضایت از پایین بودن میزان درآمدشان – این بود که آن را مخل ایفای نقش مادری خویش و محل ایفای نقش خانه داری تلقی می کردند در عین حال ملاحظه می شود که رضایت زنان از زندگی زناشویی نیز به طور معنی داری در جهت افزایش سلامت مادران عمل می کند.
این مسئله با توجه به این که عامل درآمد شوهر نیز در معادله کنترل شده است ، تا حدی می تواند تاکیدی باشد بر اهمیت ابعاد غیر مادی نقش شوهر در سلامت زنان.
نکته حائز اهمیت دیگر دلایل و انگیزه هایی است که زنان شاغل برای احراز نقش شغلی عنوان کرده اند.

نتیجه:


در جامعه کنونی ایران که ضرورت افزایش اشتغال زنان , غیر قابل انکاراست , دولت با اعمال سیاستهائی می تواند موجب تشویق کارفرمایان در استخدام نیروی کار زن شود . دراین ارتباط سیاست گذاریها و برنامه ها باید به گونه ای تدوین و اجراشوند که هزینه های ناشی از تاثیر نهادهای فرهنگی و قوانین و مقررات را کاهش دهد .هم اکنون دولت درغالب طرحهای گوناگون ، اعتبارات قابل توجهی را برای ایجاد فرصت های شغلی تازه تخصیص می دهد ، این اعتبارات زمانی سودمند خواهند بود که موانع ساختاری ناشی از قوانین و مقررات و هزینه های اجرائی آنها به کمترین میزان ممکن کاهش یابد .
نتایج نشان می دهد که زنان شاغل درحالیکه نقشهای دوگانه ای را ایفا می کنند در زمینه انجام وظیفه و مسئولیتهای ناشی از نقشهای خانگی و شغلی خود تا حد متوسط دچار تعارض هستند و عقیده دارند که مهمترین وظیفه یک زن پیش از اشتغال به کار در خارج از خانه ، پرداختن به وظایف خانه داری است . تاحد متوسط خواهان تعدیل نقشهای سنتی خانگی خود هستند بدین معنا معتقدند اولا وظایف خانه داری مسئولیت مشترک و برابر زنان و همسران آنهاست ثانیا همسران زنان شاغل نباید انتظار داشته باشند آنان در امور خانه داری مانند زنان خانه دار موفق باشند .

اینگونه از زنان اعتقاد دارند تقسیم وظایف در امور خانه داری بین آنان و همسرانشان منصفانه صورت نمی گیرد و خواهان تعدیل نقش و انجام مشترک وظایف خانگی به اتفاق همسرانشان در این زمینه هستند .آندسته از زنان شاغل با تحصیلات پایین که دارای همسرکم سواد یا بی سواد نیز هستند و یا سابقه کمی در شغل خود دارند شدید تر و بغرنج تراست .
ویژگیهای شغلی که بر بروز و تشدید کار خانواده زنان موثرند به دودسته کلی تقسیم می شوند و نخست آن دسته از ویژگی هایی که به سازمان کار و محیط شغلی مربوط می شود و دومین ویژگی هایی که به خود زنان شاغل و رابطه آنها با کار بر می گردد .
در مورد میزان ساعات کار هفتگی و یا میزان انعطاف شغل می توان هم از طریق طراحی شغلی و هم از طریق وضع قوانین حمایتی اقدام کرد .
همچنین می تواند با تغییر برنامه ریزی در ویژگی های زمینه ای ویا محتوائی شغل و شناخت عوامل و زمینه هایی که به افزایش میزان خشنودی شغلی زنان شاغل می انجامد شرایطی را به وجود آورد .
نتایج این تحقیق نشان می دهد که شرایط کاری چه در مورد کار در ازای درآمد و چه درمورد کار خانگی , بر سلامت جسمانی و روانی فرد تاثیر می گذارند و نتایج بدست آمده کمابیش با یافته های تحقیقات غربی در خصوص معنی داری و جهت رابطه متغیرهای عمده حاضر در مدل نظری تحقیق هماهنگی نشان می دهد . با این حال هنگامی که تاثیر کلی کاردر ازای درآمد با کنترل تاثیر مجموعه متغیرهای بینابینی , مورد تحلیل قرار می گیرد .

 

منابع



1) کار,مهرانگیز (1373) زنان در بازار کار ایران چ 1, تهران انتشارات روشنگران

2) دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری (1376) شاخص های اجتماعی – اقتصادی زنان در جمهوری اسلامی ایران چ 1 , نهاد ریاست جمهوری

3)اعزازی شهلا (1373) جامعه شناسی خانواده , چ 1 تهران انتشارات روشنگران

4)هاشمی سید علی , آبان 1380 . «بررسی تطبیقی مشارکت زنان در بازار کار ایران و سایر کشورها » مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.

5)هاشمی سید علی , 1381 ," اشتغال یکی از مهمترین چالش های زنان در جامعه کنونی ایران " ارائه شده در همایش "آموزش , اشتغال زنان و توسعه ملی "در دانشگاه مازندران.

6)Annadale.E and Hunt k2000”cender Inequalities in health research at the crossroads “pp 1-15 in e Annandale and k hunt (eds.).” gender in inequalities in health . Buckingham : open university press.

7) Arber ,sara 1991 . “class, paid employment , and family roles : Making sense of structural; disadvantage , Gender
And Health status . social science






 



 

****

 

 

منبع : مقاله ارسالی  "   اشتغال زنان وهزینه های آن از دیدگاه بنگاه اقتصادی وضرورت کنترل فشارهای ناشی از کار خانگی و اثر اشتغال بر سلامت زنان" دکتر حمید رضا علی پور شیر سوار (دکترای علوم اقتصاد Dr. Alipoor shirsavar )*, محمد ظریفی دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی Mohammad zarifi   )  پست الکترونیک جهت تماس  با مولفین :   drbehdad_66@yahoo.com انتشار  سایت فکرنو : www.fekreno.org-  بهمن 1390

 

 

 

 

 

 

 

 

                       

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org