مديريت بر پايه جهان بيني خلاق آينده

دکتر حسن قاسم زاده

 

   
   

www.fekreno.org

   

 

 

   

 

   

 

 

   

 

ارسال کننده :دکتر حسن قاسم زاده

 
     

 

 

 

جامعه اي كه ده هزارسال دوام داشته است با چنان سرعتي در شرف فروپاشي است كه عده کمي تشخيص داده اند چه مي گذرد. به جاي آن جامعه جديدي در حال شكل گيري بوده است ـ جامعه اي كه در آن ارزش ها،عادت ها،هدف هاي يك صد قرن گذشته، عميقاً درحال تغييراست. براي برخي ممكن است تشخيص اين تغييرِجهتِ عظيم بيش از ديگران به طول انجامد. بدون ترديد، بسياري تمام عمررا به مقاومت درقبال اين تغييرخواهندگذراند.ولي اين تغيير واقعي است.

 

 

 

مقاله حاضر اصول ثابت شده اي را شرح مي دهد كه مفاهيم آن با باورهايي كه بشر، در طول بيش از ده هزار سال تاريخ زندگي در اين سياره، آنهارا مانند دم و بازدم جزئي از وجود خود تلقي نموده، در تضاد است. بااين وجود، به نحوي ترديد ناپذير نشان داده شده است كه اين اصول كه اصول جهان بيني خلاق ناميده شده اند، تنها راه برخورد با معضلاتي است كه بشر در اين عصر با آن ها روبروست. كارآيي آنها در عمل در موسسه هاي مختلف، از دولتي تا خصوصي، از تجاري ـ كسب و كاري تا غير انتفاعي، از آموزشي- پژوهشي تا سياسي، . . .، در آمريكا، در بسياری ازكشورهاي اروپايي، آمريكاي لاتين، استراليا، و ژاپن نشان داده شده و نتايج آن قرار گرفتن موسسه هاي مزبور در مسير پيشرفت هاي شگفت انگيز بوده است.


اصول جهان بيني خلاق همچنين ماهيت تغييرات امروز، كه شتاب گيج كننده آن بشر را سر در گم كرده است، و نيز روشهاي برنامه ريزي براي آينده را، كه با شيوه هاي برنامه ريزي سنتي گذشته تفاوت اساسي دارد، روشن مي سازد و نشان مي دهد كه اولا" تغيير، خود به نحو غير قابل تصوري تغيير كرده و ثانيا" امروز برنامه ريزي نه بر پايه فرافكني گذشته بلكه برپايه نوعی كشش قدرتمندِ طبيعیِ آينده قرار دارد.

 در نتيجه براي سازمانها، جوامع و حتي افراد كه براي آينده خود برنامه ريزي مي كنند، شناخت ماهيت تغييرات و اهميت كشش آينده ضروري بلكه حياتي به نظر مي رسد.


اگر چه اين اصول اساسا" در موسسه هاي كشور هاي فراصنعتي مورد استفاده قرار گرفته و براي كشور هاي در حال توسعه، شايد به دليل آنكه در مرحله اي از رشد قرار دارند كه كاربرد آنها به سهولت ميسر به نظر نمي رسد، ولي با توجه به اينكه شالوده جهان بيني خلاق كشف اين پديده است كه بشر كه از ده هزار سال پيش تاكنون در دوران دوم تمدن، با جهان بيني منطقي قرار داشته و مدتهاست به دوران سوم تمدن باجهان بيني خلاق وارد شده و فقط با تغيير طرز فكر خود از جهان بيني منطقي به جهان بيني خلاق خواهد توانست بر معضلات امروز فايق آيد، ناديده گرفتن مفاهيم جهان بيني خلاق توسط كشورهاي جهان درحال توسعه به دور از درايت به نظر مي رسد.


از جمله مفاهيم آشنا و جذاب جهان بيني خلاق آن است كه ارزش هاي متعارف و متعالي انسان دوستانه اي را كه در طول تاريخ بشر، متفكران، مصلحان، رهبران اخلاق، و پيامبران برآن تاكيد داشته اند، از پيش نيازهاي اساسي موفقيت در اين دوران سوم تمدن تلقي گرديده، ايجاد محيطي حاكي از اعتماد متقابل بين افراد را در رفاقت، تجارت، حكومت، و كليه ديگر فعاليت هاي بشري از شرايط لازم براي پيشرفت دانسته، و خصومت، دشمني، و جنگ را مانعِ عمدة نيل بشر به آينده ای درخشان و به طور کلی تعميم اصول جهان بيني خلاق و حركت فراگير به سوي دوران سوم تمدن مي شمارد.


بايد توجه داشت كه اگر چه چنين ارزش هاي متعالي، ايده آل غالب جوامع بشري بوده است، و انسان هايي كه پيرو اين اصول بوده اندكم نيستند ولي قطعا"در تجارت، دركسب و كار، درحكومت، و در بسياري از فعاليت هاي بشري به طور كلي اين اصول محلي از اعراب نداشته اند. تفاوت قابل ملاحظه درآن است كه، چنان كه خواهيم ديد، اكنون از طريق علمي به اثبات رسيده است كه اين اصول و ساير سنگ بناهاي جهان بيني خلاق شرط اساسي موفقيت در همه فعاليت هاي بشري است. مهم آن است كه درآينده ـ بلكه هم اكنون ـ با توجه به اين كه موسسه هايي كه در شرف شكست بوده اند، با مسلح شدن به تفكر جهان بيني خلاق و كاربرد اصول و روش هاي آن به كسب موفقيت هاي شگفت انگيزي نايل آمده اند كه با كاربرد اصول جهان بيني گذشته غيرممكن بود، ادامه پيروي از جهان بيني ده هزار سال گذشته، شكست قطعي به بار خواهد آورد.
 

 

 

 

به نظر مي رسد بسيار مفيد باشد اگرصاحب نظران، دانشمندان، برنامه ريزان، و مسئولان اجرايي با توجه به توضيحات مختصري كه در اين مقاله آمده، و بهتر از آن، با مطالعه مآخذ داده شده، اين سؤال را كه «آيا مي توان اين اصول اساسي باور نكردني در باره عملكرد موفق در اين عصر را، با وجود غير متعارف بودن آن ها، ناديده گرفت؟» به منظور ارزش يابي براي شناخت اين عصر ـ حتي براي شناخت ارزش آن براي كاربرد در مديريت در سطح سازمان هاي اقتصادي، اجتماعی، آموزشی،. . . کشورـ مورد توجه و تعمق قرار دهند. آيا مي توانيم به كاربرد روش هاي گذشته، كه عدم كارايي آنها ثابت شده است، براي برخورد با مسايلمان ادامه دهيم؟ آيا بررسي براي پاسخ به اين سؤال ها براي آينده كشور ضروري به نظر نمي رسد؟

 

 

 

تغيير نقطه انفصال


تغييرات اجتماعی، سياسی و فناوری بی سابقه ای در اين قرن به وقوع پيوسته است. تغييرات ژرف تری در پيش است. برای اتخاذ تصميم هايي که لازم است اتخاذ شود، بايد ماهيت خود تغيير را ـ علت ها و معلول های آن را، خطر ها و فرصت های آن را ـ درک کنيم [1] .


اين عصر دوران تغييرات خارق العاده، شگفت انگيز، پرشتاب، و گيج كننده است: تغييرات در روابط خانوادگي، مشاغل، روش هاي تربيت كودكان، تكنولوژي ها، نظام هاي سياسي، اقتصاد، رقابت، . . . با توجه به اين وضعيت، چگونه مي توانيم خود، جوامع ، و سازمان هايمان را براي برخورد با جهاني اين چنين پيچيده و مرموز مجهز كنيم؟


براي پاسخ به اين پرسش بايد طرز فكرمان را در باره ماهيت تغيير دگرگون كنيم. نه باورهاي سنتي و نه نظريات متخصصان هيچ كدام منجر به روشن شدن موضوع نمي گردد: يك توضيح بسيار فراگير درباره تغيير آن است كه گذشته پيش بيني حال و حال به نوبه خود پيش بيني آينده است.

تغيير هميشه از روندها پيروي كرده است. اين ديدگاه در زمينه هاي مختلفي، از مد لباس تا تحرك هاي صحنه هاي سياسي- اجتماعي آشكار است. اين نظريه مدعي است كه شيوه اي كه تغييرات به وجود مي آيند پيوسته، گام به گام، و تا حد زيادي قابل پيش بيني است. هزاران سال است هدايت آينده از طريق گذشته كارساز بوده است. ولي اين تفسير جاافتاده، مارا با بزرگ ترين مانع براي برخورد با جهان امروز روبرو نموده است.


تغييرات امروز نه فقط سريع تر، پيچيده تر، پرتلاطم تر، و غيرقابل پيش بيني تر است، تغييرات امروز به هيچ وجه مانند تغييراتي كه در گذشته با آن ها مواجه شده ايم نيست. واقعيت شگفت انگيز آن است كه تغيير، خود تغيير يافته است.


قوانين قديم بر ميزان تغييرات حاكم بودند، نه بر نوع آن ها. پيشرفت ها گسترش و تعميمي از گذشته بود. بهسازي هاي سنتي در مخابرات به معني پيچيدن سيم هاي بيشتر و ارسال نشانك (سيگنال) هاي آرام تر (كم پارازيت تر) بود.

 انتقال راديويي با فضاپيماها براي ما مخابرات ماهواره اي را به ارمغان آورد. امروز هزاران نشانك بدون سيم و بدون اختلال با سرعت نور حركت مي كنند. از سويي، روش هاي پذيرفته شده براي بهسازي در زمينه الكترونيك منجر به ساخت دستگاه هايي مي گرديد كه بزرگ تر، داغ تر، و گران تر بودند. با اختراع ترانزيستور، پيشرفت هاي عظيمي از طريق ساخت دستگاه هايي ميسر شد كه كوچك تر، سردتر، و به مراتب ارزان تر بودند. با تغيير 180 درجه اي در قوانين تغيير، چيزي كاملا" جديد خلق گرديد.


اين جهش هاي عظيم، از بينش سنتي كه تغييرات خطي و تدريجي را مورد تاييد قرار مي دهد، سرپيچي مي كند. اكنون پيوسته پديده هايي كاملا" غير منتظره به وقوع مي پيوندند. كيمياگران در روياي سحرآميز تبديل مس به طلا بودند. اكنون هيچ كس چنين آرزويي ندارد. گرفتن شن، اين فراوان ترين ماده در كره زمين، و تبديل آن به تراشه هاي ترانزيستوري كه ارزشي صدبرابر وزنشان به طلا به آن ها خواهد داد، به امري عادي بدل شده است. اين نوع تغيير كاملا" غير متعارف مارا به سرحدي رسانده است كه درآن بي اراده بين دو دوران، گاهي به اين دوران و گاهي به آن دوران، تلوتلو مي خوريم. به «نقطه انفصال» رسيده ايم.
 

 

 

 

كل مفهوم تغيير به نحوي شگفت انگيز از آن چه مدت هاي مديدي است شناخته ايم متفاوت است. در نقطه انفصال تغيير قوانين داراي چنان ژرفايي است كه ادامه استفاده از قوانين قديم نه تنها كارساز نيست بلكه مانع هايي بزرگ و غيرقابل عبور بر سر راه موفقيت ايجاد مي كند.

 

 

 

تغيير « نقطه انفصال» به نحوي ناگهاني و قدرتمندانه اتصال هايي حساس را كه هركس يا هرچيز با گذشته دارد درهم مي شكند. آن چه امروز تجربه مي كنيم در سراسر تاريخ مكتوب بي سابقه است. با تغييري آن چنان متفاوت با هر آن چه قبل از آن وجود داشته روبرو شده ايم كه كاملا" استانداردهاي مرسوم را نقض مي كند. مارا به سوي دگرگوني اي چنان گسترده رانده است كه تمامي آن چه را در باره زندگي در اين جهان مي دانيم كاملا" تجديد ساختار خواهد داد و قوانيني كاملا" جديد براي نيل به موفقيت را طلب خواهد نمود.


کاربرد اين قوانين در صدها سازمان با اهدافي گوناگون در سراسر جهان، از دولت هاي ايالتي و انجمن هاي ملي گرفته تا شركت هاي بزرگ امريكايي مانند اي تي اند تي، داو كميكال، و سه ام (AT&T, Dow Chemical, 3M) تا شركت هاي معظم ژاپني يكپارچه اي مانند ميتسويي و تاكناكا (Mitsui and Takenaka)، که در آن ها بارها نقاط انفصالي طبيعي ظاهر گشته كه هميشه ناگهاني و گاهي خردكننده بوده است، با كاربرد قوانين نقطه انفصال، مجموعه اي از شيوه ها و روش هاي كاري و بينش ها و ديدگاه هايي را كه طي ساليان دراز انباشته اند رها نموده و با اتخاذ تغيير جهت هايي حماسي به روش هايي كاملا" جديد، خلاق، و انقلابي دست يافته اند ـ روش هايي كه با كشفيات جديد درباره تغييرات طبيعي همسو بوده اند.


وقتي درباره چگونگي وقوع تغيير نقطه انفصال تعمق مي كنيم، مي آموزيم كه اين جهش هاي عظيم و تغيير جهت هاي اساسي در قوانيني كه موفقيت برپايه آن ها قرار دارد، كاملا" طبيعي است ـ حتي با اين كه فاصله هاي وسيعي بين آن چه هميشه وجود داشته و آن چه اكنون مي تواند به وقوع پيوندد ايجاد كرده است.


وضع فعلی منحصر به فرد است، بدون هيچ گونه مشابهتی باگذشته [2] .


آن چه بسيار اميد بخش است اين كه اصول تغيير نقطه انفصال را مي توان درك كرد و به نحوي سنجيده در تمام تعامل هاي بين انسان ها، به همان نحو كه در تكنولوژي مورد استفاده قرار گرفته است به كار برد.

 

 

 

قوانين جديد را مي توان براي نوسازي زندگي مان، براي انرژي بخشيدن به سازمان هايمان، و براي خلق كردن آينده اي شورانگيز، و به نحوي فوق العاده بهتر براي همه به كاربرد. تغييرات نقطه انفصال در حوزه مسايل انساني مارا به دوراني كاملا" جديد از امكانات بشري به پيش مي راند.

 

 

 


كل موقعيت نوع بشر در معرض يك نقطه انفصال قرار گرفته است. نابرابري هاي پذيرفته شده در طول تاريخ، نقش هايي که تاكنون به دقت تعريف و رعايت مي شده، اكنون كاملا" مورد تجديد نظر قرار گرفته است [3] .

ناگهان در زمان ما جنبش حقوق مدني به سرعت نضج مي گيرد. اقليت ها، زنان، معلولين، كهنسالان، مصرف كنندگان، و زندانيان فعالانه حقوق خود را طلب مي كنند. افراد، به ويژه جوانان، همسر و شغل خودرا، خود و نه پدر و مادرانشان، انتخاب مي كنند.

 تصورش را بكنيد كه در دنيايي كه طي 97 درصد طول تاريخ ثبت شده، 98 درصد مردم از حقوق مدني محروم بوده اند، امروز حتي حيوانات داراي حقوق اند. در اين دوران پرآشوب، براي طبيعت، حمايت ها و حفاظت هايي كه قبلا" هيچ گونه سابقه اي نداشته، به نحوي بسيار جدي مطرح شده است.

 در گذشته اي نه چندان دور، دوره اي كه توسط برخي از آن به عنوان <روزهاي خوش گذشته> ياد مي شود، اگر شما مالك يك اتومبيل، قطعه اي زمين، يك حيوان، يا برده اي بوديد، هركاري مي خواستيد مي توانستيد با مايملك خود بكنيد، آن روز ها گذشته و هرگز باز نخواهد گشت.

يك جهان بيني جديد


حتي با وجود آن كه در آستانه نقطه عطفي بزرگ قرار گرفته ايم، تغييرات ظاهرا" غيرقابل دركي را كه اكنون مارا احاطه كرده مي توان درك كرد و قوانيني براي برخورد باآن ها به كاربرد. تغييرات ازنوع «نقطه انفصال» در حقيقت از روش هاي اساسي و كهن طبيعت پيروي مي كنند. از آنجا كه ديگر نظام هاي طبيعي با موفقيت براين تغييرات فايق آمده اند، ما آن چه را قبلا" با موفقيت روبرو بوده است تشريح نموده سرنخ هايي را براي آن چه در اين دوران پيشگامي براي ما عملي است انتخاب و معني تغييرات ظاهرا" هرج و مرج گونه اي كه مارا احاطه كرده است روشن خواهيم كرد.

<نقاط انفصالِ> هر پديده طبيعي ـ از اتم ها تا جوامع ـ را به فرايندي كاملا" متفاوت دگرگون مي كنند. واقعه بي سر و صدا ولي هيجان انگيز نقطه انفصال در حقيقت همه جا در طبيعت يافت مي شود، از تغيير در يك درخت، وقتي رشد را كند نموده ميوه به بار مي آورد، گرفته تا دگرديسي تماشايي و خيره كننده يك كرم پست به يك پروانه زيبا. درخت شكل كاملا" متفاوتي به خود گرفته و از ميوه پر شده است و پروانه هرگز به شكل كرمي در خاك باز نمي گردد.

 وقتي از نردبان پيچيدگي صعود نموده به تغييراتي كه انسان ها وسازمان ها تجربه مي كنند مي رسيم، طبيعت صعود بسيار بالاتري از دگرگوني را نشان مي دهد. «نقطه انفصال انساني» مستلزم آن است كه الگوهاي تفكرمان را تغيير داده جهان بيني مان را دگرگون سازيم. آن چه جهان بيني مي ناميم فرضيات مشتركي است كه نظرگاه هاي اساسي مارا درباره اين كه جهان چگونه عمل مي كند تشكيل مي دهد ـ يا چگونه چيزها به هم مربوط اند. به طور كلي ديدگاهي است كه درباره آن ترديدي وجود ندارد، و بدين نحو كه <واقعيت های دنيا به اين شكل است.> ما اصول اساسي يك جهان بيني را مانند نحوه اي كه غذا مي خوريم يا تنفس مي كنيم مي پذيريم به گونه اي كه از افكاري كه جهان بيني مارا تشكيل مي دهد آگاه نيستيم. اين صرفا" بدان معني است كه وضع هميشه اين گونه بوده است و خواهد بود.
 

 

 

اگر اين مفاهيم كه منحصر به انسان هاست واقعا" طبيعي بود، درخت هرگز فرايند خودرا در جهت ميوه دادن تغيير نمي داد و كرم خاكي هرگز به پروانه اي زيبا تبديل نمي شد، و نوع بشر در كره زمين پديدار نمي گرديد. در طبيعت، شيوه هوشمندانه عملكرد از خرد متعارف بشری متفاوت است.

 

 

 

ديدگاه روشن و معقول پيروي از <آن چه عملي است> را مورد ترديد قرار مي دهد؟ علمِ دگرگوني و رشد در طبيعت نشان مي دهد كه در نقاط بحراني در رشد و تحول هر موجوديت، قوانين تغيير مي كنند.


متاسفانه غالب افراد و سازمان ها بدين شكل طبيعی و موفقيت آميز تغيير واكنش نشان نمي دهند. حال چگونه مي توانيم قوانين تغيير را بياموزيم؟

بنياني مستحكم براي جهش در نقطه انفصال


با كمال تعجب، در حالي كه با مسايل و شكست هايمان دست و پنجه نرم مي كنيم، دستاوردهاي شگفت انگيزي كه علم و تكنولوژي به وجود آورده مارا احاطه نموده است.

اين دستاوردها به يك دليل بسيار مهم به مراتب از انسان جلو افتاده است. چند دهه پيش كشفياتي انقلابي درباره طبيعت، دانشمندان را مجبور كرد به گونه اي اساسي نظرگاه هاي خودرا در اين مورد كه دنياي نامرئي اتم ها واقعا" چگونه عمل مي كند و ماهيت تغيير در اين حوزه چگونه است تغيير دهند.

با وجود اين واقعيت كه دانش جديد انباشتي از فرضيات سنتي را نقض مي كرد، كشفيات، روشن و غير قابل انكار بود. مهندسان به سرعت وارد عمل شده اين قوانين جديد را به كار برده، دنيايي اختراع كردند كه به نحوي بنيادين با دنيايي كه آن را ناگهان ترك كرده بودند تفاوت داشت.


دانشمندان و مهندساني كه اصول فيزيك مدرن را به كاربرده و مي برند، بدون آن كه آگاهانه بدانند، اصول تغيير نقطه انفصال را از راه هاي متعدد به كار برده اند ـ درمان هاي سحرآسا، كامپيوتر، دستگاه هاي پخش ويديويي، اجاق هاي مايكروويو، مخابرات ماهواره اي، اينترنت، تكنولوژي روباتيك، ليزر، . . . ! ليزر رمزهاي ميكروسكوپي را برروي ديسك مي خواند زيرا نور در درون يك كريستال تاحد نقطه انفصال تحريك گرديده است. به محض آن كه نور به نقطه انفصال برخورد مي كند، قوانين به نحوي بنيادي تغيير مي كنند. تغيير نور از الگويي هرج ومرج گونه به حالتي منظم يا همساز (coherent)، تبديل رمز ميكروسكوپي برروي ديسك را به صدايي با بهترين كيفيت امكان پذير مي سازد. نور معمولي كه از نقطه انفصال نگذشته باشد قادر به اين كار نيست.


احتمالا" هيچ چيز در درون سازمان هاي جهان بيش از تغيير نقطه انفصال تكنولوژي كامپيوتر تغيير ايجاد نكرده است. كامپيوتر بيشتر كارهاي تكراري و خسته كننده مكانيكي را حذف و عمليات اساسي كنترل انبار و حساب هاي قابل دريافت و قابل پرداخت را آسان تر، دقيق تر، و سريع تر كرده است. با وجود اين، از سال 1960، وقتي كامپيوتر به نحوي گسترده توزيع و به كار گرفته شد، تاكنون، افزايش بهره وري در حقيقت رو به كاهش رفته است.

چرا؟ مديران در صنعت، دولت، و آموزش، كامپيوتر را در درجه اول براي كمك به آن ها در ذخيره و بازيافت داده ها براي حل مسايل و برنامه ريزي و پيش بيني آينده به كار برده اند. غالب مديران گرايش به تدوين برنامه پنج ساله جاري بر پايه نتايج پنج سال گذشته دارند، <مانند چراغ عقب کشتی، که فقط مسيری را که طی کرده روشن می کند [4]،> وقتي با مساله اي مواجه مي شوند، براي اين كه بدانند آيا قبلا" اين مساله حل شده است يا نه، به گذشته رجوع مي كنند. اين روش مديريت كاملا" با روش هاي مرسوم و پذيرفته شده هماهنگي دارد ــ و كاملا" اصول طبيعي تغيير را نقض مي كند! تغيير طبيعي بر اساس اصل «كشيده شدن» به «آينده» اي كه شبيه گذشته نيست عمل مي كند، نه ابدي ساختن گذشته در آينده.


با گرفتار شدن در يك جهان بيني كهنه، كامپيوترها به عنوان ابزارهايي هرچه كارآتر براي متصل نگاه داشتن ما به گذشته عمل نموده مارا از تدبير و تصويركردن همه آن چه امكان پذير است بازداشته است.

چنين طرز فكري تضمين مي كند كه آينده به وسيله گذشته محدود گردد. برعكس، اگر كامپيوتر با درك فرايندهاي طبيعي تغيير به كار رفته بود، گنجايش انساني مان را براي خلق آينده اي متفاوت و بسيار مطلوب گسترش مي داد و بهبود مي بخشيد. با اين نگرش، كامپيوترها مي توانستند دايماً به چشم انداز آينده يك سازمان به عنوان اساس و مرجع نگريسته و خلاقيت را با پرسش سؤالات برانگيزنده ارتقا بخشند و افراد مي  توانستندبه آساني از طريق كامپيوتر با افراد، اطلاعات، و ايده ها براي ساختن آينده اي متفاوت از گذشته ارتباط برقرار كنند.


كل جامعه بشري، به استثناي مواردي نادر، مسير تغيير را كه از طريق كشفيات جديد در طبيعت نشان داده شده، دنبال ننموده است. قوانينِ عميق تر و پرتوان ترِ طبيعت كه نيروي محرك كشفيات علمي بوده، ناديده گرفته شده است. بنابراين، مفهوم مستتر در تغييرات ظاهراً هرج و مرج گونه اي كه ماراحاطه كرده است، مبهم باقي مي مانَد. مردم هنوزمنابع و زمان هاي بسيار زيادي براي« اداره كردن» وضعيت ها به راه هاي سنتي و كهنه اي صرف مي كنند كه در نهايت نتيجه آن صرفاً شكست هايي دردناك است.

 اگر علم به خود اجازه داده بود در نقطه نظرهاي سنتي درجابزند، هنوز به جاي پست تصويري و الكترونيك، از چاپارها براي ارتباط استفاده مي كرديم. صرفا" اصلاح و تعديلِ الگوهاي تفكرمان مارا به جايي نمي رساند. اين دوران جديد مستلزم بازنگري در شالوده تفكرمان درباره اساسي ترين و بنيادي ترين راه هايي است كه به جهان مي نگريم.

بينش نقطه انفصال


فرايندهاي تكامل در طبيعت كليد جهان بيني جديد را فراهم مي سازند. طبيعت در تغيير تخصص دارد زيرا بيشترين زمان را در اين امر درگير بوده است.

 درك فرايندهاي تغيير، بسياري از مسايلِ غير قابل دركي را كه با آن ها مواجهيم روشن مي سازد. طبيعت نشان خواهد داد كه چگونه پديده هايي كاملاً جديد پا به عرصه هستي مي گذارد و چگونه مدت زيادي كه با تغييراتي ناچيز همراه است، مارا به رضايت از خود و تن آسايي مي كشاند. ازهمه مهم تر اين كه به عمق ماهيت تغيير نگريسته، تفسير مي كنيم كه تغيير واقعاً چگونه عمل مي كند و چه نيروهايي محرك تغييرند.

مؤثر بودن غيرقابل تصورِ اتخاذ و كاربرد قوانين طبيعيِ تغيير نقطه انفصال را مي توان در سازمان هايي كه فرايندهاي طبيعي تغيير را اتخاذ كرده اند مشاهده نمود.
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قدرت «كشش آينده» جايگزين لنگرگاه گذشته مي گردد.

 

 

براي غالب افراد و سازمان ها، اساسي ترين قوانين ما كاملاً طبيعي است. بدين ترتيب گفته مي شود <البته بايد به نتايج گذشته بنگريم تا براي آينده برنامه ريزي كنيم،> يا <همه چيز بايد از بالا كنترل شود.> <طبيعي> است كه <نياز به سياست ها، راه كارها، و روش هاي استاندارد داريم و الا كار به جايي نمي رسد.> چه كسي


نمونه:

در حوزه پر اشكال خدمات مالي، كه با تغييرات پر آشوب، مشوش كننده، و تهديد آميز روبروست، شركت آمريكايي «برنچ بنك اند تراست (Branch Bank and Trust)» در شهر ديكسن در ايالت كاروليناي شمالي، پس از ده سال ركود، شرايط نامطلوب و رقابت خارق العاده را به مبارزه طلبيد.
 

   

يك اصل طبيعي تغيير نقطه انفصال، خلق كردن چيزي است كه هرگز وجود نداشته، و از گذشته پيش بيني آن امكان پذير نبوده است.

 

 

چنان كه رييس شركت مي گويد، <ما بر خلاقيت كاركنان مان تكيه كرديم،> تا توانستيم محصولات و خدماتي  متفاوت و جديد و انواع شعبه ها و روش هاي داخلي بديع ايجاد كنيم. براي آن كه به طور كامل از خلاقيت افراد خود حمايت كنند، حتي يك سمت ويژه در تشكيلات خود ايجاد كردند ، معاونت آن چه ممكن است،> سمتي كه كارمندي نداشت، ولي همه افراد بانك در آن بخش كار مي كردند. نتايج كار: رشد از مرحله يك بانك محلي 100 مليون دلاري  به مرحله تشكيلات موفقي در سطح ملي به ارزش 5 ميليارد دلار


نمونه:

يک شركت كارافزار و قالب سازي آمريكايي به نام(North American Tool and Die) براي رقابت در صنعتي كه در شرف انتقال به خارج بود، محيطي مملو از اعتماد كامل، هم در داخل مابين بخش ها و فعاليت هايي كه قبلا" جدا بودند و هم در خارج با عرضه كنندگان و مشتريان ايجاد كرد.

 اين شركت تغيير جهتي اساسي از <من> به <ما> را در همه كارهايي كه انجام مي داد، اعمال نمود. با مشاركت فروشندگان و خريداران خود استاندارد ها، سيستم ها، و محصولاتي جديد خلق كرد.

 مهم ترين شخص در سازمان، كارمند و كارگر خط مقدم بود و رييس شركت به <معاون همه> تغيير سمت داد. طبق كليه ضوابط ممكن ـ رشد، سود، رضايت مشتري ـ اين شركت از لبه پرتگاه ور شكستگي به يكي از موفق ترين شرکت هاي آمريكايي تبديل شد.


هر سلول، در يك درخت، در يك كرم خاكي، يا در انسان رشد يافته به مرحله بلوغ مي رسد، نه بر اساس تاريخچه گذشته اش بلكه از طريق تصوير دروني آينده بالقوه اش كه آن را به طرف جلو ـ به سوي آينده ـ مي كشد. آن آينده در دي ان اي (DNA)، كه ژن هايي است كه در هر هسته سلول وجود دارد، ثبت شده است. بدين ترتيب، هر قسمت از كل می تواند با قسمت هاي ديگر متحد شده به سوي آينده اي مشترك به پيش رود. مفهوم اين فرايند براي انسان مستلزم آن است كه با تصوير پرتواني از آينده زندگي كند.


نمونه:

شركت كامپيوتري اپل به تصويري منحصر به فرد از آينده متعهد گرديد: « تغيير جهان با توانمند كردن افراد از طريق تكنولوژي كامپيوتر شخصي.» سپس انرژي عظيمي براي سهيم كردن همه در اين تصوير از آينده در سراسر سازمان خود، با مشتريان، و در درون جامعه به كار برد. تصوير آن ها نه تنها نيروي محرك سازمانشان بلكه همچنين به معيار اصلي كه با توجه به آن تصميم گيري مي كردند، تبديل گرديد.

 انتخاب ها نه بر اساس « آن چه در كتاب آمده است» بلكه برپايه تصوير آينده صورت مي گرفت. كشش آينده هميشه در قبال گذشته در اولويت قرار مي گيرد. نقطه انفصال طبيعي به ما اصول و قوانين برتري را كه افراد و سازمان ها را در خلق فردايي پويا هدايت مي كند، عرضه مي دارد:


• خلق كردن آن چه قبلا" هرگز وجود نداشته است، بدون صرفا" اتكا بر بهبود بخشيدن آن چه هم اكنون وجود دارد.
• برقرار كردن ارتباط های پرتوان و متقابلا" وابسته به يكديگر، بدون حذف افراد بر اساس تفاوت ها يا وظايف و فعاليت هاي متفاوت.
• كشيده شدن به نوع جديدي از آينده، نه رانده شدن به وسيله گذشته.

برشمردن اين اصول ساده است ولي اين اصول دانش تاريخي را به تمسخر مي گيرد و با اساسي ترين، قديمي ترين، و گرامي ترين باورهاي ما درباره اين كه دنيا چگونه عمل مي كند، در تضاد است. . شرح تفصيلي آن در كتاب آينده خلاقيت و خلاقيت آينده [5] آمده است. در بخش هاي بعد اين مقاله، به اختصار اين اصول و مهم ترين كاربرد هاي آن ها را ـ در سازمان ها، در جوامع، در تمدن بشري ـ شرح خواهيم داد.


در كتاب ذكر شده از واقعيات نامرئي طبيعت پرده برداشته شده، به خواننده خواهد آموخت چگونه اين كشفيات منحصر به فرد و تفسيرهايي درباره تغيير در نقطه انفصال را به طرق عملي و مفيد در زندگي خود، در سازمان هايي كه در آن به كار اشتغال دارد و در جامعه اي كه زندگي مي كند به كار برد.


به همان ترتيب كه دانشمنداني كه پيشرفت هاي تكنولوژي را در جهان امروز خلق كردند مجبور به تغيير نظرگاه هاي خود درباره قوانين طبيعت شدند، ما نيز مي توانيم به طرز فكري منحصر به فرد ولي طبيعي تر تغيير جهت دهيم. اين اينشتاين بود كه تشخيص داد، < دنيا نمي تواند از طريق همان طرز فکری که وضعيت بحرانی فعلی را به وجود آورده است، از اين بحران نجات يابد [6] .>


به منظور ارايه تصويری از آن چه در طبيعت به وقوع می پيوندد، مثالی از چرخه رشد و تغيير خلاق در طبيعت ـ فرايند تبديل شن، اين فراوان ترين ماده در طبيعت، به ياقوت ـ تشريح می گردد. اين مسيری است که فرايند رشد و تکامل در کل طبيعت می پيمايد و ثابت شده است که اين درست همان مسيری است که بشر در فرايند خلاقيت و نوآوری طی می کند.


لازم به ذکر است که فرايند رشد و تکامل در طبيعت، در سه دوران مختلف اتفاق می افتد. قوانين هر دوران با دوران های ديگر کاملاً متفاوت اند و کاربرد قوانين يک دوران برای حل مسايل در دوران های ديگر نه تنها به حل مسايل منجر نخواهد گرديد، که بر مشکلات خواهد افزود. در گذار از يک دوران به دوران بعدی، با نقطه انفصال مواجه خواهيم شد.

 طبيعت <می داند> چه موقع به نقطه انفصال رسيده ولی از جمله مسايل انسانی در نقطه انفصال لزوم تغيير جهان بينی در دوران جديد است. به عنوان مهم ترين نمونه، رسيدن تمدن بشر به نقطه انفصال بين دوران دوم ـ که بيش از ده قرن به طول انجاميده ـ به دوران سوم است که برای حل معضلات بشر تغيير جهان بينی ده هزار ساله به جهان بينی خلاق دوران سوم ضروری است.

چرخه (سيكل) تغيير در طبيعت


روش تغيير در طبيعت را وقتي درك گردد مي توان مانند ساير كشفيات به كار برد. به عنوان مثال قدرتي كه اجسام را در فضاي بيكران هدايت مي كند اسرار آميز بود تا وقتي نيوتون دريافت كه سيب از همان قوانيني پيروي مي كند كه كرات آسماني. پس از آن اصول مشابهي براي حركت، از يك توپ فوتبال گرفته تا پرتاب موشك هاي فضايي، به كار گرفته شد. به همان ترتيب ابرالگوي تغيير در طبيعت را مي توان براي حل هر مساله از بحران ميانسالي تا نوسازي يك سازمان به كار برد. در كلاس درس داراي كارآيي است، همان گونه كه در جلسات هيات مديره كارآست.


براي روشن شدن چرخه تغيير در طبيعت، كه داراي سه دوران با قوانين متفاوت است، مثالي ارايه مي كنيم. اساسا"كشف اصول اساسي روش تغييردرطبيعت مستلزم خلاقيت است.

بكوشيم به قدرت تجسم خلاقي كه متفكر برجسته دوران سومي، آلبرت اينشتين، به كار برد پي ببريم. او خود را درحالي كه سوار بر روي پرتوي از موجهايي كه با سرعت در حركت بودند مجسم نمود و به ژرف ترين شگفتيهاي طبيعت وارد شد. در اين مورد ما خود را به عنوان مسافري كه بر لبه ذره اي از شن سوار شده است مجسم كنيم.


در اين لحظه، ذره شن ما، كه سيليسيم يا كوارتز نيز ناميده مي شود، در معرض حرارت بسيار زيادي در يك آتش فشان قرار گرفته است. درجه حرارت چنان زياد شده كه دانه شن ذوب مي گردد. ما در حالي كه ساير اتمها به سرعت به اين سو و آن سو در حركت اند، درمعرض سردرگمي، تلاطم، و هرج و مرج قرار گرفته ايم. همه جا التهاب، آشوب، و بي نظمي است. دانه شن در دوران اول چرخه تغيير طبيعي اش قرار دارد.


به تدريج، حرارت پراكنده شده و درجريان كاهش حرارت، اتم كوچك شن آرام آرام نشست كرده، و در رابطه اي با ديگر اتمهاي سيليسيم قرار مي گيرد. آهسته آهسته اتمها دور هم جمع شده لايه هايي تشكيل مي دهند كه محكم در يكديگر جاي گرفته به يك بلور بذر (seed crystal) تبديل مي شوند. به تدريج كه اتمهاي بيشتر و بيشتري به گروه ملحق مي شوند، دنياي اطراف ما به نحوي اساسي تغيير مي كند. سواري هيجان انگيزما سر و سامان مي گيرد. سفرمان در بي نظمي شديد به نظم تبديل گرديد. در اينجا به همراه دانه شن از يك نقطه انفصال طبيعي ـ نقطه انفصال اول ـ گذشتيم و به دوران دوم چرخه طبيعي وارد شديم.
 

 

  فرايند تغيير به نحوي كه شرح داده شد، در همه جا در طبيعت يافت مي شود، از تغيير در يك درخت وقتي رشد را كند نموده ميوه به بارمي آورد تا دگرديسي تماشايي و خيره كننده كرمی پست به پروانه ای زيبا.  

 

 
با وجود اين، سواري ما تازه آغاز شده است. كوارتزِ در حال سخت شدن، كه اكنون ما بخش جدايي ناپذيري از آن هستيم، به تدريج كه اتمهاي اضافي به يكديگرجوش خوردند، به سرعت رشدنموده، مولكولهاي بزرگ تركوارتز را تشكيل داده بزرگ تر و بزرگ تر مي شوند. بلوركه اكنون تقريبا" شفاف است، در حالي كه در اطراف ما شكل مي گيرد، براي پهلوي هم قرار گرفتن، نظم و ترتيب و قاعده اي به خود مي گيرد.

 سواري ما آرام و متعادل، پيوسته و راحت است. پيوند هاي بين اتمهاي سيليسيم مولكولهايي تشكيل داده و چنان محكم است كه هيچ چيز از دنياي خارج نمي تواند در دنياي امنمان رسوخ كند. درست وقتي ما آرميده، انتظار داريم سواري آرام مان تا ابد ادامه يابد، بلور كوارتز با وضعي غير منتظره ـ پيش بينی ناپذير برپاية گذشته ـ روبرو مي شود.


ناگهان اتمهاي خارجي به بلور راه مي يابند. اتمهاي مس و منيزيوم چون ميهمانهاي ناخوانده بين ما و ديگر اتمهاي سيليسيم قرار گرفته، همه چيز را به اطراف چرخانده، اتمها و الكترونها را از جاي بركنده و تركيب و ترتيب بلوررا تغيير مي دهند. درون بلور، پيوندهاي جديدي تشكيل شده به تدريج مجموعه پيوندهاي قديم از بين مي روند. قوانين و نظم و ترتيب هايي كه بر آنها اتكا داشتيم كاملا" ناپديد مي گردند.

 سر در گمي ما را احاطه نموده قادر نيستيم بفهميم چه اتفاقي افتاده است. در اينجاست كه از نقطه انفصال ديگري ـ نقطه انفصال دوم ـ گذشته به دوران سوم وارد شده ايم.


وقتي به اطراف مي نگريم در مي يابيم كه پيوندهاي جديد ما با اتمهاي بيگانه حتي از پيوند هاي قبلي نيز قوي ترند. اكنون نور در جهت هاي مختلف شكسته شده و رنگهاي زيبايي اطراف مارا فراگرفته اند. در مي يابيم كه محيطي كه روزي آرام و راحت ولي كم رنگ و خسته كننده بود، اكنون متنوع و زيبا شده است.

اكنون در سفري از صرفا" شن ساده و بي ارزش به بلور كوارتز تبديل شده و درنهايت به شكل ياقوت ارغواني زيبا وگرانبهايي ظاهر شده ايم. بدين ترتيب، دو نقطه انفصال مهم و قدرتمند را تجربه كرده ايم كه متعاقب آنها قوانين اطرافمان كاملا" تغيير كرده اند.


اين فرايند، علاوه بر مواردی در طبيعت از قبيل پيدايش حيات، در مسير رشد يک سازمان، در روند پيشرفت تمدن بشر، در مورد يک رابطه زناشويي و بسياری جنبه های ديگر به نحوی باورکردنی قابل تعميم است [5].


 

منابع مطالعاتی


[1] Lisa Taylor (1984), Unprecedented social change: The phenomenon of change, New York, Smithsonian Institution, Rizzoli International Publications, Inc.
[2] Margaret Mead (1970), The present situation is unique: Culture and commitment, Garden City: Anchor Press/Doubleday
[3]Credit Union National Association(1986), Environmental scan: There is no longer a typical, CUNA Planning and Research Department
[4] Samuel T. Coolridge (1884), Like the stern light of a ship: The complete works of Samual Coolridge, W.G.T. Shedd (ed.), New York: Harper & Brothers


[5] دکتر جورج لند و دکتر بت جارمن، آينده خلاقيت و خلاقيت آينده، ترجمه دکتر حسن قاسم زاده، انتشارات ناهيد، 1379


[6] Albert Einstein (1934), The world will not evolve: Out of my later years, New York: Philosophical Library

 


در زندگی درد
اجتناب ناپذير است
ولی رنج کشيدن
اختياری است.
هدی شلايفر
(Hedy Schleifer)

 

 

 

 

 

مقاله ارسالی از  طرف آقای دکتر قاسم زاده  "   مديريت بر پايه جهان بيني خلاق آينده    " دکتر حسن قاسم زاده -انتشار سایت فکرنو - دی ماه 94 - برگرفته از فصلنامه  خلاقیت و نوآوری


 

 

 

 

 

 

 
 

 

 

 
  محل اطلاع رسانی  خبرها ،کتاب های  منتشر  شده  ، دوره ها و کارگاههای  آموزشی  فلسفه کودک  

 

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

   
       

 

   

 

 

 

  بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

All Rights Reserved

Free tracking counter
Free Web Counters