لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   


 

مقدمه ای بر شکل پذيری مغز


 

   
   

www.Fekreno.org

 

 

 

 

 

 

 


در گذشته، زيست شناسان اعصاب (Neurophysiologists) بر این باور بودند که پس از یک دوره زمانی، مغز انعطاف پذیريا شکل پذير نبود ه و دارای توانايي تغییر نيست. امروز، دانشمندان با یافته های تحقیقاتی جدید در حال حاضر(و همواره) مزايا و توانايي چشمگیر تغییر مغز را مورد ستايش قرار می دهند. در اينجا ما آن گروه از تغییرات را که مغز همواره در آن ها توانا بوده، و نیز توانايي رشد «ماده خاکستری» در مغز را دارد و آنچه این تغییرات را تحریک می کند، بررسی می کنيم.


عبارت شکل پذيری مغز(Neuroplasticity) بدان معنی است که مغز می تواند تغییر کند، و این کار را در سراسر زندگی انجام می دهد. مغز با تشکیل اتصالات دندریتیک جدید بین سلولهای عصبی موجود دارای توانایی قابل توجهی برای بازسازی خود می باشد. علاوه بر عوامل ژنتیکی، محیطی که فرد در آن زندگی می کند و فعاليت هايي که انجام می دهد، نقش مهمی در شکل پذیری مغز ايفا می کند. اين شکل پذيری در مغز رخ می دهد:


• در ابتدای زندگی، هنگامی که مغز نابالغ ، خود را سازماندهی می کند.
• در صورت آسیب مغزی، برای آن که وظايف از دست رفته مغز را جبران کند و یا وظايف باقی مانده را به حد اکثر برساند.
• در بزرگسالی، هر زمان که چیزی جدید یاد گرفته و يا از حفظ می شود.
يک پيامد شگفت آور شکل پذيری مغز آن است که فعالیت مغز در ارتباط با يک وظيفه ی داده شده می تواند به مکان های مختلف در نتیجه ی تجربه های عادی، صدمه به مغز، و یا بهبود يک آسيب مغزی حرکت کند. در قربانیان سکته مغزی می توانيم انتقال وظيفه را مشاهده کنيم.
شواهدی وجود دارد که يک بازوی کاملاً فلج شده، پس از سکته مغزی می تواند با ادامه کوشش در استفاده از اين عضو آن را به حرکت در آورد. به آهستگی بازوی «بد» «به یاد آورد» چگونه حرکت کند وشاید حتی چگونگی نوشتن و يک بازی مورد علاقه، مثلاً تنیس، را انجام دهد. مغز با سازماندهی مجدد و اصلاح ارتباطات جدید، آسيب را جبران می کند. برای دوباره به هم متصل شدن، نورون ها باید از طریق فعالیت ذهنی برانگيخته شوند

 

شکل پذیری، یادگیری و حافظه



در گذشته، اعتقاد بر این بود که با افزايش سن، ارتباطات در مغز ثابت می مانند. این کاملا نادرست است. تحقیقات نشان داده است که مغز هرگز متوقف نمی شود و دائماً از طریق یادگیری در حال تغییر است. در واقع، شکل پذیری، ظرفیت برای تغییر مغز، از طریق یادگیری است!


تغییرهای مرتبط با یادگیری بیشتر در سطح ارتباطات بین سلول های عصبی رخ می دهد. ارتباطات جدید می توانند تشکيل شوند و ساختار داخلی سیناپس های موجود می تواند تغییر کنند. اگر مايل به تبدیل به یک «متخصص» در یک فعاليت يا وظيفه ی مغزی مشخص باشيد، این ناحيه ی مغز که با وظيفه یا فعالیت مربوط سر و کار دارد، رشد خواهد کرد (ارتباطات جدید دندریتیتی تشکیل خواهد شد). در یک مطالعه از رانندگان تاکسی و رانندگان اتوبوس در لندن، هر دو گروه رانندگان تحت اسکن مغز قرار گرفتند. بر روی ناحيه ی هیپوکامپوس (hippocampus) مغز تمرکز داده شد زيرا این بخش از مغز است که در به دست آوردن و استفاده از اطلاعات پیچیده فضایی برای حرکت موثر مورد استفاده قرار می گيرد.

رانندگان تاکسی بايد در سراسر لندن رفت و آمد کنند، در حالی که رانندگان اتوبوس هر روز درمسیر تعیین شده ای رانندگی می کنند. به علت استفاده ازهیپوکامپوس توسط رانندگان تاکسی برای ناوبری و جهت گیری، اندازه ی آن بخش از مغز آن ها نسبت به آن بخش از مغز رانندگان اتوبوس به طور قابل توجهی بزرگتر بود. شکل پذیری در مغز یک فرد دو زبانه نیز دیده می شود. تغییرات شکل پذيری نیز می تواند در مغز نوازندگان موسيقی مشاهده شود. قشر مغز نوازندگان موسيقی ضخیم تر از غیر نوازندگان است. حجم ماده خاکستری آن ها به تدريج که بيش تر می نوازند، افزايش يافته است، اين حجم در موسیقی دانان حرفه ای بیشتر است.


در یک مطالعه در سال 2006، دراگانسکی ( (Draganskyو همکارانش مغز دانشجویان پزشکی را بلافاصله پس از يک امتحان عمده پزشکی اسکن نموده و آن اسکن با اسکنی که سه ماه قبل از امتحان (در همان دانش آموزان) انجام شده بود مقایسه کردند. بزرگترین تغییرات مشاهده شده در قشر آهيانه ای و هيپوکامپوس خلفی بوده است ــ دو منطقه ای که نقش بازيابی حافظه و يادگيری را ايفا می کنند. اندازه ی اين دو ناحيه پس از سه ماه مطالعه متنمرکز بسیار بزرگ تر بود.

 

شکل پذيری و محلی سازی



همانطور که بحث شد،شکل پذيری (انعطاف) مغز (همچنین موسوم به شکل پذيری قشری) توانایی مغز به تجدید سازمان خود، تشکیل اتصالات جديد، پردازش اطلاعات و وظايف جدید برای آن دسته از سلول هاست. این اتفاق به شکل های زير رخ می دهد:


• در مراحل طفوليت و دوران کودکی و در دوران بلوغ ، به تدريج که مغز جوان ، خود را سازماندهی می کند.
• از طریق بزرگسالی، هر زمان که خاطرات جدید تشکيل می دهيم و یا چیز جدیدی یاد می گیريم، و یا یک مهارت جدید پرورش می دهيم.
• در واکنش به هر نوع آسيب مغزی يا بيماری مغزی و یا اختلال مادرزادی، مانند کوری، عملکرد از دست رفته را جبران می کند و یا عملکرد باقی مانده را به حداکثر می رساند.
 


شواهد اخیر نشان می دهد که مغز قادر به سازگاری گسترده وقابل توجه در طول زندگی است . . . خیلی بیشتر از آنچه قبلا تصور می شده است.


یک نوع قابل توجه شکل پذیری مغز ، زمانی رخ می دهد که بخش هایی از مغز که به طور معمول در خدمت یک عملکرد شناختی است برای خدمت به بخش های دیگر که دارای عملکردهای کاملا متفاوت اند، عمل می کند.


یک اصل کلی از عملکرد مغز آن است به نام محلی شناخته شده است. عملکرد های مفهومی و شناختی مختلف توسط بخش های مختلف مغز انجام می شوند. آسیب به يک بخش از مغز منجر به نقصی بسيار خاص و منتخب مغز می شود، در حالی که عملکردهای باقی مانده ی مغز را دست نخورده باقی می گذارد. مثال زیر گويای شکل پذیری مغز برای جبران يک بخش از دست رفته است.

نابينائی از بدو تولد


افراد نابينا بايد به برخی تنظیمات مهم برای مقابله با جهانی که برای بینايان طراحی شده و رشد در چنين جهانی مبادرت ورزند.


افراد نابینا توانایی های بالایی در استفاده از حواس باقی مانده خود را به منظور جبران از دست دادن بینایی شان پرورش می دهند. مهارت های برتر آنان در انجام وظایف مربوط به لمس کردن و شنوایی آنان در آزمایش های بسياری مستند گرديده است.


عقب ترین لوب از نیمکره مغزی موسوم به لوب پس سری است . اگر این لوب در افراد بینا آسيب ببيند آن شخص نابينا می شود. اگر یک فرد از بدو تولد نابيناست و ياد بگیرد به خواندن خط بریل مبادرت کند، اسکن مغزی وی نشان می دهد که لوب پس سری فرد برای حس لامسه برای خوندن خط بریل استفاده شده است. یکی روش (لمس) جايگرين روش دیگر (ديد) می شود. این نوع از شکل پذیری «مدال عبور (cross modal» ناميده شده است.

نمونه هایی از شکل دهی مجدد مغز


در یک مطالعه، تنها پس از پنج روز بستن چشم های یک فرد بینای عادی، لوب پس سری نشانه هايی از پردازش لمس و وظائف پردازش اطلاعات شنوایی که به طور معمول توسط لوب های گیجگاهی و آهيانه ای پردازش می شود  را نشان داد.

 این يک تنظيم موقت سريع از ساختار عملکرد مغز است که برای انطباق با تقاضا های جدید طراحی شده است. لوب پس سری پس از آن که چشم بند برداشته می شود به عملکرد طبیعی خود باز می گردد. شکل پذیری مغز نتیجه کسب مهارت و آموزش گسترده در نواحی تخصصی هنجار معمول مغز است. تغييرات قلمرو قشری در طول زمان در واکنش به دانش و مهارت هايی که به دست می آوريم، در حال حاضر مورد انتظار است.

هيدروسفالی (افزايش مايع مغزی)



مغز به معنای واقعی کلمه در یک سیال به نام مایع مغزی نخاعی در حالت تعلیق است. این مایع داخل و خارج مغز و کل سیستم عصبی مرکزی (مغز و نخاع) را فرا گرفته است. بدون مایع مغزی نخاعی، مغز تحت تأثير وزن خود به هم می ريزد.

هیدروسفالی (hydrocephalus) وضعيتی است که در آن تجمع غیر طبیعی مایع مغزی نخاعی (cerebrospinal) وجود دارد. بدون مداخله پزشکی، اين بيماری، هيدروسفاليا (hydrocephalia)، می تواند به آسیب مغزی و حتی مرگ منجر شود.


در هيدروسفاليا، مایع در چهار حفره مغز به نام بطن ها جمع می شوند. اگر جمع شدن مایع در این بطن ها متوقف نشود، تورم مغز رخ می دهد و بافت های عصبی بر جمجمه فشاروارد می کند. متخصص اعصاب انگلیسی، جان لوربر (John Lorber)، بیش از 600 اسـکن از افـرادی مبتـلا بـه هيـدروسـفاليا گرفته و آنها را به چهار گروه دسته بندی کرد:


• کسانی که دارای مغز نزدیک به طبیعی اند و مایع مغزی نخاعی کم است.
• کسانی که 50-70٪ از جمجمه شان پر از مایع مغزی نخاعی است.
• کسانی که 70-90٪ از جمجمه شان پر از مایع مغزی نخاعی است.
• کسانی که 95٪ از جمجمه شان پر از مایع مغزی نخاعی است . . . گروه شدید.


آخرین گروه 10٪ از کل اسکن های مغز را تشکیل می داد. 50٪ از گروه آخر به شدت عقب افتاده بودند.50٪ دیگر، دارای ضریب هوشی بالاتر از 100 بودند (ضریب هوشی 100 متوسط است . . . قطعا عقب افتاده نیست). یک مرد جوان در این گروه که تقريباً هیچ مغزی نداشت، از ضريب هوشی (IQ) 125برخوردار بود و فارغ التحصيلی با درجه اول در ریاضیات را به دست آورد! مغز به طور طبیعی در حدود 5/1 کيلو گرم وزن دارد. اما این موارد ثابت کند که 50 تا 100 گرم مغز ممکن است در سطح معمولی و حتی برتر عمل کند. تقریبا تمام آن چه دانشمندان علوم اعصاب در مورد آناتومی و عملکرد مغز می دانند، به دلیل این نوع یافته ها اکنون مورد پرسش قرار می گيرد. دانشمندان علوم اعصاب اشاره می کنند که این یافته ها بخش دیگری از معمائی است که شکل پذیری شدید و انعطاف پذیری مغز را توضیح دهد.

 

شکل پذيری مغز و طبیعت در برابر تربیت



تا حدود دهه ی 1970 به طور گسترده ای پذیرفته شده بود که در طول دوران بلوغ، سیستم عصبی ما ثابت می ماند، با این حال، نظریه های جدید در باره ی انعطاف پذيری عصبی، که شکل پذیری مغز ناميده شد، به نظریه پذیرفته شده فعلی در باره ی این که چگونه مغز ما رشد می کند، تبدیل شده است.این ایده گسترده مفهومی است که مغز قادر به سازماندهی مجدد مسير های عصبی خود بر پايه ی تجربه های جدید است.


اساساً، ما به طور مستمر، در سراسر زندگی مان دانش و مهارت های جدید به دست می آوريم. به منظور یادگیری مهارت های جدید و یا اطلاع از واقعيت ها، مغز ما باید در معرض یک تغییر وظايف قرار گيرد. هنگامی که مغز برای یادگیری چیزهای جدید تغییر می کند، اين به معنی شکل پذیری مغز است.

 

جای پا در برف



يک مثال بزرگ از اين که چگونه شکل پذيری مغز عمل می کند آن است که تصور کنيد چگونه یک جای پا در برف ايجاد می شود. برای آن که رد پای شما در برف پديدار شود، تغییری باید در برف رخ دهد.


انعطاف پذیری نقش مهمی در یادگیری و حافظه ایفا می کند. تحقیقات در طی بیش از دو دهه گذشته آشکار کرده است که طی یادگیری دو نوع تغییر در مغز رخ می دهد:


• اول، تغییرات در ساختار سلول های عصبی، در درجه اول در منطقه ای که سیناپس ها، رخ می دهند، وجود دارند.
• دوم، افزایشی در تعداد سیناپس های بین سلول های عصبی وجود دارد.

 

طبيعت در مقابل تربيت



جالب است توجه داشته باشید که ژنتیک (طبیعت) تنها عامل مهم که پرورش مغز را تعيين می کند نيست. محیط زیستی که یک فرد در آن زندگی می کند مغز را شکل می دهد. همچنین، تجارب (پرورش) یک فرد است که در آن محیط زیست مغز را ساختار می بخشد..


در چند دهه گذشته شاهد یک تغییر چشمگیر در ديدگاه ما از اين که مغز قادر به چه مقدار تغییر است، بوده ايم.

 

تفصيل شکل پذيری مغز



توانایی مغز برای تغییر، شکل پذيری مغز است. به مرور که مغز می آموزد با شرايط جديد انطباق يابد و با چالش های خارجی روبرو شود، از لحاظ فیزیکی شيوه ای را که شکل گرفته دگرگون خواهد کرد. اینجاست که اصطلاح «انعطاف پذیری» از آن سرچشمه می گيرد زيرا هر زمان که شما چیز جدیدی یاد می گیريد، مغز در مسير های عصبی مختلف شليک می کند. همانطور که شما به طور مداوم اطلاعات جدیدی به مغزتان تغذیه می کنيد، در نهایت مغز يک مسیر عصبی جدید تشکيل می دهد، به طوری که به راحتی بتوانید این اطلاعات را برای مراجعات بعدی به یاد آوريد.

چرا دانش آموزان برای امتحانات درس می خوانند


مگر در مواردی که دانش آموز حافظه استثنایی داشته باشد، اکثراً می داند که قبل از آن که به راحتی بتواند مطالب امتحان را به یاد آورد، نیاز به چند بار بررسی موضوع دارد. وقتی موضوع چندين بار مرور شود، يک مسیر عصبی جدید تشکیل خواهد شد. مغز در این مرحله از لحاظ فيزيکی دگرگون شده است.


این انعطاف پذیری در واقع به ما توانایی آموزش دادن مغز مان را می دهد و قادر به آموختن مقدار نامحدودی از دانش و حتی به یاد آوردن تکه تکه ی اطلاعات با سرعت برق می سازد. اگر ما دائما در حال یادگیری چیز جدیدی نباشيم و مغز خود را برای انجام کارآمد تر کار ها آموزش ندهيم، دقیقا وضعی معکوس رخ خواهد داد. رضايت دادن به انجام امور جاری و به چالش نکشیدن ذهن اين پيامد را به دنبال دارد که ما شروع به از دست دادن حافظه نموده در معرض اختلالات مغزی مانند زوال عقل و آلزایمر قرار گیريم.

از آن استفاده کن و یا آن از دست بده



اتخاذ روش یادگیری مستمرِ چیزهای جدید، مغز را بر می انگيزد. در نتيجه رشد خواهد کرد، در واقع به اطلاعات جدید نیاز دارد و با آن رشد خواهد کرد.

شکل پذيری مغز و شناخت



شناخت عبارت از عمل یا فرآیند «دانستن چیزی» است. شکل پذیری مغز مربوط به توانایی مغز برای تغییر ساختار و عملکرد در واکنش به تغییرات خارجی و محرک هاست، و این بر شناخت شما تاثیر می گذارد.

برخی از این تغییرات می توانند شامل تغییرات مولکولی مانند ايجاد مسیرهای عصبی جدید و یا قطع کردن مسير های عصبی شوند. تغییرات دیگری ممکن است شامل دردست گرفتن دیگر قسمت های مغز باشد که به طور معمول ممکن است آن وظايف را انجام ندهد. سه شکل اصلیِ شکل پذیری مغز وجود دارد که عبارت اند از:


• انعطاف سیناپسی: زمانی که اطلاعات جدید یاد گرفته شود و یا تجربه شود، مغز ممکن است مسیرهای عصبی جدید ایجاد کند. همانطور که اطلاعات و یا محرک های جديد تکرار شوند، این مسير های عصبی ممکن است افزایش یابند. این کمک می کند تا دانش و اطلاعات جدید استحکام يابند. ضرب المثل قدیمی، «تمرین کامل می کند» کاملاً صدق می کند. به تدريج که اتصال های عصبی بهتر تعریف می شوند، اطلاعات سریع تر و موثر تر منتقل می شود. کودکان، تا حد زیادی از طریق انعطاف سیناپسی رشد نموده، پرورش يافته و ياد می گيرند!


• نوروژنزيس: برای سال های سال، اعتقاد بر این بود که سلولهای مغزی تکثير نمی شوند. این باور حاکم بود که ما با تعداد ثابتی از سلول های مغزی شروع می کنيم و به تدريج که اين سلول ها می میرند، از ان به بعد جایگزین نمی شوند. این توضیح اولیه برای پژمردگی مغز ما به تدريج که سن مان بالا می رود، بود. تفکری جدید پدید آمده است، عمدتا به دلیل تحقیقات سلول های بنیادین. نشان داده شده است که سلول های بنیادی می توانند سلول های مغزی جديد با عملکرد ها و وظايف کامل مغز تولید کنند. بنابراین برای حوادث فاجعه بار مانند سکته مغزی و شاید در آینده، در بیماری پارکینسون، سلول های جدید مغزی را می توان تکثیر نموده جایگزين سلول های از دست رفته نموده به شناخت کمک کرد.


• انعطاف وظايف جبرانی: مشخص شده است که انعطاف سیناپسی می تواند در افراد مسن کمتر از افراد جوان تر، به ویژه کودکان، موثر باشد، بنابراین برای بسیاری از افراد مسن یادگیری و حفظ کردن اطلاعات جدید سخت تر است. با این حال، بسیاری از بزرگسالان مسن تر به همان اندازه در حفظ اطلاعات جدید و در برخی موارد موثر تر از افراد جوانتر توانا هستند.


روشن شده است که زمانی که برخی از افراد مسن اطلاعات جدید پردازش می کنند، نه تنها از همان نواحی مغز که در افراد جوانتر استفاده می شود به کار می برند، بلکه همچنین ممکن است نواحی دیگری از مغز را که در افراد جوان ممکن است استفاده نشود، درگير کنند. توضیح اين امر آن است که، از آنجا که برخی از نواحی مغز در انعطاف سیناپسی ممکن است در افراد مسن موثر نباشند، در نتيجه آن ها با استفاده از مناطق دیگر مغز آن را جبران می کنند. این هم یک عنصر کلیدی در آموزش افراد برای غلبه بر ناتوانی های ناشی از بیماری یا آسیب به نواحی خاصی از مغز است (خانم گابریل گيفورد در سر مورد هدف گلوله قرار گرفت و گلوله ای در مغز وی فرو رفت. او به طور کامل بهبود و عملکرد ... شکل پذیری جبرانی در عمل)!

 

شکل پذيری مغز و سلامت


توانایی مغز برای تغيير از طریق آموزش ، مغز انسان را بسيار منحصر به فرد می سازد.


اصطلاح «انعطاف پذیری» به این واقعیت اشاره دارد که مغز شما به طور مداوم به تدريج سن تان بالا می رود يا از طریق تجارب روزانه، به سوی بهتر یا بدتر شدن در حال تغییر است.

«شکل پذیری» به این معنی است که به تدريج که اطلاعات بیشتر یا تجربه بیشتر کسب می کنيد، از نظر فیزیکی ماده خاکستری واقعی مغز شما را تغییر می دهد. علاوه بر تغییر ماده خاکستری، مسير های عصبی دائما در حال تغيير ترتيب اند.


هر چیز «جدیدی» که یاد بگیرند (و یا دوباره ياد بگيريد) موجب این تغییر است. درکِ بدون کاربرد و تحکيم می تواند موجب شود این مسير های عصبی از بین بروند، به ويژه اگر آن ها را طی یک مدت زمان طولانی به کار نبريد.


مانند عضلات که می خواهید آن ها را قوی نگهداريد، مغز نيز نیاز به تمرين دارد. برای حفظ سلامت مغز به بهترين شکل، یا حتی بهبود حافظه و توانایی های یادگیری، همیشه برای تمرين دادن مغز در مواردی از جمله موارد زير بکوشيد:


• یادگیری یک زبان جدید
• ياد گيری یک مجموعه لغات
• خواندن یک کتاب یا مقاله
• کار بر روی پازل
• فکر کردن درباره ی یک مشکل ریاضی یا حل آن
• پيگيری یک سرگرمی و یا مهارت کاری
• نواختن آلات موسیقی
• برنامه ریزی (درباره ی تقریبا هر چیزی)
• سفر با يک هدف

محرومیت حسی


آزمایش های مربوط به محرومیت حسی از گذشته نشان داده است که هنگامی که مغز محرک های خارج دریافت نمی کند، آن را به سمت داخل گرايش می يابد و شروع به هذیان گفتن می کند. این بدان معنی است که ما به حالتی از تکامل دست يافته ايم که در آن برای ادامه تغییر شکل مغز به محرک نياز داريم.

شکل پذيری و يادگيری

شيوه ای که یک کودک ياد می گيرد اطلاعات جدید را حفظ می کند در شکل پذيری مغز درگير است. مطالعات تحقيقاتی نشان داده است که درس موسیقی در دوران کودکی در حقیقت مغز را بزرگ می کند. مغز به معنای واقعی کلمه ساختار فیزیکی خود را در واکنش به اطلاعات و تجارب تغيير می دهد. همين توانايي، شکل پذيری، همچنين به فرد امکان می دهد پس از آسيب مغزی به دليل وارد شدن هر نوع لطمه يا بيماری ، توانايي اش را باز يابد.


کودک با میلیاردها سلول مغزی به دنيا می آيد، که بسیاری از آنها از طریق شبکه های عصبی به يکديگر متصل شده اند؛ به عنوان يک کودک در معرض محرک های خاص (کلمات و غیره) قرار می گيرد، اثر شکل پذیری مغز باعث تغییرات فیزیکی در مغزشده مسیرهای عصبی جدیدی تشکيل می شوند. اگر محرک مرتب تکرار شود می تواند به تحکيم بخشيدن به ياد آوردن اين اطلاعات جدید کمک کند. این یک مکانیسم اولیه ی کودکان برای یادگیری است.


اگر کودک به طور تصادفی يک سطح داغ را لمس کند ودرد را تجربه کند، یک شبکه عصبی جدید ممکن است تشکیل شود. کودک «یاد می گیرد برای جلوگیری از» آن سطح خاص، از محرک های «دردناک» بعدی اجتناب ورزد، (ما به عنوان پدر و مادر یا محافظ، می کوشيم اطمينان يابيم که کودکان یاد بگیرند اما حوادث اجتناب ناپذیر است.) اگر کودک به طور تصادفی سطح داغی را لمس کند و درد تجربه کند، یک شبکه عصبی جدید ممکن است شکل بگيرد. (ما به عنوان پدر و مادر یا محافظ، کوشش می کنيم کودک را ار چنين محرک هايي محافظت کنيم، اما حوادث اجتناب ناپذیر است). همانطور که سن افراد بالا می رود، شبکه های عصبی شان ممکن است در هم شکند. با گذشت زمان این می تواند در توانایی فرد برای به یاد آوری برخی اطلاعات تاثیر بگذارد. با این حال، ماهیت شکل پذیری مغز می تواند به معکوس کردن این روند کمک کند.


در صحبت کردن با یک فرد مسن ممکن است شما متوجه شويد که او می تواند رویدادی را از گذشته های دور به یاد آورد، اما قادر نيست آنچه را در زندگی اش در روز قبل رخ داده است باز گو کند. این روند به از دست دادن «کوتاه مدت» حافظه، قابل برگشت است، اما نیاز به کوشش دارد. شکل پذیری مغز ممکن است بر این روند غلبه کند. این مهم است که مغز به چالش کشیده شود شبکه های عصبی خاص دوباره تشکيل شوند و به مقابله با شکستی که ممکن است در طول زمان رخ داده باشد مبادرت نمايند. از این رو، لزوما درست نيست که عملکرد ذهنی تضعيف شده را به تدريج که سن ما بالا می رود، نمی توان بهبود بخشيد . . . کار مغز مورد نیاز است!


بسیاری از ما برنامه هاي ورزشی برای بدن مان داريم اما تعداد بسیار کمی برنامه های ورزشی برای ذهن و مغز مان داريم. اگر فدری به این واقعیت بياندیشیم، آن را کاملا شگفت آور خواهيم يافت. چرا به نظم و انضباط و پرورش بدنمان توجه کرده ايم اما نه به مغزمان؟ شاید اين بازتابی از اولویت های مشکل ساز در فرهنگ معاصر ما است. یا شاید صرفاً به اندازه کافی در اين باره خلاقانه فکر نکرده ايم.


جوهر توصیه های اين کتاب برای تمرینات ذهنی به منظور افزایش خلاقیت شما آن است که زمانی در زندگی روزمره خود را برای یادگیری و درک شیوه های جدیدی اختصاص دهيد. «تمرین خلاقیت» خود را به همان ترتيب تدبير کنند که تمرین هايي برای پرورش جسم تان ايجاد می کنيد.

 وقتی اول شروع به این کار می کنيد، ممکن است برايتان به همان اندازه که برای بسیاری از مردم ايجاد يک برنامه ی ورزشی با اشکال روبرو می شود، مشکل باشد. اول اين که بسیاری از ما وقت آزاد بسیار کمی داريم. دوم، زمانی که وقت داريم، اغلب احساس خستگی و بی حالی می کنيم که بتوانيم به چالش ذهنی بپردازيم. بسیار آسان تر است که تلویزیون را روشن کنيم، يا يک داستان عاميانه که مطالب آن را به سختی به یاد داشته باشیم، و یا گشت و گذار در وب.


بنابراین اگر تمرینات ذهنی به زندگی روزمره تان اضافه کنيد، در ابتدا این احتمال دارد کار سختی به نظر آيد و شما را وسوسه خواهد کرد در احساسی از خستگی و سرخوردگی رها کنيد. به تدريج که پافشاری کنيد،و «ماهیچه های ذهنی» را در مغزتان تمرين می دهيد، تمرینات به تدریج آسان تر می شده و حتی سرگرم کننده می شوند.

 ممکن است نوعی «سرخوشی متفکرانه» به شما دست دهد.که قابل مقایسه با سرخوشی دویدن است و تصور کنید که به تدريج که سيناپس ها افزايش می يابند، ماده ی خاکستری به آرامی در مغزتان گسترش می يابد. برای ایجاد انگیزه بیشتر در خود، آگاه باشيد که علوم اعصاب نشان داده شده است که یکی از عوامل پرتوان که در برابر بیماری های تحلیل برنده مغزی مانند آلزایمر محافظت می کند سطوح بالاتری از آموزش و پرورش است.احتمالا در این مرحله نمی توانيد تعداد سال های آموزش و پرورش خود را تغییر دهید، اما ورزش ذهنی و خود آموزی بهترین شکل ممکن برای جبران آن می باشد.


در اینجا تمرین هايي پیشنهاد شده است. سعی کنید حداقل سی دقیقه در روز به انجام آنها اختصاص دهيد و احتمالا می توانید در تعطیلات آخر هفته مدت بيش تری بگذاريد.
ترکیبی را که برايتان جذاب تر است، اما سعی کنید حداقل دو مورد را انتخاب کنيد . به تدريج که به روح ورزش ذهنی وارد می شويد، ممکن است برخی امکانات جدید خاص خود را تدبير کنيد.


یک حوزه ی جدید و ناآشنای متفاوت از دانش فعلی تان انتخاب و آن را در عمق کاوش کنيد ، یکی از بهترین راه ها برای به دست آوردن یک دیدگاه جدید در مورد موضوعات ــ منبع مهمی برای تفکر خلاقانه ــ کوشش برای يادگيری يک حوزه ی جدید است که در مورد آن بسيار کم و یا هیچ چیز نمی دانيد.


اگر رشته ی تحصيلی دانشگاهی شما زیست شناسی و یا فیزیک بوده، بکوشید به مطالعه شعر یا نقاشی بپردازيد.


اگر زندگی تان به فکر کردن در مورد فناوری اطلاعات است، کوشش کنيد به مطالعه تاریخ و یا خواندن زيست نامه ها مبادرت نماييد.

اگر زندگی تان در دنیای کسب و کار است ، سعی کنید یادگیری در مورد جغرافیا، علوم زمین شناسی و یا اقیانوس شناسی را وجهه ی همت قرار دهيد.

اگر شما اشتیاق به یادگیری پیانو داريد و هیچ آموزشی در موسیقی نداشته ايد، آن را شروع کنيد. فقط موضوعی را انتخاب کنید که کاملا متفاوت از علائق يا شغل فعلی تان باشد.

در این کتاب تا کنون با نمونه هایی از افرادی که احتمالا بخشی از خلاقیت خود را مدیون توانایی خود برای تسلط بر رشته های که به طور معمول نا همگون تلقی می شوند رو برو شده ايم.
آناتومی یک علم و نقاشی و مجسمه سازی يک هنر در نظر گرفته شده است. با این حال هم میکل آنژ و هم لئوناردو به راحتی در هر دو رشته فعاليت کرده اند، و دانش در يک رشته ، رشته ی ديگر ر ا پربار کرد.


آیا میکل آنژ می توانست بدن زيبای داوود را نقاشی کند، اگر ساعت ها مخفیانه صرف تشريح موشکافانه ی بدن انسان در سن اسپيريتونکرده بود؟ آيا سقف سیستین به چه شکل بود اگر نقاش آن قادر به ساخت بدن انسانی که دارای تصور استخوان که توسط ماهيچه ها پوشش داده شده و آن نيز به نوبه خود توسط پوست پوشیده شده است نبود؟ اگر لئوناردو و میکل آنژ در قرن بیستم به دنیا آمده بودند، آنها چه کاری ممکن بود انجام دهند؟ مشغول به کار در پروژه منهتن؟ طراحی مرکز لینکلن و یا موزه گوگنهایم در نیویورک و یا بیلبائو؟ کشف نظریه نسبیت و مکانیک کوانتومی؟ نوشتن رمان یا رساله های فلسفی؟ پژوهش در علوم اعصاب به منظور مطالعه مغز انسان؟! به نظر می رسد هر يک ذاتاً دارای دانش ها و مهارت های چندگانه و بی توجه به تفاوت مرزهای بین رشته ای که برخی ممکن است آن ها را باهمگون تصور کنند. به احتمال بسیار زیاد آنان همان روش آن زمان را در صورتی که امروز زندگی می کردند، اتخاذ می کردند.


طبیعت به همه کس هدیه ی یک دانشمند دارای تخصص های چند گانه ((polymath اعطا نمی کند. اما حداقل اين منزلت را می توان با پرورش به دست آورد. گام اول برای یادگیری یک رشته جدید و کاملا متفاوت است.

 بسیاری از مردم دارای يک اشتیاق مخفی برای انجام کاری متفاوت از کاری که از راه آن نان روزانه خود را کسب می کنند، دارند. اگر همیشه می خواسته ايد به نقاشی، به نواختن ویولن، و یا به تدريس استادانه ی یک زبان خارجی بپردازيد، وقت و کوشش لازم برای انجام آن را به کار بريد. مساله بسیار مهم دیگر اين که سطحی کار نکنيد. کار را عمقی و با شور و شوق انجام دهيد، این تنها راهی است که واقعاًمغز خود را تمرين می دهيد.


بسیاری از افراد موفق در روز در یک زمینه و در در اوقات فراغت در زمينه ای دیگر کار می کنند. چرچیل و آیزنهاور نقاشی می کردند. ویلیام کارلوس ویلیامز، که پزشک بود، شعر می گفت، والاس استیونز، يک وکيل نيز چنين می کرد. انیشتین با ویولن بازی می کرد. بنيامین فرانکلین مخترع، نویسنده، و سیاستمدار بود.


هر روز زمانی به مراقبه و یا «فقط فکر کردن» بپردازيد

از ويژگی های باز فکر بودن توجه به تجارب مختلف است. چگونه می توانيد بازبودن ذهن خود را تمرين دهيد به طوری که بتوانید توانایی خود را برای تجربه زندگی شدت بخشيد؟


یک روش، مراقبه است. مراقبه یک منبع مفید برای خلاقانه تر فکر کردن است. همچنین برای دستیابی به آرامش ذهن، برای بهبود نظم و انضباط، و احساس هماهنگی با جهان مفید است. برای برخی، راهی برای حرکت به سطح بالاتری از آگاهی، شاید برای رسیدن به «آن محل» که بخشی از فرآیند خلاقيت است که قبلاً بدان اشاره کرده ايم. اگر به استفاده از این رویکرد تصميم گرفته ايد، بسیاری منابع در دسترس هستند، از کتاب گرفته تا سی دی يا دی وی دی ويا سایت های اینترنتی.


اگر مراقبه را روشی غير معمول تلقی می کنيد، مجدداً درباره ی آن فکر کنيد. اثرات مراقبه بر مغز زمينه ای جدی در پژوهش هايي در علم عصب شناسی است و نشان می دهد که تمرين مراقبه اثراتی قابل اندازه گيری در عملکرد مغز دارد.


مطالعات اخير بر يک ويژگی مغز به نام همزمانی گاما (gamma synchronity) تمرکز داده است. پرتو های گاما امواجی با فرکانس بالا هستند که در مغز رخ می دهند. هنگامی که همزمان در نواحی مختلف مغز رخ می دهند، اين الگو منعکس کننده ارتباط گروه های نورون (به نام مونتاژ نورون ها) است که به نحو گسترده ای در مغز پخش شده اند و درگير ادغام اطلاعات پيچيده برای کشف معنی آن ها يا حل يک مسأله اند. همزمانی گاما را می توان از طريق تکنيک های الکتروانسفالوگراف (EEG) اندازه گرفت.


يک گروه پژوهشی در ايالت ويسکانسين در آمريکا زير نظر روان شناس، ريچارد ديويدسُن، همزمانی گاما را در راهب های بودائی را هم در زمان «سطح استراحت» و هم در زمان مراقبه مطالعه کرد. نوع ويژه ی مراقبه ی مورد مطالعه «غير ارتباطی (nonreferential)» يا «بی هدف» بود بدين معنی که راهبه ها بر روی يک موضوع يا چيز مشخصی تمرکز نداده بودند. (بعضی از انواع مرسوم مراقبه بايد بر تنفس شخص يا يک مانترا يا يک شيئ تمرکز داد.) اين راهبه ها بر شکلی از مراقبه را تمرين کردند که در بودائيسم تبت مورد استفاده قرار می گيرد، که در جستجوی مهربانی و شفقت عاشفانه ای است که «به عنوان آمادگی و در دسترس بودن نامحدود برای کمک به همه ی موجودات زنده» تفسير می شود. در اين حالت «شفقت خالص،» نيکخواهی و شفقت ذهن را به شکل راهی برای بودن پر می کند.


به عنوان يک گروه برای مقايسه، به دانشجويان دانشگاه روش «غير ارتباطی» مراقبه آموزش داده شد که هر روز يک ساعت آن را تمرين کنند.


وقتی ئی ئی جی هر دو گروه مقايسه شد، گروه راهبه ها دارای سطح بالا تری از همزمانی گاما نشان دادند ــ در واقع بالا ترين سطحی که تا آن زمان اندازه گيری شده بود. ظاهراً تمرين های مراقبه ی آنان تعادل عملکرد مغز آنان را، حتی وقتی مراقبه نمی کردند، نيز بهبود بخشيده بود زيرا در آن موقع هم ،همزمانی گامای بالا تری داشتند.

 سطوح همزمانی گامای آن ها در سطح پايه و در زمان مراقبه با تعداد ساعت هائی که راهبه ها مراقبه می کرده دارای ارتباط بود و اين بدان معنی است که ميزان آموزش با بهبود «قدرت گاما» ارتباط دارد. و در کجا قدرت گاما بيش ترين بود؟ در اين مرحله به سهولت می توانيد حدس بزنيد. در قشر (کورتکس) هائی که انباره ی خلاقيت اند ــ نواحی تداعی جلوئی، تمپورال و پاريِتال. نتيجه گيری از مطالعات ديويدسُن روشن و غير قابل انکار است.

انسان می تواند مغز خود را از طريق تمرين مراقبه تغيير دهد به طوری که کيفيت لحظه به لحظه ی آگاهی شان را نه تنها در موقع مراقبه که در زندگی عادی خود بهبود بخشند.


يک راه ديگر «باز کردن مغز» روشی کاملاً متفاوت از مراقبه است که بر تمرکز سنجيده بر دست يابی بر روی يک جسم (در مراقبه غير ارتناط) يا بر روی يک حالت (مراقبه ی غير ارتباطی) تأکيد می گذارد.

 اين روش «صرفاً فکر کردن» آزادانه و غير سانسور شده است. اين حالتی است که آن را «تفکر آرام اپيزوديک بختائی (Random Episodic Silent Thought, REST) می ناميم.
اگر تصميم گرفتيد «فقط فکر کردن» را تمرين کنيد، می توانيد آن را در انواع مکان ها انجام دهيد، مشروط بر اين که خود را از هر نوع ورودی از جهان خارج منفک سازيد. مثلاً می توانيد آن را در حال درازکشيدن در بستر، نشستن در وان حمام يا در حال شنا انجام دهيد. امر کليدی عبارت از اجازه دادن به ذهنتان است که آزادانه سرگردان شده به «آن جائی» که ايده ها و تصوير ها از منابع ناخودآگاه يا پيش آگاهی به سطح آمده، غوطه ور شده يا پرواز نموده، در نهايت به هم برخورد کرده يا متصل شده و تداعی های بکری خلق کنند ــ امری که در شرايط آگاهیِ «زور بی روح» به سهولت امکان پذير نمی با شند.

 

مشاهده کردن و شرح دادن را تمرين کنيد




احتمالاً هر روزه به چيزی برخورد می کنيد که ذاتاً جالب است اما در واقع شما آن را به سختی ملاحظه می کنيد. بهبود توانائی مشاهده و شرح دادن جهان اطرافتان منبع ديگری برای ساختن مغز بهتر و خلاق تر است. راه های مختلفی برای لذت بردن از اشکال مختلف اين تم اساسی است.


مثلاً ممکن است در مشاهده چيز مشخصی که خود انتخاب می کنيد تخصص يابيد. بر حسب آن که در کجا زندگی می کنيد، موضوع متفاوت است. ممکن است پرندگان يا خزندگان باشد.

 ممکن است نقاشی های يک موزه ی نزديک به محل زندگی تان باشد. ممکن است افرادی باشند که در مترو با آنان برخورد می کنيد يا آنان که در صف خريد يک فروشگاه باشند. ممکن است رنگ ها و الگوهای يک فرش باشدو ممکن است نحوه ای که پنجره های فروشگاه سازماندهی شده اند باشد. هر يک از اين ها ممکن است موضوعی باشد که برای يک ماه يا بيش تر ادامه دهيد و سپس به موضوع ديگری پرداخته شود.


اولين صحنه در اين تمرين مغزی مشاهده است. هدف بلند مدت شما نگاه کردن عميق و ديدن جزیيات است به طوری که جنبه هائی را مشاهده کنيد که در حالت عادی نمی بينيد. اما ممکن تاسف به روش گشتالت آغاز کنيد، چنان که نقاشان امپرسيونست در قرن نوزدهم در پاريس انجام دادند و امپرسيونسم را به وجود آوردند، بدين ترتيب که اجزای عاطفی و شهودی مغز خود را تمرين دهيد.

چه افکار و احساساتی اين ساختمان (پرنده . . . شخص . . . نقاشی . . . فرش) در شما برمی انگيزد؟ فکر کنيد و با واژه های مناسب آن ها را توصيف کنيد. سپس به مشاهده ی تحليل گرانه تغيير دهيد.

ممکن است مايل باشيد مشاهدات خود را به جزیياتی که برای موضوع مشاهده شما مناسب باشد، تقسیم بندی کنيد. به عنوان مثال، اگر موضوع يک شخص است، به صورت او ــ چشمان، ابروان، پيشانی، بينی، لب ها، بافت و رنگ بافت و رنگ پوست ــ نگاه کنيد؛ سپس به موها، کليت بدن، لباس، کفش ها بپردازيد. واژه های کاملی که شکل ها، رنگ ها و الگوهائی را که می بينيد، انتخاب کنيد.


هنگامی که اين بخش از تمرين را انجام می دهيد، فرايند شرح دادن وقتی مشاهده می کنيد را آغاز کرده ايد. اما برای تکميل تمرين بايد شرحی نوشتاری از آن تهيه نمایيد. پشت کامپيوتر يا ميز تحرير خود نشسته در يک يا دو پاراگراف مشاهدات خود را به رساترين و دقيق ترين بيانی که می توانيد بنگاريد. لازم است مجموعه ی واژه هائی که در ذهن داريد بسيار متنوع باشد يا به مجموعه واژه های مترادف (که در زبان های ديگر به وفور يافت می شود و به زبان انگليسی چنين مجموعه ای را THESAURUS می نامند) دسترسی داشته باشيد تا در نگارش توصيف مشاهدات خود از آن استفاده کنيد.


به تدريج که اين تمرين را در طی هفته ها و ماه ها ادامه می دهيد، بايد بر روی يک موضوع چند بار در هفته برای حد اقل يک ماه کار کنيد. همان طور که چند توصيف تهيه می کنيد، متوجه شويد که چگونه در مشاهده و توصيف بهتر و بهتر می شويد. سپس موضوع ديگری را که ترجيحاً از موضوع قبلی کاملاً متفاوت باشد، شروع کنيد.


به احتمال بسيار قوی در خواهيد يافت که چگونه اين تمرين در زندگی روزمره ی تان به نحوی مثبت اثر خواهد گذاشت. تمرين شما به بسياری از کارهائی که انجام می دهيد تعميم خواهد يافت.

 مشاهده ی با دقت در هر دو شکل شهودی و تحليلی به تدريج به يک عادت تبديل خواهد شد. به عنوان مثال، اگر تمرين «مشاهده و توصيف» را انجام دهيد؛ توانائی داوری تان درباره ی افرادی که با آن ها روبرو می شويد، بهبود خواهد يافت. احتمالاً در به خاطر آوردن صورت افراد بهتر خواهيد شد. مجموعه ی واژه هايتان افزايش خواهد يافت. توانائی نگارش تان بهبود خواهد يافت و در نتيجه ی تمام اين تمرين ها، سيناپس هايتان در قشر های بينائی، زبان و تداعی افزايش خواهند يافت.

 

تجسم را تمرين کنيد



گنجايش مغز در تجسم منبع ديگری برای خلاقيت است.

 

 تضاد را بررسی کنيد.

از نظر منطقی ما در هر لحظه می توانيم فقط در يک مکان باشيم. اما از نظر ذهنی در عين آن که ما خودمان در مکان حاضر خود هستيم، می توانيم هرکسی، هرچيزی و در هر جائی باشيم.

 می توانيم به ايالات متحد برويم و با اديسون درباره ی گرامافون صحبت کنيم. می توانيم به کنيا برويم و درباره ی رفتار اجتماعی شيران مطالعه کنیم . می توانيم هسته ی اولين سلولی باشيم که وقتی نطفه ی يک انسان خلق شد و دستورالعمل هائی که برای رشد در پی می آيد فرموله کنیم.


می توانيم يک کپسول فضائی بدون سرنشين باشيم که در فضا در حال پرواز است و مناظر و صداهائی که از کنار من می گذرند احساس کنم.


می توانيم همه ی اين کار ها و بسياری ديگر را صرفاً با استفاده از توانائی تصور که در مغزمان وجود دارد، انجام دهيم در حالی که در پشت کامپيوترمان يا ميز تحريرمان نشسته ايم.


توانائی ما برای استفاده از مغزمان برای «بيرون رفتن» از ديدگاه ها و شرايط محدودمان و ديدن آن چه فراتر از جهان «عينی» مان است، هديه ای پرتوان است. بسياری از مردم حتی نمی دانند که دارای چنين هديه ای اند و برخی که می دانند هرگز آن را به ندرت به کار می برند.


اگر قبلاً اين کار را انجام نداده ايد، زمانی برای تصور کردن صرف کنيد. تعجب خواهيد کرد چقدر اين کار تفريحی و جالب است و اگر انجام داده ايد، آن را گاه گاه تمرين کنيد.

فرصت های انجام اين کار بسيار بيش از آن چه تصور کنيد، متنوع اند. با چيزی که ذاتاً برايتان جالب است، آغاز کنيد. اگر اتومبيل برايتان جالب است، فکر کنيد دنيايتان چگونه احساس خواهد شد اگر آن را از نقطه نظر قطعات اتومبيل بنگريد ــ کاربوراتور، پيستون ها، ترمزها، سيستم فرمان يا لاستيک ها.

 تصور کنيد چگونه احساس خواهيد کرد اگر موتور شما توسط يک راننده ی بی فکر يک باره وقتی هنوز روغن تان سرد است استارت می شود. پس تصور کنيد که راننده ی تان شما را خيلی دوست دارد و مثل يک دوست صميمی نوارشتان می کند.

 در قالب انسانی، يک فرد بی خانمان که در کنار خيابان ايستاده گدائی می کند، چگونه احساس می کند. چگونه اين بيچاره به اين وضعيت نا به سامان رسيد؟ در کجا بزرگ شد؟ پدر و مادر او چه وضعی داشتند؟ ممکن است از سناريو های مختلف به اين وضعيت بنگريد ــ يکی بدبينانه، يکی از راه ترحم، يکی بی تفاوت. راه های بی انتهائی از «تجارب تصور کردن» وجود دارد که شما می توانيد انجام دهيد.

می توانيد از طريق انواع متعددی از چيزها يا موجودات زنده وارد شويد ــ اتومبيل ها، ميزهای انتيک، ويولون، گل ها، افراد از گروه ها و طبقات مختلف ــ از راه امکانات نامحدود. مانند مورد مشاهدات، بايد نتايج تصور های خود را به طور منظم بنگاريد.


اساس تمرين های تصور، گسترش ديدگاه شما در باره ی جهان است به طوری که از زمان و مکان رهائی يابيد.



 

منبع : مقاله "  مقدمه ای بر شکل پذيری مغز   " -دکتر حسن قاسم زاده-انتشار سایت  فکرنو- بهمن  1393

 

 

 

 

 

 

                       

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org