لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   


 

كاربردهاي هوش عاطفي در سازمان


 

   
   

www.Fekreno.org

 
         

 

 

 

 

 




از زمان انتشار كتاب پرفروش دانيل گولمن با عنوان هوش عاطفي در سال1995، مبحث هوش عاطفي در علوم اجتماعي، به عنوان يكي از مهمترين مباحث مطرح شده است. تاكنون، دانشمندان مختلفي در اين حوزه مطالعه كرده و هوش عاطفي را با هوش عقلي مقايسه كرده اند و در مورد قابليت هاي هر كدام، بحث كرده اند.

اما شايد بتوان بيان كرد كه بهترين حوزه براي مقايسه هوش عاطفي و هوش منطقي، محيط كارو سازمان ها است؛ زيرا افراد، در محيط كار خود، علاوه بر توانمندي هاي علمي- كه نتيجه هوش عقلي آنها است- از قابليت هاي عاطفي خود نيز استفاده مي كنند. به اين ترتيب در حوزه توسعه منابع انساني در سازمان ها، مفهوم هوش عاطفي به كار گرفته مي شود تا به مهارت هاي عاطفي، علاوه بر قابليت هاي تخصصي، توجه شود.


به طور كلي، دو مكتب جداگانه در مورد حوزه هوش عاطفي وجود دارد: نخستين مكتب، اعتقاد دارد كه هوش عاطفي؛ يك توانمندي است و شبيه (محدود) به مهارت هاي گفتاري و تجسمي است، كه به عنوان شاخص هاي هوش انساني و يا مدل خالص، شناخته مي شود. دانشمندان اين مكتب، معتقدند كه هوش عاطفي، بايد داراي ابزار اندازه گيري پذيرفته شده و بر مبناي استانداردهاي علمي باشد. هر چند دانشمندان اين رويكرد، پايه گذار هوش عاطفي هستند، اما تعريف خاص آنها موجب شده كه اين رويكرد كاربرد محدودي پيدا كرده و كمتر مورد پذيرش عام باشد.


در مقابل، مكتب ديگري نيز در مورد هوش عاطفي وجود دارد، كه كاربرد گسترده اي يافته است. به طور مثال، آزمون هوش عاطفي »بار-آن« تاكنون در بيش از85000 مورد استفاده شده است. اين رويكرد به نام مدل آميخته، شناخته شده، زيرا توانمندي هاي ذهني در مدل خالص را، با خصوصيت هاي شخصيتي همچون اصرار- شوق و حرارت و خوش بيني در آميخته است.


تعريف هوش عاطفي


تاكنون تعريف مشخص و واحدي در مورد هوش عاطفي نشده است. اصطلاحات هوش عاطفي- قابليت عاطفي- سواد عاطفي و ضريب عاطفي تاكنون معرفي شده اند. هوش عاطفي در بحث مدل خالص و قابليت در مدل آميخته، مطرح شده است.


واژه هوش عاطفي يك واژه مركب و متضاد است، كه به دو واژه احساس و هوش و يا به عبارت ديگر، احساس و منطق تقسيم مي شود. ارسطو؛ اولين كسي بود كه دو واژه احساس و منطق را دركنار هم قرار داد. او مثال مي زند: »عصباني شدن آسان است، اما عصباني شدن نسبت به فردي به صورت درست، تا حد معقول و درست در زمان درست و به دليل درست، كاري ساده نيست.«


بحث علمي در مورد هوش عاطفي، طي دو دهه اخير، شكل گرفته است. پيتر سالوي؛ اولين كسي است كه در مورد هوش عاطفي، تعريف مشخصي ارايه كرده است : هوش عاطفي؛ نوعي از پردازش اطلاعات عاطفي (هيجاني) است، كه شامل ارزيابي درست هيجان و احساس در خود و ديگران بوده و بيان صحيح احساس و تنظيم انطباقي احساسات است، به شيوه اي كه سطح زندگي بهبود يابد.


در سال1999، ماير و همكاران او، اين تعريف را بهبود بخشيدند: هوش عاطفي؛ آن گونه اي از توانايي است كه به شناخت مفهوم عواطف و روابط آنها- استدلال و حل مسايل بر مبناي آنها مي پردازد. هوش عاطفي، شامل ظرفيت درك عواطف- تلفيق احساسات مربوط به عواطف، درك اطلاعات اين عواطف و مديريت آنهاست.


در همين دوران، گولمن؛ با انتشار كتاب معروف خود، با عنوان هوش عاطفي در سال1995، تعريف هوش عاطفي را تا حد زيادي تغيير داد. گولمن، هوش عاطفي را مهارتي مي داند كه دارنده آن، مي تواند از طريق خودآگاهي، روحيات خود را كنترل كند- از طريق خود مديريتي آن را بهبود بخشد و از طريق همدلي، به شيوه اي رفتار كند كه روحيه خود و ديگران را بالا ببرد، گولمن، مهارت هاي اجتماعي همچون: ارتباطات- رهبري و مديريت تضاد را، به هوش عاطفي مرتبط مي داند و اين نكته ها بين تعريف او و ماير و سالوي تفاوت ايجاد مي كند.


در همين دوران(2000) بار- آن »Bar-on « (سومين نظريه پرداز معروف)، تعريف خود را از هوش عاطفي ارايه كرد: هوش عاطفي، نشان دهنده توانايي فرد در حل مسايل و چالش هاي روزانه است و به پيش بيني فرد براي موفقيت در زندگي كمك مي كند، كه از آن جمله، موفقيت حرفه اي و زندگي شخصي فرد است.


گولمن نيز در كتاب جديد خود به نام كار با هوش عاطفي1998 بر نياز به هوش عاطفي در محيط كار- يعني محيطي كه اغلب به عقل توجه مي شود تا قلب و احساسات- تمركز مي كند. او معتقد است نه تنها مديران و روساي شركت ها نيازمند هوش عاطفي هستند، بلكه هر كسي كه در سازمان كار مي كند، نيازمند هوش عاطفي است.


اما هر چه در سازمان به سمت سطوح بالاتر مي رويم، اهميت هوش عاطفي در مقايسه با هوش عقلي، افزايش مي يابد. در اين زمينه، گولمن و همكاران او معتقدند كه هوش عاطفي در تمامي رده هاي سازماني، كاربرد زيادي دارد، اما در رده هاي مديريتي، اهميت حياتي مي يابد. آنان مدعي هستند: هوش عاطفي تا حدود58 درصد، بهترين راهبران را از ضعيف ترين ها جدا مي كند.


راهبر با قابليت عاطفي بالا، احساسات خوب را در افراد خود و همكاري بالا را در تيم خود ايجاد مي كند. رهبران تيمي خوب و لايق، مي دانند با بهبود روابط خود با افراد و ايجاد جوي شورانگيز و صميمي،بهره وري نيز افزايش مي يابد.


پيشينه رويكرد خالص (توانمندي)


پيتر سالوي و جان ماير؛ اولين نظريه پردازاني بودند كه به طور علمي، تعريف هوش عاطفي را ارايه دادند. اين دو معتقدند: هوش عاطفي يك توانمندي است تا يك خصوصيت و جدا از ابعاد ذكر شده در مفهوم شخصيت است. از اين رو، اين رويكرد را رويكرد خالص نيز مي نامند كه داراي مشخصه هاي زير است:


برداشت و اظهار هيجاني، تسهيل تفكر به وسيله هيجان، فهم يا درك هيجاني و مديريت يا تنظيم هيجاني. از ديدگاه اين نظريه پردازان مهمترين جز تشكيل دهنده هوش عاطفي عبارت است از: توانايي ارزيابي و بيان صحيح هيجان ها، توانايي تشخيص هيجان ها در خود و توانايي اظهار و بيان احساسات خود.


رويكرد آميخته


بحث هوش عاطفي، با كتاب پرفروش دانيل گولمن در سال1995 و مقاله »عامل هوش عاطفي« از گيبز، در همان سال، تغييرات زيادي كرد. انتشار اين دو اثر، هوش عاطفي را به موضوعي عمومي تبديل كرد.


به اعتقاد گولمن، دانستن هيجانات خود، پايه هوش عاطفي است، افراد با خودشناسي بالا، توانايي بيشتري دارند تا تصميمات مهمي در زندگي- همچون ازدواج و شغل- بگيرند.


گولمن مدل خود را ساده كرد و يك ماتريس دو در دو را ارايه كرد: خودآگاهي، خود مديريتي، آگاهي اجتماعي و مديريت روابط (مهارت هاي اجتماعي).


ريون بار- آن؛ نظريه پرداز ديگري است كه تحقيقات خوبي در اين رابطه كرده است. بار-آن؛ سعي دارد با طرح مدل خود، به اين سئوال پاسخ دهد كه: چرا برخي در زندگي نسبت به بقيه موفق تر هستند؟ او جواب اين سئوال را در مجموعه قابليت هاي عاطفي مطرح كرد و آنها را هوش عاطفي ناميد.


بار-آن ؛ اولين كسي بود كه از عنوان هوش عاطفي در مباحث علمي و در سال1985، در پژوهشي بر بيش از4000 نمونه در آمريكا پرسشنامه هوش عاطفي خود را با5 متغير معرفي كرد:
خوش بيني، خود دستيابي، خرسندي، استقلال و مسئوليت پذيري اجتماعي.


تفاوت رويكرد خالص و آميخته


اين رويكرد، به اين دليل آميخته ناميده شده است، كه بنا به گفته هاي ماير و سالوي؛ مفاهيم عاطفي را با ديگر خصوصيات شخصيتي تلفيق كرده است و از طرف ديگر؛ بر مبناي قابليت هاي عاطفي هستند، تا توانايي هاي عاطفي. اما بار-آن؛ اعتقاد دارد كه اين تفاوت ها، بين توانمندي ها و قابليت هاي عاطفي؛ در هسته بحث هوش عاطفي قرار دارند و در واقع تمايزي تصنعي است.



نتيجه گيري


در سال1985، مبحث هوش عاطفي؛ در محافل علمي، براي نخستين بار در رشته روانشناسي مطرح شد و طي دو دهه پژوهش در اين حوزه، امروزه، به يكي از مهمترين مباحث در حوزه رشته هاي علوم اجتماعي تبديل شده است.


شايد بتوان بيان كرد: بحث برانگيزترين حوزه اي كه مبحث هوش عاطفي در آن وارد شده، حوزه مديريت و مباحث سازماني است. تحقيقات نشان مي دهد هوش عاطفي در سازمان و مخصوصاً در حوزه مديريت، اهميتي فراتر از هوش منطقي يافته است.

****

 

منبع : مقاله " كاربردهاي هوش عاطفي در سازمان  "   - خلاصه شده از نشريه مشاور مديريت -با همكاري نونا مومني، كارشناس ارشد مديريت بازرگاني  

 

 

 

 

 

 

                       

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org