لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   


 

فيلم هاي آموزشي و بهينه سازي رفتارهاي كودكان و نوجوانان


 

   
   

www.Fekreno.org

 

 

 

 

 

 


فيلم هاي آموزشي يكي از مهمترين ابزارهاي انتقال پيام ها و آموزش زمينه هاي گوناگون به مخاطب محسوب مي شود. از سوي ديگر آموزش مهارت هاي گوناگون چه در زمينه علمي وچه رواني كه به رفتارهاي صحيح بينجامد بايد از سنين پايين و از مقطعي شروع شود كه كودك در حال فراگيري روابط با محيط اطراف است.

فيلم هاي آ موزشي يكي از اصلي ترين نمونه ها در اين زمينه و در عين حال يكي از بهترين نمونه هاي اين شيوه بياني هستند كه در نوع خود مي توانند به جريان سازي خاصي در اين عرصه، يعني بهينه سازي رفتارهاي كودكان، بينجامند. مقاله حاضر درصدد است تا با بررسي علمي زمينه هاي تاثيرگذاري فيلم هاي آموزشي، علل كلي اين اثرگذاري را مورد مطالعه قرار دهد؛فيلم هاي آموزشي، در يك تعريف ساده، فيلم هايي هستند كه موضوع يا پيامي را به مخاطب خود آموزش مي دهند.

هدف از ساخت اين فيلم ها يادگيري يك موضوع يا پيام توسط مخاطب است اما اين اثرگذاري چگونه پديد مي آيد؟ زندگي مادي موجودات زنده، در تمام اجزا و لحظه ها به حواس پنج گانه آنها متكي است.

بنا به يك اعتقاد قديمي در ميان اين حواس، بيشترين اهميت و مهمترين نقش از آن حس بينايي است. به تعبيري، تصوير، پديده اي است كه هر موجودي به واسطه حس بينايي خود آن را تجربه مي كند. اين شايد كلي ترين و ساده ترين تعريف تصوير باشد، تصوير آن چيزي است كه مي بينيم. ولي اين تمام ماجرا نيست. هنگام خواب چشم هاي ما بسته اند و توانايي فيزيكي كنش ديدن را ندارند اما در همين حالت ما مي بينيم. افكار، خاطرات و ذهنيات ما در بسياري از موارد چنان در مقابل چشمان ما زنده و مجسم مي شوند كه از آنچه در واقعيت اطرافمان هست غافل مي شويم اما نكته مهم آن است كه ما تقريبا تمامي دريافت هاي پيرامون مان را از ديدن و درك بصري محيط اطراف مي آموزيم. حتي آنچه در روياهايمان مي بينيم برخاسته از آن چيزهايي است كه در بيداري ديده ايم. به همين دليل آموزش از طريق حس بينايي و به وسيله ابزاري چون سينما يا تلويزيون ماندگاري بيشتري در ذهن ما مي يابد.

تصاوير متحرك از ديدگاه هاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است و امروز تصوير متحرك بخشي جدايي ناپذير از زندگي ما محسوب مي شود. به همين سبب ما تصاوير متحرك را مي بينيم، از آنها مي آموزيم و از آنها لذت مي بريم. ذهن انسان به طور ناخودآگاه قابليت هاي بسياري براي ايجاد مفاهيم جديد در تصاوير دارد. زماني كه اين قابليت ها شناخته شد در فاصله دو نسل زباني پديد آمد كه پيش از آن وجود نداشت و اين زبان جديد كاركردهاي مختلف خود را همچون آموزش در مدت زمان كوتاهي اثبات كرد. از آن پس بشر تمام امكانات تكنولوژيك خود را در خدمت اين پديده جديد در آورد تا زباني پيچيده تر، با قابليت هاي گسترده تر و در عين حال گوياتر بيافريند. فيلم هاي آموزشي با تنوع شكلي، بياني و كاركردهاي گوناگون آنها از همين رهگذر پديد آمدند.
 

فيلم آموزشي چيست و چگونه اثر مي گذارد؟


همان گونه كه اشاره شد فيلم آموزشي ابزاري اثرگذار براي انتقال مفاهيم پيچيده و گاه نهادينه كردن مهارت هاي زندگي در ذهن مخاطب است. يكي از اصلي ترين مخاطبان اين آثار، نوجوانان هستند كه در گذار از مسير زندگي نيازمند دريافت آگاهي هايي براي برخورد با مسائل گوناگون هستند. كودكان در حدود سنين بيست و پنج ماهگي تا سي ماهگي مي آموزند كه به شنيدن قصه ها علاقه نشان دهند و تجربه هاي خود را به هم ربط داده و معمولااز آنها نتيجه گيري كنند. (شهر آرايي، 1367، ص 26) اين روند تا سه سالگي ادامه مي يابد و در اين زمان است كه كودك شناخت خود را بر تجربياتي مبتني مي كند كه از حواس پنج گانه خود آموخته است. (شهر آرايي، 1367، ص 34). به همين ترتيب در چهار سالگي «قدرت تقليد در او شديد شده وحتي در غياب الگو از آنها تقليد مي كند» (شهر آرايي، 1367، ص 39). اين تقليد مي تواند به الگوسازي رفتاري كودك منجر شود كه مي تواند صحيح يا غلط (بدآموزي) باشد. اين روند تا نوجواني او ادامه مي يابد و در سنين بالاتر به صورتي نهادينه در مي آيد. در چنين شرايطي همه تجارب او از آموخته هايش از محيط اطراف منشا مي گيرد كه تلويزيون يكي از مهمترين آنها است. در اينجا است كه نقش فيلم هايي كه كودك در سنين پايين تر مي بيند بيش از هر زماني نمود مي يابد. فيلم هاي آموزشي اگر با الگوي صحيح سني كودك طراحي شده باشند، در صورت تداوم مي توانند به منبعي موثر در يادگيري او بدل شوند. پس آموزش رفتارهاي صحيح در كودكي از طريق فيلم هاي آموزشي، زمينه اي بسيار مهم در روند تكامل عقلي و ذهني انسان است كه در بزرگسالي او اثر مي گذارد.

بررسي جنبه هاي اثرگذار فيلم هاي آموزشي بستگي مستقيم به نوع آنها دارد. به طور كلي شناخت فيلم هاي آموزشي را مي توان در سه نكته اصلي شاخص اين فيلم ها خلاصه كرد؛
اول آنكه به طور كلي فيلم هاي آموزشي را مي توان به دو گروه اصلي تقسيم كرد:

1- فيلم هاي آموزشي مستقيم؛

2- فيلم هاي آموزشي غير مستقيم.

ساختار فيلم هاي آموزشي مستقيم غالبا مستند (از هرگونه يا ژانر) هستند. در اين فيلم ها موضوع مورد بحث به طور مستقيم مطرح شده و ضمن بر شمردن ويژگي هاي موضوع، آموزش مرتبط با آن به مخاطب داده مي شود. به عنوان مثال فيلم هايي با موضوع مقابله با زلزله يا فيلم هاي آموزش آشپزي و... در اين گروه قرار مي گيرند. هرچند گاهي موضوع در ساختار مستند داستاني يا مستند بازسازي با فضاي داستاني مطرح مي شود. مثلادانش آموزي كه در موردي دچار مشكل شده به سراغ يكي از معلم هايش مي رود و معلم مربوطه در آن زمينه خاص توضيحاتي را به وي (آموزش) مي دهد كه در واقع به مخاطب انتقال مي يابد. انيميشن هايي مانند «تنسي تاكسيدو» نيز علي رغم داشتن ظاهر داستاني در اين گروه قرار مي گيرند. اين فيلم ها معمولازمان كوتاهتري دارند و به سرعت موضوع را به تماشاگر منتقل مي كنند.

گروه دوم فيلم هاي آموزشي غير مستقيم هستند كه غالبا در ساختار داستاني شكل مي گيرند. در اين گروه فيلم ها موضوع در تار و پود يك داستان تنيده مي شود به گونه اي كه مخاطب با پيگيري داستان فيلم، آن موضوع خاص را نيز در مي يابد. در اين فيلم ها، هدف اثرگذاري بر ناخودآگاه مخاطب است و در واقع در بسياري موارد بيننده خود نيز نسبت به آنچه به او آموزش داده مي شود آگاه نيست بلكه همان طور كه اشاره شد به صورت ناخودآگاه پيام را دريافت مي كند. به عنوان مثال انيميشن هاي نيروي انتظامي در آموزش اصول رانندگي و رعايت قوانين در اين گروه قرار مي گيرند. اين فيلم ها با اثر بر بخش كودك و والد مخاطب زمينه آموزشي و مورد تاكيد خود را در درون ذهن او نهادينه مي كنند.

به اين شكل درك و دريافت پيام براي بيشتر انديشيدن سهل تر مي شود و تماشاگر مي تواند در موضوع فرو رود.

از طرف ديگر انيميشن به عنوان هنري كه ريشه در سينما دارد محملي است براي ورود به جهان ناممكن ها و شكل دادن به دنياي رويايي و فانتزي كودكانه. به همين دليل هم بچه ها تا اين حد از انيميشن لذت مي برند و به آن علاقه نشان مي دهند اما در درون همه ما كودكي هست كه تمايلاتش هميشه باقي است و مي تواند ما را به چنين دنيايي ببرد. از اين رو انيميشن مي تواند با اثرگذاري برناخودآگاه مخاطب زمينه اي را فراهم كند تا انتقال مفاهيم به شكلي عميق و زيبا صورت پذيرد. اما اين نكته از جنبه اثرگذاري فيلم هاي آموزشي نيز اهميت دارد. لذا بايد با توجه به جميع جهات براي تعليم و تربيت نسل جوان طرح ها و نقشه هايي كه سودمندي آنها به تجربه ثابت شده است به موقع اجرا شود. (شكوهي، 1366، ص 35)

انيميشن هاي آموزشي غالبا در گروه فيلم هاي غير مستقيم آموزشي قرار دارند كه ذهن را از جنبه هاي مختلف درگير مي كنند و اثرشان ماندگار مي شود. از آنجا كه شيوه هاي زندگي و رفتاري از زمره روابط اجتماعي محسوب مي شوند بايد اين روابط را مبتني بر ارتباط ها و روابط انساني به مخاطب منتقل كرد. در مقام برقراري ارتباط معقول با جامعه، تعليم و تربيت بايد بر شناخت و تبيين ارزش هاي گروهي در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي آن و ايجاد ايمان قلبي نسبت به اين ارزش ها مبتني باشد و افراد را در عمل هماهنگ با اين روابط سوق دهد. (شكوهي، 1366، ص 47).

از نظر روانشناسي شخصيت آدمي تا 5 سالگي شكل مي گيرد و روانشناساني ماندن كارن هورناي، توماس هريس و اريك برن، اعتقاد دارند كه پس از اين دوره هر آنچه در درون ذهن انسان ايجاد مي شود تا انتهاي عمر در شخصيت او باقي مي ماند. توماس هريس به انتقال اين دريافته ها از نسلي به نسل بعد اشاره مي كند و اعتقاد دارد كه «رفتارهاي جمعي در طول تاريخ از اين طريق شكل مي گيرند و روحيه، طرز عمل و رفتار ملت ها را پديد مي آورند.» (هريس، 1365، ص 303). در واقع در وجود انسان مقداري نيروهاي حياتي، انرژي ها، امكانات و استعدادهاي خاص نهفته است كه اگر شرايط و فرصت مناسب را برايش فراهم سازند اين نيروها و استعدادها خود به خود و به طور طبيعي رشد مي كنند (هورناي، 1364،ص9). هورناي همچنين اعتقاد دارد كه «گرايش هاي گوناگون رفتاري در انسان در دوران كودكي و در نتيجه تاثيرات گوناگون و به هم آميخته عوامل محيطي و عوامل ذهني در شخص پديد مي آيد» (هورناي، 1363، ص 36) همچنان كه نقش بسيار مهم عوامل محيطي را به عنوان عامل اصلي در اين اثرگذاري مطرح مي سازد.از اين رو ويژگي ها و عوامل محيطي از جمله تلويزيون كه در دوران كودكي در ذهن اثر مي گذارند، خصوصيات ظاهري و رفتاري فرد را در سال هاي بعد مي سازند. هريس معتقد است در درون ما سه بخش اصلي وجود دارد كه در طول اين سال ها شكل مي گيرد، نخست كودك، دوم والد و سوم بالغ. براساس اين نظريه بخش نخست، برداشت هاي ما در كودكي از جهان پيرامون است. دوم، آن چيزي است كه از جانب والدين منتقل مي شود و سوم آن چيزي است كه توسط كودك از مقايسه بين دو بخش اول به آن مي رسد (هريس، 1365، صص26-48)

مثلازني در 5 سالگي مادر خود را از دست داده و اين ضايعه تاثير بدي بر روحيه او گذاشته است. سال ها بعد اگر در 40 سالگي آهنگ لالايي را بشنود كه مادرش براي او مي خوانده، دوباره همان اندوه عظيم در او زنده مي شود، حتي اگر به ياد نياورد كه سر منشا آن اندوه از كجاست. به عبارت بهتر او در ناخودآگاه خود دوباره كودكي 5 ساله مي شود، نه زني 40 ساله (هريس، 1365، ص 15) به همين دليل همه انسان ها در درون خود كودكي دارند كه از آن به «كودك درون» تعبير مي شود. يكي از بهترين شيوه هاي اثرگذاري برناخودآگاه مخاطب، اثرگذاري بر كودك درون اوست.

انيميشن ها به دليل جذابيتي كه براي كودكان دارند يكي از اصلي ترين اشكال فيلمسازي براي تاثيرگذاري بر كودكان و نوجوانان محسوب مي شوند.

پيام هاي بسياري را از اين طريق مي توان به ناخودآگاه كودك وارد كرد كه اثر آن سال ها بعد خود را نشان مي دهد و فرهنگسازي دقيقا به همين معنا است.

مهمترين عامل در انيميشن «فانتزي» است. اين عامل به فيلمساز امكان مي دهد تا مرزها و محدوديت هاي موجود در فيلم زنده را بشكند و هرآنچه در ذهن دارد به تصوير كشد. همچنين نوع شخصيت پردازي در اين آثار مبتني بر «تيپ» سازي است. تيپ، شخصيتي ساده است كه ويژگي هاي مشخص دارد. اين خصوصيات از پيش تعيين شده اند و تماشاگر به محض ديدن آنها تمامي خصوصيات ديگرشان را در ذهن مي سازد. اين نكته هم باز امكان پرداختن مستقيم تر به موضوع مورد آموزش را فراهم مي كند. نمونه قديمي تر اين شيوه همان كارتون هاي «تنسي تاكسيدو» است كه اشاره شد.

اينكه يك موضوع در كدام گروه از فيلم ها بايد مطرح شود به دو عامل بستگي دارد. يكي خود موضوع و ديگري هدف از ساخت فيلم. مثلااگر موضوع آشنايي با ساختمان مولكول و اتم باشد يا بخواهد خاصيت يك واكسن را در بدن نشان دهد و يا موضوعاتي شبيه به اينها ساختار مستند آموزشي گروه اول (مستقيم) به مراتب تاثيرگذارتر خواهد بود. ضمن آنكه در زمان كوتاهتري پيام را منتقل كرده است. حال آنكه موضوعي مانند مشكل ارتباطي يك نوجوان با والدين در سنين بلوغ با ذكر نمونه در ساختار داستاني بهتر مي تواند مطرح شود. هرچند در همين موضوع نيز مي توان براي انتقال سريع مفاهيم به ذهن مخاطب از گروه نخست نيز بهره برد (هدف فيلم). بايد توجه داشت كه استفاده از گروه دوم (فيلم هاي غير مستقيم) نيازمند يك فيلمساز توانمند و صاحب خلاقيت است كه از دانش سينمايي بهره مند باشد.نكته دوم در شناخت و زمينه سازي ساخت فيلم هاي آموزشي، مخاطب شناسي اين فيلم ها است. به طور كلي مخاطبان اين فيلم ها را مي توان به شش گروه اصلي تقسيم كرد: خردسال، كودك، نوجوان، جوان، اوليا و مربيان. اين گروه بندي در انتخاب شكل و شيوه ارائه اطلاعات بسيار مهم است. استفاده از اين گروه بندي داراي انعطاف نيز هست و گاه بر حسب موضوع فيلم مي توان دو يا سه گروه را در كنار هم در مجموعه مخاطبان قرار داد. مثلامي توان فيلمي براي گروه هاي كودك و خردسال ، كودك و نوجوان يا تماشاگران عام ساخت.در گروه تماشاگر عام بايد به سطح سواد و ويژگي هاي فرهنگي مخاطب نيز توجه كرد زيرا دريافت پيام يك فيلم آموزشي ارتباط مستقيمي با ميزان دانش فردي مخاطب و بنيان هاي فرهنگي او دارد.

نكته سوم در خصوص فيلم هاي آموزشي آن است كه فيلمنامه اين فيلم ها بايد از تحقيق و مشاوره كامل برخوردار باشند. بنيان تحقيقي قوي و وجود يك مشاور در كنار نويسنده و سپس كارگردان امري ضروري است كه بايد به آن توجه كافي داشت. ضمن آنكه بهتر است نويسنده و كارگردان خود نسبت به موضوع فيلم آگاهي و اطلاع كامل داشته باشند. بديهي است كه وجود دانش سينمايي و شناخت ابزار فيلم اولين ويژگي مهم كسي است كه در ساخت اين فيلم ها قدم مي گذارد.

نتيجه گيري


از آنجا كه فيلم هاي آموزشي زماني تاثير گذارند كه توسط تماشاگر درك شوند، اين گروه فيلم ها علي رغم موضوعات معمولي خشك خود بايد ظاهري جذاب داشته باشند و ضمن آموزش، سرگرم كننده نيز باشند.به طور كلي اگر فيلم آموزشي نتواند به وسيله جنبه هاي سرگرم كننده، مخاطب خود را جذب كند كوچكترين اثري بر ذهن تماشاگر نخواهد داشت.فراموش نكنيد كه به قول  زنده ياد آويني، «جذابيت، لازمه هر نوع ارتباط است كه دو سو دارد». عدم جذابيت در يك فيلم آموزشي به معني از دست دادن مخاطب، در نتيجه عدم انتقال پيام و در نهايت به هدر رفتن تمامي تلاش هاي دست اندركاران و هزينه هاي ساخت فيلم است. انيميشن هاي آموزشي با به كارگيري همه جانبه زمينه هاي فوق موفق به اثرگذاري و ماندگاري در اين عرصه مي شوند و مي توانند آغازي باشند بر راهي كه در عرصه هاي گوناگون تداوم يابد. به طوري كه مي توان از اين شيوه براي انتقال بسياري از زمينه هاي رفتاري، رواني و بهينه سازي رفتارهاي اجتماعي كودكان و نوجوانان سود برد.
 

 

****

منبع : مقاله " فيلم هاي آموزشي و بهينه سازي رفتارهاي كودكان و نوجوانان" نويسنده: دكتر اميرحسين ندايي- انتشار : روزنامه رسالت، شماره 7453برگرفته از  http://toward-student.blogfa.com

 

 

 

 

 

 

 

                       

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org