|
|
|
یک مثال واضح از این تمایل، ماجرای فراگیر شدن وبا در لندن در سال 1854 است. جان اسنو برای فهم این بیماری با الگوی ذهنی رایج به مبارزه برخواست. توضیح علمی رایج در آن زمان این بود که بیماری وبا از طریق بازدم منتقل می شود در نتیجه وبا یک بیماری هوازی است. مشاهداتی که این بیماری در میان کسانی که در شرایط بدی زندگی می کردند، دلیل این مدعا بود. بر این اساس این نگرش تاکید بر بهبود کیفیت هوا و چرخش هوا بود.
یکی از پمپ های آب، بیشترین عامل فراگیری وبا بود. از این رو او آن پمپ را عوض کرده و دسترسی به آب را ممنوع کرد. شمار مبتلایان به وبا به سرعت کاهش یافت. اما اسنو قانع نشد که این اثبات تئوری اش است زیرا ممکن است که وبا در پایان دوره فراگیری اش بوده و کاهش آن به علت بستن آن پمپ نباشد. بنابراین مانند یک کارآگاه، شروع به ارزیابی قضاوتش کرد.
یک مدیر مسئول که از موضوع
الگوهای ذهنی آگاهی داشته باشد با دعوت از افراد با تخصص های گوناگون در تیم
های کاری، منجر به آن می شود که افراد بهتر با یکدیگر همکاری کرده و به ایده
های بهتری برای حل مسائلشان برسند. چنین فرایندی منجر به فهم بهتر طیف
های متنوع داده ها شده و ارزیابی ها و تصمیم گیری ها را تقویت می کند که این
موضوع زمینه را برای تحقق سازمان متفکر، فراهم می نماید. منبع
زير نويس
****
منبع : مقاله " الگوی ذهنی فردی " برگرفته از http://www.thinkingacademy.org
|
|
|
در صورتی که علاقمند هستید خبرهای آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید
|
|
|
|
برای اطلاع از به روز شدن سايت فکرنو ، ابتدا نام و سپس پست الکترونيکی خود را وارد نماييد. |
جستجو در سايت فکر نو |
|
|
|
|
|
|
|
سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی