كار آفرينان از جالب ترين و پيچيده ترين ساختارهاي رفتاري و شخصيتي هستند.
بسياري سازمان ها مي كوشند تا آنها را بشناسند و از الگو قراردادن آنها،
كارآفرينان جديد را با انرژي و ريسك كمتر بسازند.
شركت توماس هم از اين قاعده مستثني نيست. در اين بررسي هاي موردي، معمولاً نكات
جالبي حاصل مي شود، كه در قالب مقاله به اطلاع تمام كارشناسان توماس در سراسر
جهان (امروز، 60 كشور) مي رسد.
نمونه اي كه اينجا نقل ميكنم، يكي از آنهاست:
يكي از مشاورين توماس براي يك شركت بسيار موفق تهيه غذا در انگلستان، براي
لرلئه گزارشي در مورد وضع سازمان و ... كار تجزيه و تحليل رفتار سازماني انجام
داد. اين بررسي طبق نظر شركت، براي تمام اعضا و مديران، از جمله موسسين شركت هم
انجام شد. شركت مورد بحث، يكي از شركتهاي موفق در امر تهيه غذا است كه 3 سال از
شروع فعاليت آن ميگذرد.
در بررسي اي كه به طور ويژه روي پروفايل مديران موسس سازمان انجام شد، ملاحظه
شد كه شاخص S مربوط به ثبات و يكنواختي، در اين افراد بالاست و به عبارتي اصلي
ترين فاكتور جهت دهنده به رفتار سازماني آنها، همين فاكتور است. اين مسئله
بسيار عجيب است. چون افرادي كه S بالا دارند، افرادي هستند كه به حفظ وضع موجود
علاقمند هستند، امنيت محيط كار براي آنها خيلي مهم است، با سرعت يكنواخت (تند
يا كند، اما يكنواخت) كار ميكنند، چندان اهل چالش نيستند، به تغيير چندان تمايل
ندارند و .... كه اين شاخصه ها،شاخصه هاي تيپي براي كارآفرينان نيستند.
در جلسه مصاحبه اي كه با اين افراد برگزار شد موضوع جالبي كشف شد كه خوشبختانه
در روند ارائه بازخورد از پروفايل به فرد مورد بررسي آمده و بر آن تاكيد شده
است. فرآيند بازخورد دهي به فرد مورد بررسي ميگويد كه بايد سابقه شغلي فرد،
بررسي شود.
در سابقه شغلي اين افراد ديده شد كه اينها قبل از آنكه كار خود را شروع كنند،
با هم در يك موسسه تهيه غذا، كارمند بوده اند. و در طول 5 سال، به علت وضع
اقتصادي، 3 بار مشمول تعديل شده يا سازمانشان ورشكسته شده است. در اين فرآيند
آنها كه خيلي به امنيت كاري بها ميداده اند،خيلي دچار مشكل شده و ضربه خورده
اند.
آنها تعريف كرده بودند كه يك روز بعد از آخرين بار كه از كار بي كار شده بودند،
با هم فكر كردند، و ديده اند كه عليرغم تمام مشكلات، بهترين راهي كه ميتوانند
وضعيت كاري خود را سامان و ثبات دهند، آن است كه كسب و كار خود را راه
بياندازند.
چقدر جالب!
يعني كسي كه امنيت كاري برايش مهم است، به علت آنكه در يك كار كارمندي، بارها
شكست خورده، به راه حلي متوصل ميشود كه در نگاه اول شايد نا امن ترين راه بوده،
ولي تجربه نشان داده كه چون فرد شايستگيهاي فني را داشته، توانسته به امنيت
مورد نظرش برسد.
اين مثال خيلي مهم است. درسي كه از اين مثال ميتوان گرفت اين است كه اگر
نيازهاي رفتاري فرد، درست تشخيص داده شوند، و فرد مشاور بداند كه اين فرد از چه
انگيزه مي گيرد و ...، مي تواند بر اساس شرايط به او مشورتي سودمند تر بدهد،
مشاور نبايد در قالب چارچوبها بماند و فكر كند كه مثلاً هيچ فردي با پروفايل
High S نميتواند مالك و صاحب يك كسب و كار موفق باشد. او ميتواند. و اگر توصيه
ها و راهنمائيها و آموزشهاي لازم را ببيند، چون فردي تحليلگر هم هست، ميتواند
حتي از ديگران موفق تر هم باشد.
من كه خيلي از اين مثال لذت بردم، اميدوارم شما هم استفاده كرده باشيد.
سربلند باشيد.
****
|