بيش از يکصد
سال، بهره هوشی يا هوش بهره ( IQ ) به عنوان
معياری برای سنجش هوش فردی محسوب می شد. آزمون بهره هوشی تنها شاخصی بود که
نمايانگر توانايی يادگيری افراد محسوب می شد، شايد به همين خاطر است که
تعداد زيادی از والدين، از همان دوران قبل از مدرسه رفتن، نگران کيفيت
يادگيری فرزند خود و مدرسه ای که قرار است او در آن درس بخواند، هستند .
غافل از اينکه در سالهای اخير تحقيقات علمی نشان داده که تنها داشتن هوش
عقلانی ( شناختی ) زياد برای کسب موفقيت کافی نيست و علاوه بر
IQ ، کيفيات ديگری نيز لازم است. بسياری از
افراد در زمينه علمی به خاطر بهره هوشی بالا در موسسات آموزشی و دانشگاهها
به مدارج بالايی نائل می شوند، اما بعضی از همين افراد در محيط کار و
خانواده چندان موفق نيستند و بر عکس آنها افرادی بوده اند که بهره هوشی
پايينی دارند، ولی در محيط خانواده و کار افرادی موفق و سازگار به شمار می
روند که علتش می تواند به سطح هوش هيجانی ( EI
) یا توانايی هدايت هيجان های شخصی در تعاملات فردی ارتباط پيدا کند.
هوش هيجانی پيش
بينی کننده موفقيت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرس هاست .
بطور خلاصه هوش
هيجانی يعنی : داشتن ظرفيتی برای شناخت احساسات و هيجان های خود و ديگران و
استفاده از اين هيجان ها به بهترين نحو برای برقراری ارتباط با خود و
ديگران .
اهميت هوش
هيجانی :
روان شناسان
عقيده دارند می توان هوش هيجانی را در کودکان و حتی افراد بالغ افزايش داد.
ممکن است اين سئوال مطرح شود که چرا پرورش و رشد هوش هيجانی مهم است؟
-
ايجاد حس
مسئوليت پذيری : هوش هيجانی به ما کمک می کند که فرد مسئوليت پذيری در
جامعه باشيم، برای رسيدن به اين مرحله بايد به کودکان آموزش های لازم
را بدهيم. ابتدا با آموزش کودکان ، به آنان ياد دهيم به جای آنکه
ديگران احساسات شان را در دست گيرند، مسئوليت احساسات و هيجان های خود
را بپذيرند، به عنوان مثال : به جای اينکه بگويد" شما باعث خوشحالی من
شديد " از جمله " من احساس خوشحالی می کنم " استفاده کند. همچنين
به آنها بياموزيم در مقابل احساسات خود حق انتخاب دارند، انتخاب هايی
چون استفاده از مهارت های کلامی و غير کلامی ، تغيير دادن، اقدام کردن
و ..... همه ما می توانيم بر هيجان های خود تسلط داشته باشيم و آن را
تحت کنترل خود بگيريم و اين امر با تقويت هوش هيجانی ميسر می شود وقتی
هيجان ها و احساسات ما کنترل شود، رفتار مناسب تری را هم تجربه خواهيم
کرد و اين رفتار خوب باعث ايجاد احساس خوب و بالا رفتن اعتماد به نفس و
تقويت ارتباط اجتماعی می شود.
-
ايجاد
زندگی شاد و با نشاط : تحقيقات نشان داده است هر چه افراد شاد و خوشحال
باشند از سلامت بيشتری برخوردارند و هر چه از هوش هيجانی بيشتری
برخوردار باشند، افرادی مسئوليت پذير و اجتماعی تر هستند و بالا بودن
هوش هيجانی به آنان کمک می کند که شادتر باشند و غم واندوه را از خود
دور کنند.
-
برخورد با
موقعيت های خطرناک : تحقيقات نشان می دهد کودکانی که از هوش هيجانی
بيشتری برخوردارند، زودتر موقعيتهای خطرناک را تشخيص داده و عکس العمل
نشان ميدهند و در دوران حساس نوجوانی کمتر امکان دچار شدن به انحراف
اخلاقی را دارند و کمتر جذب دوستان ناباب می شوند.
-
ايجاد
روحيه همکاری و کمک به ديگران : کودکان که از هوش هيجانی بالاتری
برخوردار باشند از احساسات ديگران آگاهی کامل دارند و در گروه سعی می
کنند عضو سازنده باشند و نيازهای ديگران را درک می کنند و حداقل با
همدلی به آنان کمک می کنند. با پرورش هوش هيجانی کودکان پی می برند
وقتی احساس بهتری نسبت به زندگی دارند که با يکديگر همکاری داشته و به
هم کمک کنند. تحقيقات نشان داده کودکانی که از نظر هوش هيجانی در سطح
بالاتری هستند ويژگی های زير را دارند: ياد گيرندگان بهتری هستند،
مشکلات رفتاری کمتری دارند، هيجان های خود را به خوبی بيان می کنند، به
حرف های ديگران خوب گوش می کنند، ا زخود خشونت کمتری نشان می دهند،
دوستان زيادی پيدا می کنند، خوشحال و با نشاط هستند، اگر در زندگی آنان
مشکلی پيش آيد، در حل مشکل خوب عمل می کنند و تحمل مشکلات در اين
کودکان بيشتر است، بيشتر از ديگران هيجان ها و تکانه های خود را کنترل
می کنند،در باره اطرافيان خود احساس خوبی دارند.
چگونه هوش
هيجانی کوکان را افزايش دهيم ؟
بيشتر مهارت ها
بر اثر تعليم و تربيت توسعه می يابد. هوش هيجانی به وسيله رشد مهارت های
هيجانی قابل رشد توسعه است. هوش هيجانی مفهومی ، قابل يادگيری است. بر خلاف
بهره هوشی که در طول زندگی سطح آن تقريبا" ثابت است، هوش هيجانی را می توان
افزايش داد.
-
قبل از هر
چيز والدين بايد در باره احساسات و هيجانات اطلاعات بيشتری پيدا کنند و
در باره انواع هيجان مثل شادی و غم، شجاعت و ترس، صبر و بی حوصلگی، عشق
و تنفر و.... اطلاعات سازنده ای داشته باشند.
-
با ايجاد
يک محيط امن عاطفی کودکان می توانند با آزادی در باره احساساتشان با
والدين گفت و گو کنند.
-
مهلت های
هوش هيجانی با تعامل خوب والدين و کودک آغاز می شود . والدين به کودکان
ياد می دهند که هيجان های خود را تشخيص دهند و آنها را نامگذاری کنند.
به عنوان مثال : احساس نااميدی می کنم، احساس شادی می کنم، الان عصبانی
هستم و ... پس وقتی از رفتار دوستش شکايت می کند و می گويد من اصلا" او
را دوست ندارم، می توان جمله او را به اين صورت تصحيح کرد: به نظر می
رسد از دست دوستت عصبانی هستی، با بيان اين جمله، هم نشان داده ايد
احساس فرزندتان را درک کرده ايد و هم الگوی مناسبی برای بيان احساسات
فراهم ساخته ايد.
-
به جای
نامگذاری روی فرزندان با صفاتی چون دست و پا چلفتی، بی عرصه، ترسو،
کودن و .... احساسات آنها را نامگذاری کنيد: مثلا" (( الان احساس خجالت
می کنی، به نظر می آيد احساس ترس می کنی و .... )
-
به حرف های
فرزندان خود با دقت گوش دهيد و همزمان از زبان بدن (حالات و حرکات
اعضای بدن و صورت ) استفاده کنيد. اين روش به شما کمک می کند ارتباط
بهتری با فرزندتان برقرار کنيد و او را بهتر بشناسيد.
-
متخصصان
باور دارند که آموزش طبيعی هيجانی که همراه با هنرهای آزاد است از
اهميت بيشتر برخوردار است. در درسهايی که داستان های مهيج وجود دارد،
کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به يادگيری می کنند و خود را به
جای قهرمان داستان می گذارند و با نحوه برخورد يا مقابله با احساساتی
چون خشم، ترس، شادی، غم و ... آشنا می شوند.
-
آموزش
مهارت های اجتماعی ار راه های افزايش هوش هيجانی است. اين آموزش شامل
برنامه کنترل خشم وعصبانيت، همدلی، پی بردن به تفاوت ها و شباهت های
مردم، حل مسائل و مشکلات ، برقراری ارتباط موثر، ارزيابی خطرات، تصميم
گيری، تقويت روحيه افراد گروه، ابتکار و مديريت تغيير، استفاده از
روشهای گوناگون برای متقاعد کردن ديگران و ... است.