|
|
|
خلاقيت گريختن و پرهيز از موانعي است كه ذهن را شكل داده است و آدمي را به روشها و رويه هايي گر ÝÊÇÑ ساخته . در مانع شكني (Blockbusting) فرد به شكستن اين موانع ترغيب مي شود تا به نظرات و مفاهيم نو دست يابد و بصيرتهاي تازه اي را حاصل كند.براي شكستن ذهنيت هاي پيشين و ورود به عرصه هاي نوين تكنيك هاي چندي ابداع گرديده است كه متداول ترين آنها تفكر موازي (Lateral thinking ) است. واضع اين شيوه ادوارد دو بونو(Edward de Bono ) روش معمول تفكر را همانند حفر گودالي توصيف مي كند كه با افزايش اطلاعات فرد همان گودال را عميق تر مي سازد و از ديدن جاهاي ديگر براي حفر كردن باز مي ماند در حاليكه تفكر موازي نگاه فرد را به نقاط جديد معطوف مي سازد و اطلاعات و تجربه هاي جديد صرفا به انديشه هاي قبلي افزوده نمي شود،بلكه آنها را تغيير داده و الگو و ساختار جديدي را ايجاد مي كند. يكي از راههاي تحقق تفكر موازي ،ايجاد يك انديشه واسطه غيرممكن (Intermediate impossible ) است اين انديشه موجب طيران فكر و ذهن شده و با تعديل آن مي توان به انديشه نو و عملي دست يافت.به عنوان مثال افسانه هاي تخيلي در مورد سفر به اعماق زمين تا به كرات ديگر اگرچه انديشه هايي غير ممكن است ولي به عنوان واسطه اي مي تواند موجب دست يافتن به راههاي جديد سفر به آن مكانها گردد. يا فرضا شما به عنوان مدير مراجعاني داريد كه بايد در مذاكره با آنها از افكار و مقاصدشان آگاه باشيد چه خوب بود اگر مغز اين افراد در محفظه اي شفاف قرار داشت و شما م ي توانستيد افكار آنها را بخوانيد.اين واسطه اي غير ممكن است و با تعديل آن شايد بتوانيد به روشي دست پيداكنيد كه شما را از انديشه هاي طرف مقابل آگاه سازد. راه ديگر در تفكر موازي پيوند تصادفي (Random Juxtaposition) است .فرض كنيد ديوان خواجه حافظ را به قصد تفال مي گشاييد و مطلع غزلي را مي خوانيد و مي كوشيد تا مفاد آن را با موضوع مورد نظر پيوند داده و به نتيجه اي برسيد.در اين كار شما از روش پيوند تصادفي استفاده كرده ايد.در قسمتهاي قبل راجع به ارتباط اجباري نكاتي عنوان گرديد كه شباهت بسيار با اين روش دارد،منتهي تصادفي بودن روش اخير وجه تمايز اين دو روش مي باشد .فرضا شما مي خواهيد براي سيستم توزيع كالا هاي خود به شيوه اي نو دست پيدا كنيد يك صفحه از فرهنگ لغت را بطور تصادفي باز مي كنيد و چند لغت آن صفحه را بازنويسي كرده سعي مي كنيد در مقابل هر يك از آنها مضوعي در رابطه با توزيع بنويسيد.به عبارت ديگر سعي مي كنيد تا بين واژه هاي تصادفي و ناآشنا ،با موضوع پيوندي ايجاد كنيد و در اين جريان به ايده هاي جديد برسيد.در مثال زير لغاتي از يك صفحه فرهنگ لغت بطور تصادفي نوشته و بين آنها و مساله توزيع رابطه اي برقرار گرديده است.
يكي ديگر از طرقي كه تفكر موازي را امكان پذير مي سازد معكوس سازي است .مسائل،مشكلات،ضعف ها و نارسايي ها همه مي توانند به صورت امكانات،نقاط قوت و تونايي ها ديده شده و مورد استفاده قرار گيرند،تنها اگر ما نحوه نگرش و برخورد خود را عوض كنيم و پديده هاي اطرافمان را با ديدي ديگر نگاه كنيم .مثلا مديران به موضوع مقاومت كاركنان در مقابل تغيير به عنوان يك مساله نگاه مي كنند و بريا از ميان بردن آن به راه حل هاي مختلف متوسل مي گردند در حاليكه اگر از جنبه مثبت به آن بنگريم مي توانيم راه حل هاي مناسب بيابيم .مثال ديگر عمارت قديمي يك شركت است كه به علت قدمت و كهنه شدن ممكن است مساله اي براي مديريت باشد در حاليكه مي توان از همين مساله به عنوان يك نكته مثبت بهره گرفت و شركت را در اين محيط با تزئينات خاصي سازمان داد كه نشان دهنده تجارب فراوان بوده و جذابيت بيشتري را ايجاد كند.
**** ãäÈÚ : ßÊÇÈ " ãÏíÑíÊ Úãæãí "-دكتر سيد مهدي الواني ، نشر ني ، چاپ هفتم 1373، شمارگان :5500 جلد (صفحه 314-316)
|
|
|
ÓÇیÊ Ý˜Ñäæ-ÓÇیÊ ÎáÇÞیÊ ¡äæÂæÑی æ ˜ÇÑÂÝÑیäی