گفتگو و خلاقيت |
|
|
هنگامي كه دهان باز مي كنيد ،واژه ها همچون پرندگان رها شده از قفس در فضاي اطراف شما به پرواز در مي آيند و به هر جايي كه گوشهاي شنوايي وجود دارد راه مي يابند و از آنجا به درون سرزمين ذهن انسانها نفوذ كرده و بر بالاي كشتزار هاي رفتار و عادتهاي آدمي به پرواز در مي آيند.اين پرندگان در ميان منقارهاي خود ،بذرهايي را حمل مي كنند كه به هنگام رسيدن به سرزمين ذهن آدمي ،آنها را رها كرده و با فرود آمدن اين بذر ها و با گذر زمان ، نهالهايي رشد مي كنند كه مي توانند سبب شكل گيري درختاني باشند كه افكار ،عادتها و رفتارهاي ما را شكل مي دهند. البته اين بذرها در زمانهايي خاص اثرات قابل توجهي دارند،آنها در دوران كودكي انسان قادرند به علت شرايط مناسب رشد كنند و به درختان تنومندي تبديل شوند و ثمره هاي اين درختان همان رفتارها و عادتهاي آنان در بزرگسالي است .اگرچه شرايط در دوران بزرگسالي همانند دوران كودكي نيست ،اما با اين وجود ، همين بذرها زماني كه بطور دايم بر روي كشتزارها ي دروني انسان فرود مي آيند ،زمينه ساز شكل گيري نهالهايي مي شوند كه مي توانند بسيار اثرگذار باشند.انسانها هر روزه با كمك واژه ها ارتباط برقرار مي كنند و به علت اينكه روزانه هزاران واژه ميان ما و ديگران رد و بدل مي شود،كمتر به اهميت آنها توجه مي كنيم.در بسياري از موارد همين واژه ها نقش بسيار مهمي در خلاق كردن ذهن ما بر عهده دارند و از طرفي مي توانند در از بين بردن قدرت خلاقيت ما نيز نقش داشته باشند. واژه هايي كه به انسان احترام و عزت مي بخشند،انرژي دروني انسان را به سمت سازندگي آزاد مي كنند؛ و واژه هايي كه وجود آدمي را تحقير مي كنند ، او را در وجودش له و نابود مي كنند و از او موجودي مي سازند كه تنها از او تخريب گري بر مي آيد.گاهي بر اثر تفكر كردن ، تجربه كردن ، شنيدن نتايج تجربيات ديگران ،مطالعه كردن و نظير اينها،جرقه يي در ذهن شما زده مي شود كه به دنبال آن ممكن است موارد زير در ذهن پديدار شود: -يك پيشنهاد جديد براي زندگي بهتر -يك راه حل نو براي نگاه به جهان اطراف -يك راه حل جديد برا ي حل يك مشكل -يك موضوع نو براي يك كار ادبي و هنري -يك برنامه جديد براي ايجاد تحول در سازمان و بهبود خدمات و افزايش اثربخشي و كارايي در امور -ابداعي نو در علم و صنعت به منظور تحول در خط توليد ، توليد محصول جديد، ساخت دستگاه بهتر اين فكر جديد همچون يك انرژي دروني در وجود فرد به جنبش در مي آيد و هر لحظه تلاش مي كند به نحوي از درون ذهن رهايي يابد و گويي ندايي دروني ، لحظه به لحظه فرد را به خود فرا مي خواند كه اقدامي را شروع كن و يا اين فكر نو را به كسي بگو و به گفته يكي از مشاهير : كسي كه فكر نو دارد آرام و قرار ندارد و همين انرژي دروني سبب مي شود كه فرد تمايل پيدا كند كه آن را با ديگران در ميان بگذارد.اين گفت و گو عكس العمل هايي را در پي دارد كه خلاصه آن به شرح زير است : 1-هنگامي كه فكر جديد خود را به ديگران مي گوييد ،به علت بي اطلاعي فرد مخاطب نسبت به آن ممكن است وي احساس كاستي و ناداني كند.لذا به منظور سرپوش گذاشتن و عدم آشكارشدن اين موضوع ، خود را به بي اعتنايي زده و همين امر سبب مي شود گوينده دچار دلسردي شده و احساس كند فكر نو او ارزشي ندارد و لذا ديگر تمايلي براي ادامه بيان فكر نو خود نبيند؛ به همين خاطر زمينه براي به جريان افتادن اين فكر نو از بين مي رود. 2-در يك شرايط ديگر ممكن است ، فكر نو شما براي مخاطب ،عجيب و غيرطبيعي جلوه كند، و يا آن را خنده دارو مسخره تصور كند و با گفتارهاي استهزاء آميز و مسخره كننده ، اين نهال رشد نيافته را بخشكاند؛ حتي اگرچه ممكن است مخاطب نيت بدي نداشته باشد،اما وقوع چنين تعاملي باعث مي شود ، گوينده تمايل خويش را براي ادامه صحبت از دست بدهد. 3-هنگامي كه شما به فرد مقابل ديدگاه جديد يا پيشنهاد نويي را ارايه مي كنيد ممكن است سبب شود چارچوب فكري فرد مخاطب درهم ريخته شده و احساس كند كه اين فكر نو سبب متزلزل شدن جايگاه وي از جهات مختلف مي شود و يا احساس مي كند او ناتوان از ارايه اين انديشه بوده و به همين خاطر تلاش مي كند آن را نفي كرده و به شدت با آن برخورد كند و سبب مي شود ، گوينده دچار اضطراب و نگراني شده و از ادامه بحث سرباز زند، لذا گفت و گو متوقف مي شود . 4-گاهي شما پيشنهادات نو و بكري را به گوينده ارايه مي كنيد، گوينده آن را گوش مي دهد و اگرچه مي داند كه شما نكات ارزشمندي را به اطلاع او رسانده ايد،اما بي اعتنا از آن عبور مي كند و عكس العمل نشان نمي دهد .اما با گذشت زمان درمي يابد كه همان مخاطب ،فكرنو شما را مورد استفاده قرار داده ، بدون آنكه اطلاعي به شما داده باشد .اين بازخورد كه با گذر زمان به فرد گوينده برمي گردد، سبب مي شود كه يك احساس بدبيني در گوينده پديد آيد،آنچنان كه فكر مي كند ،انديشه او به سرقت رفته است ،بدون آنكه حتي به صورت زباني مورد تشويق قرار گرفته باشد و لذا اين فرد به احتمال زياد تصميم مي گيرد كه در آينده افكار نو خود را با ديگران در ميان نگذارد و تلاش كند تنها خود از آن بهره برداري كند. چهار عكس العمل فوق سبب مي شوند،گويندگان فكرهاي نو، بازخورد هاي تقويت كننده يي براي انتشار افكار خود دريافت نكنند و لذا بسياري از گفت و گو ها به سوي ايجاد يك گفت و گوي خلاق كه همانا گفت و گويي است كه زمينه ساز افكارنو است ،تداوم نيابند. متاسفانه اگر در فرهنگ يك جامعه اين احساس در بين ميليونها نفر انسان پديد آيد،در آن موقع ثمره هاي فكري ارزشمند در درون ذهن آدميان مدفون مي شوند، بدون آنكه سبب سازندگي در جامعه شوند. ديل كارنگي بيان مي كند:فكر خوب معمار و آفرييننده است و متاسفانه افكار خوب در اثر تعامل مداوم انديشه ميان انسانها زاييده مي شوند و تكامل مي يابند، در غير اين صورت افكار نو به واسطه آنكه تحليل نشده اند ، شبيه نوزادان ناقص الخلقه يي خواهند بود كه با زاييده شدن ، تنها مشكلات عديده تري پديد خواهند آورد. متاسفانه بعضي از واژه ها به دنبال شنيده شدن فكر نو به سخن درمي آيند همچون توفان ، نهال فكر نو را نابود مي كنند و بذري را كه زمينه ساز شكل گيري نهالي بوده (كه ممكن هم بود تحولي در زندگي انسان به وجود بيايد)را از بين مي برند. هربرت اسپنسر بيان مي كند:فكر نو بسيار ظريف و حساس است ، با يك ريشخند كوچك مي ميرد و كنايه يي كوچك آن را به سختي مجروح مي كند. حركت جهان بسيار سريع است و با توجه به آنكه علم و دانش در جهان در مدت كوتاهي دو برابر مي شود، افكار نو نيز به سرعت شكل مي گيرند.اگر در جامعه خويش زمينه را براي پذيرش و تحليل افكار نو مهيا نكنيم ، بارش سيل آساي انديشه هاي نو از خارج مرزها آغاز خواهد شد و ديگر فرصتي براي نقد اين افكار و پيشنهادات نمي ماند و ممكن است انسانها براحتي آنها را دريافت كرده و در زندگي خويش به كارگيرند و چه بسا ندانسته در جهتي قرار بگيرند كه بر خلاف ميل باطني شان باشدپس بايد فرهنگ تشويق بيان افكار نو در گفت و گو هاي ما پديد آيد و به دنبال ان ،ايده ها مورد تحليل قرار گيرند و اگر ارزشمند باشند مورد استفاده قرار گيرند و اگر مضر باشند ،حذف شوند و اين مي تواند سبب تولد ابداعات و راه حلهاي جديد براي مشكلات زندگي امروز باشد.در غيراينصورت چه بسا افكار نو و جديدي كه آزمون نشده ،مورد استفاده واقع شده و خسارتهاي جبران ناپذيري را به جامعه تحميل مي كنند. جهان امروز نيازمند خلاقيت است و افكار نو براي پاسخگويي شرايط جديد و حل مشكلات پديد مي آيند .بدون وجود يك فرهنگ خلاق ، در سالهاي آتي ، جوامع ديگر از ما سبقت خواهند گرفت و بر مشكلات ما روزبه روز افزوده خواهد شد و از طرفي اگر گفت گو ها به سوي سازندگي و خلاقيت پيش نروند،بدون شك به سوي گفت و گو هاي بي محتوا حركت خواهند كرد. گفت و گو هاي بي محتوا يكي از عللي هستند كه خلاقيت را در ميان آدميان نابود مي كنند.بيان گفتارهاي نيكو و ارزشمند نيازمند فكر و انديشه است و بر عكس گفتارهاي بي محتوا و بيهوده نيازمند فكر و انديشه نيستند. هر گفتار نسنجيده اثرت نامطلوبي را در پي دارد كه بخش زيادي از انرژي دروني انسان با گذر زمان بايد درگير اين اثرات ناخواسته شود.به همين خاطر در زماني كه انسان گفتار ثمربخشي ندارد سكوت ،ارجحيت دارد. همانگونه كه افلاطون بيان كرده،” با گفته هاي نيكو مي توان روح ديگران را تسخير كرد “ ،بر عكس با بيان گفتارهاي تحقير آميز و آزار دهنده كه در آن حرمت ديگران نابود مي شود مي توان روح ديگران را فراري داد.،گفتارهاي استهزاآميز،دروغ و تهمت ها، غيبت ها و گفتارهاي همراه با زبان بازي و چاپلوسي،گفتارهايي كه در آن بيشتر به بيان اشتباهات و كاستي هاي ديگران و بزرگ جلوه دادن آنها مي پردازد،گفتارهايي كه بدون استدلال ،غم و بدبيني و نااميدي و شكايت از روزگار را در دل ديگران مي كارد،گفتارهاي سرزنش كننده ، و گفتارهاي حاوي كلمات زشت و زننده ،همه اينها سبب مي شود مغز آدمي بجاي آنكه انديشه كند ،بطور دائم راههاي مقابله با اين واژه ها را بيابد و ذهن انسان در اين شرايط قادر نيست كه آزادانه فكر كند،بلكه گويي همچون كشتزاري است كه علف هاي هرز بطور دايم درون ذهن او مي رويند و او بايد تلاش كند براي جلوگيري از نابود شدن كشتزارهاي دروني ذهنش بطور دايم انرژي تلف كند و اين علف ها را از بين ببرد و به همين خاطر چراغ رضايتمندي دروني در وجود چنين انساني روزبه روز كم نورتر مي شود و در جامعه يي كه واژه هاي بي محتوا به كرار ردو بدل مي شود،آدمي فرصت هاي لازم براي انديشيدن را از دست مي دهد. اما در يك شرايط ديگر ممكن است وقتي فكر جديد خود را به ديگران مي گوييد،به يكباره مورد تحسين واقع شده و يك رضايتمندي دروني در وجود شما پديد آيد و سبب شود يك رغبت دروني به سوي ادامه گفت و گو پديد آيد. در اين مرحله شما با شور و حرارت صحبت كرده و تفكرات خود را بطور كامل بيان مي كنيد .در اين مرحله مخاطب با دقت گوش مي دهد و با تمامي زواياي انديشه شما آشنا مي شود و لذا در اين مرحله يك گفت و گوي مداوم شكل مي گيرد كه ممكن است نتايج ارزشمندي در پي داشته باشد كه نتايجي به شرح زير دارد: 1-انديشه شما مورد نقد قرار گرفته و نظرات مخاطب به شما ارايه مي شود و شما مي توانيد پيشنهادات خود را اصلاح كنيد و آن را دقيق تر بررسي كنيد و چه بسا گوينده در مي يابد نظرات او هنوز خام است و بايد بيشتر بر روي آن كار كند تا بتواند نقاط ضعف آن را برطرف كند و نقاط قوت آن را بهبود ببخشد. 2-در صورتي كه انديشه نو شما ثمربخش نباشد از آن منصرف مي شويد و از خسارتهاي بعدي پديد آمده از اين فكر نو پيشگيري به عمل مي آوريد. 3-با طرح انديشه در صورت تكراري بودن آن ، از دوباره كاري جلوگيري و يا ممكن است يك همكاري مشترك براي به نتيجه رساندن آن شكل بگيرد. 4-گوينده ، فكر نو خود را به ديگران منتقل كرده و اين خود مي تواند جرقه هاي خلاقيت را در ذهن ديگران سبب شده و پيشنهادات جديدتري پديد آيد. 5-با بيان كردن افكار نو به ديگران ،سبب مي شود همدلي در بين همگان بيشتر شود و علاقمندي به بيان انديشه هاي نو در بين جامعه افزايش بيابد ..و وقوع جرقه هاي خلاقيت را در جامعه تسريع مي بخشد. 6-گوينده بخاطر آنكه نظرات خويش را براي مخاطب بيان كرده و مورد تحسين واقع شده ،احساس آرامش مي كند و اعتماد به نفس او افزايش مي يابد و در جود او حس توانمندي قوت مي يابد كه بيشتر تلاش كند تا افكار جديدتري ارايه كند و از اينكه بتواند انسان ارزشمند و ثمربخشي باشد بر خود مي بالد. هدف در گفتار يكي از موضوعات مهم كه مي تواند در گفت و گو ها،زمينه ساز خلق افكار نو باشد داشتن هدف در گفتار است .در بسياري از گفت و گو ها زماني كه هدفي وجود ندارد،در نهايت گفت و گو به بحث هاي بي هدف و بيهوده منجر مي شود و همين امر ذهن را براي پديد آوردن افكار نو ناكام مي گذارد.فرض كنيد كه شما علاقمنديد در زمينه ” چگونه تربيت كردن فرزند“ چيزي بدانيد اگر اين هدف گفتاري را مد نظر داشته باشيد،ديگر مجالي براي موضوعات پراكنده نمي گذاريد و اين سبب مي شود جرياني از تجربيات فردي به سوي شما روانه شود.در برخورد اين افكار نيز چه بسا جرقه يي در ذهن شما زده شود و فكر جديدي ظاهر شود. از طرفي هر گاه مخاطبين شما به تجربه يي در اين زمينه دست مي يابند به ياد شما مي افتند و اين باعث مي شود نهالي را كه در ذهن ديگران كاشته ايد ،ثمره هاي آن روزي به خود شما بازگردد و به قولي پرندگان بار ديگر بذرهاي آنها را براي شما به ارمغان بياورند.اهميت گفتارهاي هدفمند تنها با گذر زمان روشن مي شود.از طرفي اگر هدفي براي گفت و گو نداريد و طرف مقابل شما داراي گفته هاي ارزشمندي است ،شنونده خوبي باشيد.اگر انسانهايي كه چيزي براي گفتن ندارند،شنوندگان خوبي باشند سبب مي شود تا زنجيره افكار ديگران آرام آرام از ذهن آنان خارج شده و زمينه براي رشد فكري ديگران پديد آيد و از طرفي چه بسا شنوندگان خوب روزي تبديل به سخنگويان خوبي شوند و اگر با كساني در ارتباط هستيد كه چيزي براي گفتن ندارند سعي كنيد به منظور اينكه در دام گفت و گوهاي بي محتوا نيفتيد،شما زمام صحبت كردن را به دست بگيريد و به ديگران تجربيات ارزشمند خود را بياموزيد و در اصل ،كاري انسان ساز انجام دهيد و باعث شويد يك احساس خوب از خود در بين ديگران به يادگار بگذاريد.اين امر سبب مي شود كه طرف مقابل شما در آينده در برخورد با شما احساس ارزشمندي كرده و تلاش كند تا در بيان گفتارهاي خويش ،صدمه يي بر شخصيت شما وارد نسازد.در غيراينصورت ادامه گفت وگو بي فايده است. شخصيت گوينده فكر يكي از عواملي كه مي تواند در شكل گيري يك گفت و گوي خلاق نقش داشته باشد، شخصيت گوينده فكر نو است .انسانهايي كه اعتماد به نفس پايين دارند و با يك استهزاء، يك تمسخر از بيان افكار نو خويش سرباز مي زنند اصولا نمي توانند در برقراري يك گفت و گوي خلاق موفق باشند.انساني كه مي خواهد فكر نو خود را به يك نتيجه ارزشمند برساند بايد بپذيرد كه تمسخر و استهزاء را تحمل كند و از اينكه كاستي هايش بر همگان آشكار شود نهراسد و با وقوع اشتباهاتش دلسرد نشود.اين عوامل اگرچه آزاردهنده و خراشنده روح هستند اما همچون وسيله يي هستند به دست يك مجسمه ساز متبحر كه با ضربه هاي خود از يك تخته سنگ بزرگ و بي شكل ، آرام آرام يك مجسمه بسيار زيبا خلق مي كند.كسي كه مي خواهد به افكار درخشان دست يابد بايد اجازه دهد آن عوامل آزار دهنده در بعضي شرايط از او يك مجسمه بسيار زيبا پديد آورد. همچنين مي توانيم به چند سوال زير روزانه پاسخ گفته و در مورد ارزش گفتگوهاي خويش بيانديشيم. 1-آيا اين گفتگو به تجربه و علم و دانش من افزود؟ 2-آيا اين گفتگو ، جلوي بيان گفتارهاي بيهوده بين ما را گرفت؟ 3-آيا در اين گفتگو ، فكر نويي به ذهن من خطور كرد؟ آيا در انتهاي اين گفت و گو به شخصيت من ارزش داده شد؟ آيا اين گفتگو به سلامت جسمي ،رواني و اجتماعي من كمك كرد؟ بايد بخاطر داشته باشيم كه واژه ها همچون آجرهايي هستند كه با آنها خانه سعادت و يا خانه بدبختي ما ساخته خواهد شد و به همين خاطر است كه زرتشت ،گفتار نيك را در ميانه پندار نيك و كردار نيك قرار داده است. **** منبع : مقاله "گفتگو و خلاقيت " -نويسند ه :حميد ميرزاآقايي -روزنامه اعتماد- صفحه 6 -سه شنبه 14 آبان 1381
|
|
|
|
|
|
برای اطلاع از به روز شدن سايت فکرنو ، ابتدا نام و سپس پست الکترونيکی خود را وارد نماييد. |
جستجو در سايت فکر نو |
|
|
خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی
|
|
|
|
|
سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی
خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی