|
|
|
اگر ببينيد کسي بر روي يک درياچه يخ بسته مشغول ساختن يک خانه زيباست چه ميگوييد؟ شايد متعجب شويد و با خود بگوييد چه کار نابخردانهاي! در بهار که يخها آب ميشوند چه سرنوشت غمانگيزي در انتظار اين خانه زيبا و ساکنانش خواهد بود. آري! اين داستان بسياري از انسانهاست. بيشتر مردم زندگي خود را با تکيه بر چيزهايي بنا کردهاند که ثباتي کاذب دارد و در شرايط سخت از هم ميپاشد. اکثر مردم تکيهگاه مطمئني در زندگي ندارند و تکيه بر چنين عناصر سستي، ناشي از اعتماد کاذب و سادهانگاري آنهاست. تکيهگاه شما در زندگي چيست؟ آيا تا کنون به اين موضوع فکر کردهايد؟ آيا متوجه شدهايد که در واقع (نه در حد عقيدهاي بيپشتوانه) چه چيزي به شما قوت قلب و شوق حرکت ميبخشد؟ آيا تکيه گاه خود را مورد محک و آزمايش قرار دادهايد که به ميزان ثبات آن پي ببريد؟ نکند شما نيز قصر باشکوه زندگيتان را بر يخ ميسازيد و در اين چرخه پايان ناپذير افتادهايد که: "چون فرصت ندارم زمين زير پايم را محک بزنم و بيازمايم، مستقيماً به ساخت خانه مشغول شدهام؟" تکيهگاه، نقشي مهم و کليدي در زندگي دارد. آن کس که تکيهگاه محکمي دارد از ثبات و اقتدار بيشتري برخوردار است و آنکه تکيهگاهش ضعيف و متغيير است، داراي شخصيتي متزلزل بوده و نميتواند با قاطعيت و استحکام رفتار نمايد. در رفتار چنين شخصي انواع دوگانگيها و تغيير موضعها ديده ميشود و ممکن است با هر کسي به گونهاي برخورد نمايد. تکيهگاه اگر سست بنياد باشد، يک نقطه شکست محسوب ميشود. کافي است که اين تکيهگاه آسيب ببيند تا ساختار رواني فرد درهم بريزد. لازم است که تکيهگاهمان را بشناسيم و اگر از تکيهگاهي سست برخورداريم، با تغيير بينش، آنرا تغيير دهيم. اصولاً هر چيز باثباتي در اين هستي تکيهگاهي دارد و بر چيزي استوار گشته است. تکيهگاه درخت، زميني است که بر آن ريشه دوانده است. تکيه گاه زمين، خورشيد است و تکيهگاه خورشيد کهکشان راهشيري است. آنچه که تکيهگاه ندارد شهاب سنگ سرگرداني است که بدون هدف در فضاي بين سيارات و ستارگان شناوراست و بالاخره به سياره يا ستارهاي اصابت ميکند و يا خود مورد اصابت شهابسنگ سرگردان ديگري قرار خواهد گرفت. انسانها نيز از جهت رواني تکيهگاههايي دارند و زندگيشان را با محوريت تکيه گاهشان بنا کردهاند. مهمترين مواردي که ميتواند تکيهگاه شود، عبارتند از: 1- ثروت: ثروت قدرت انتخاب را افزايش ميبخشد. آن کس که نسبت به آنچه ميخواهد استطاعت مالي کمي دارد، ناگزير بايد به آنچه که برايش مقدور است بسنده کند. مقدار اين ثروت مهم نيست، ممکن است سرمايه يکنفر چرخدستياش باشد که با آن دستفروشي ميکند و يا ممکن است بسيار زياد باشد. 2- دانش: منظور دانشي است که ديگران از آن برخودار نيستند و يا کم برخوردارند. چنين دانشي به انسان قدرت رد يا قبول ميدهد و درجايي که موضوع تخصصي ميشود و نظر يک کارشناس اهميت ويژهاي پيدا ميکند، نقطهاي کليدي محسوب ميشود. 3- اطلاعات : در عصر اطلاعات به سر ميبريم و اطلاعات منجر به شناخت بهتر اوضاع ميشود. با شناخت کاملتر، حدود مسئله روشنتر شده و خطرات و فرصتها را ميتوان در کنترل بيشتر قرار داد. در نتيجه ميتوان تصميم خردمندانهتري گرفت. اطلاعات را به چند طريق ميتوان به دست آورد. ممکن است اخبار پشت پرده باشد و يا اينکه خود شخص دست به استخراج آن بزند. 4- شهرت: حسن شهرت و معروفيت، منجر به کسب اعتبار و مقبوليت ميشود. اعتبار و مقبوليت از جمله عواملي هستند که باعث ميشوند توجه ديگران جلب شده و آنها را مايل به همکاري نمايد. 5- روابط : در دوراني زندگي ميکنيم که ارتباطات نقش مهمي در زندگي ايفا ميکند و کساني که از توان برقراي ارتباطي مناسب و مؤثر را دارند از قدرت بيشتري برخوردارند. اين دستهاز افراد ميتوانند به واسطه ارتباطاتي که دارند از امکانات گوناگوني برخوردار شوند. 6- مهارت و تجربه : کسب مهارت نيازمند تلاش و پشتکار است. مهارت آموختني است و تجربه هم در اثر کار فراوان و در گذر زمان حاصل ميشود. کارها به دست کساني انجام ميشود و به پايان ميرسد که مهارت و تجربه دارند. نياز به افراد ماهر و مجرب باعث ميشود که شرايط آنها براي همکاري پذيرفته شود. 7- پشتيبان : کسي که از حمايت و پشتيباني فرد قدرتمندي برخوردار است به واسطه اين حمايت ميتواند به کارهاي گوناگوني دست بزند و ديگران نيز به واسطه همان پشتيبان از او تبعيت ميکنند. 8- پيرو يا هوادار : قدرت بعضي از افراد به واسطه پيروان و هوادارانشان است. آنها به واسطه توجه و همراهي پيروانشان از اعتبار و قدرتي برخوردار ميشوند. 9- عقيده : بسياري قدرتشان را از عقايدشان ميگيرند. مثلاً کساني که معتقدند از نژاد برتري برخوردارند و به واسطه اين عقيده طرفداراني را گرد خود جمع ميکنند.
اينک در خود بنگريم که تکيهگاه ما چيست؟ براي اينکه بتوانيم تکيهگاه خود را بشناسيم، در ابتدا بهتر است کمي مشخصات تکيهگاه را مرور کنيم. صخرهنوردي را در نظر بگيريم که درحال بالا رفتن از صخرهاي صعب و با شيب تند است. تکيهگاه اين صخرهنورد، رشته طنابي است که جلوي سقوطش را ميگيرد. آيا ميتوانيد تصور کنيد که صخرهنورد در اين حالت چه احساسي به اين رشته طناب دارد؟ تمام زندگي او به همين رشته نازک وابسته است و او بايد کاملاً متوجه باشد که اين رشته در لابلاي صخرهها گير نکند و پاره نشود. اگر پايش بلغزد و سقوط کند، به اولين چيزي که چنگ مياندازد، همين رشته طناب است و آن را چنان ميگيرد که گويي معشوقي را به آغوش گرفته است. از طرف ديگر رشته طناب باعث آرامش و آسودگي خاطر صخرهنورد است. هرگاه ببيند که رشته طناب در وضعيت مناسبي است و به خوبي به صخره متصل شده است، احساس خوبي دارد و با اطمينان و اعتماد از صخره بالا ميرود و قدرت مواجه با خطر در او زياد ميشود و درهر جا که ببيند رشته طناب در وضعيت خوبي نيست و دچار سايش شده يا به ميخي متصل به صخره نيست، محتاط ميشود و با دلهره و حواس جمع به صعود ادامه ميدهد. اين يکي از مهمترين و واضحترين نشانههاي تکيهگاه است. شايد خودمان نيز چندان از تکيهگاهمان آگاه نباشيم اما به طور ناخودآگاه توجه خاصي به آن داريم و به هرآنچه که موقعيت تکيهگاه را به خطر اندازد، واکنش شديد نشان ميدهيم. از دست دادن تکيهگاه، تأثير رواني بسيار مخربي بر ما خواهد گذاشت و گاه شدت اين تأثير چنان خواهد بود که افسردگي شديد و حتي مرگ را در پي خواهد داشت. از طرف ديگر هرگاه که تکيهگاه در وضعيت مطلوبي باشد، حس آرامش و راحتي ما را در بر ميگيرد. نفس عميقي ميکشيم و با خود ميگوييم "الهي شکر" که شايد ترجمه آن چنين باشد "اي تکيهگاه از تو بسيار متشکرم". به خاطر همين حس آرامش و راحتي در صدد تقويت و مستحکم کردن تکيهگاه خود بوده و حتي نسبت به اين موضوع حريص هستيم. اين مطلب را ميتوانيم در خودمان بيابيم. توجه به ناخودآگاه ميتواند کمک شاياني در جهت شناسايي تکيهگاه بکند. آنچه مهم است اينکه در عمل و به واقع بر چه چيزي تکيه کردهايم. چه بسيار افرادي که معتقدند تکيهگاههايي بسيار بزرگ دارند ولي اگر به آنها گفته شود که ممکن است چشم خود را از دست بدهيد، دچار اندوه فراوان ميشوند؛ يعني يکي از تکيهگاههاي اين شخص سلامت جسمانياش بوده (و خود بيخبر)، و آن چيز بزرگ در واقع توهمي بيش نبوده است. از خود بپرسيم که : - تکيهام بر چيست؟ - با يادآوري چه چيزي احساس آرامش و اعتماد ميکنم؟ - در هنگامي که ميترسم، نگرانم و يا مردد ماندهام، به سراغ چه چيزي ميروم؟ - در چه مواقعي خيالم راحت است؟ - به چه چيزي حريصم و علت اين حرص در چيست؟ - از دست دادن چه چيزي را نميتوانم تحمل کنم و آن چيست که بدون آن زندگي معنا ندارد؟ - . . . با شناخت هر چه بهتر تکيهگاه ميتوانيم ببينيم که تا چه حد تغيير ناپذير و مستحکم است و چه خطراتي آن را تهديد ميکند. شايسته است بر چيزي تکيه کنيم که خود متکي به چيز ديگري نباشد و هيچ عاملي نتواند به آن ضربه بزند. تغيير تکيهگاه با تغيير بينش و افزايش خودآگاهي همراه است. گام اول تغيير، پذيرش و اعتراف به تکيهگاه ضعيف است. اگر مايه آرامش ما پول است و ريشه نگرانيهايمان نيز بيپولي است، به اين موضوع اعتراف کنيم و خود را فريب ندهيم. تا زماني که در نزد خود اعتراف نکردهايم، بقيه کارها بيثمر است. نه تلقين و نه مطالعه و نه هيچ تکنيک ديگري نميتواند منجر به تغيير تکيهگاه شود. در گام دوم لازم است که بدانيم چه عاملي باعث شده که اين تکيه گاه را بپذيريم. اين عامل ميتواند آموزشهاي غلط در دوران کودکي، القائات جامعه، توهم و يا تعليمات اشتباه باشد. در گام سوم با شناخت و فهم دلايل ضعف تکيهگاه و پيامدهاي پذيرش آن، از تکيه زدن بر جايي سست دست برداريم. لازمه برخورداري از يک زندگي متعالي و اثربخش، داشتن تکيه گاهي محکم است. تنها در زماني احساس آرامش کنيم که تکيه بر جايي امن و ايمن داريم، جايي که دچار تغييرات نميشود و طوفان حوادث آن را دگرگون نميکند.
**** منبع : مقاله " تکيهام بر چيست؟ "- تهيه کننده : مهندس حميدرضا همتي-انتشار توسط سايت پژواك انديشه http://www.think.ir/pajhvak/main_questions/articles/what_is_my_support.htm : آدرس اينترنتی
|
|
|
|
|
|
برای اطلاع از به روز شدن سايت فکرنو ، ابتدا نام و سپس پست الکترونيکی خود را وارد نماييد. |
جستجو در سايت فکر نو |
|
|
خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی
|
|
|
|
|
سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی
خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی