کودک وبازی

 

   
   

www.fekreno.org

   

 

 

 

   

 

 

   

 

 

    ارسال کننده به سایت فکرنو: خانم ویدا شهرستانی    
   
 

 

 


 در جریان بازی است که نیروهای ذهنی و جسمی کودک یعنی دقت ، حافظه ، تخیل ، نظم و ترتیب ، چالاکی و ... رشد می یابند.


 بازی نقش مهمی را در رشد کودک ایفا، می کند . علاوه بر این انسان به عنوان موجودی اجتماعی ، نیاز دارد که به گروهی تعلق داشته باشد و خود را بخشی از آن بداند . بازی در این رابطه وظایف متعددی در سطوح مختلف رشد به عهده می گیرد که در ارضاء روابط با رشد شناختی باعث افزایش مهارت ها در برنامه ریزی ، توانایی حل مشکلات ، مهارت در وضعیت تحصیلی و دست یافتن به دوراندیشی و غیره می گردد .


کودک از راه بازی می تواند به استعدادها ، توانائی ها ، خواست ها ضعف ها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و لذا با شناخت ویژگی های خود ساخت شخصیتی خود را تحکیم بخشد .


و لیکن با توجه به اهمیت و محور بحث در رابطه با تاثیر بازی در پرورش خلاقیت کودکان در صدد هستیم تا به تاثیر یکی از انواع بازی در پرورش خلاقیت کودکان بپردازیم .


در میان اقسام بازی ، بازی هایی که آفریده خود کودکان است ( بازی های ابتکاری یا موضوع دار) نقش و اهمیت ویژه ای دارند . در این بازی ها خردسالان آنچه را که در محیط زندگی خود از فعالیت بزرگسالان می بینند ، تقلید می کنند . بازی های ابتکاری به شخصیت کودک شکل می بخشد و از این رو وسیله پردازشی در تربیت او محسوب می شود .


در پست قبلی انواع بازی را نام بردیم که حال به تک تک آنها و نقش آن در زندگی کودک می پردازیم :


بازیهای تقلیدی


غریزه تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه دار در انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذاخوردن، لباس پوشیدن، طرز سخن گفتن، ادای کلمات و جمله ها را از پدر و مادر و دیگر معاشران فرا می گیرد و به کار می بندد. انسان در سراسر طول عمر، کم و بیش، از دیگران تقلید می کند؛ اما در فاصله یک تا پنج سالگی از این قوه بهره بیشتری می گیرد.


کودکان تقلید را ابتدا از پدر و مادر خود آغاز می کنند؛ که به تقلید اکثر فعالیت های پدر و مادر خود در خانه می پردازند. پسران کارها و مشاغلی را تقلید می کنند که بیشتر مربوط به مردان است و دختران علاقه مندند که فعالیت های مربوط به مادران را تکرار کنند. مثلاً پسرها دوست دارند نقش بنا، دستفروش، مغازه دار، راننده، پزشک، خلبان، پلیس و ... را بازی کنند، در حالی که دخترها ذوق فراوان دارند که در نقش مادر و پرستار، کارهایی از قبیل تمیز کردن خانه، آشپزی، شستشو و اتو زدن لباس ها و غیره را به صورت بازی انجام دهند.


کودکان، نه تنها به تقلید فعالیت های بزرگسالان می پردازند، بلکه همچنین مشتاقانه علاقه دارند که مانند آنان لباس بپوشند و مانند آنان سخن بگویند.


بازی نمایشی


گرچه بازی های تقلیدی و نمایشی با هم مشترک اند و در حقیقت، بازی نمایشی خود نوعی از بازی تقلیدی است، نکته ظریف این جاست که در بازی تقلیدی کودک سعی به تقلید نقش دارد، در حالی که در بازی نمایشی، کودک علاوه بر تقلید نقش، انتظار خود از آن نقش را بیان می دارد.

مثلاً هرگاه کودک پدری سختگیر و مستبد داشته باشد، کودک در بازی تقلیدی خود سختگیر و مستبد می شود؛ اما در بازی نمایشی انتظار محبت و همدردی پدر با فرزند را منعکس می کند.


این بازی ها او را قادر می سازد که به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند و به وی فرصت می دهد تا خود را از شر بد خلقی ها برهاند و بر موقعیت هایی که در زندگی واقعی او را آزار می دهند فایق آید. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بیشتر به بازی های نمایشی رو می آورد. کودکی که انطباق اجتماعی ضعیفی دارد، بیشتر از کودک دارای انطباق صحیح و کافی به بازی های نمایشی می پردازد.


بازی نمادین

بازی های نمادی که نقطه اوج بازی های کودکانه است، از حدود یک و نیم یا دو سالگی آغاز می شود و در پنج و شش سالگی به کمال خود می رسد، و تا هشت و نه سالگی نیز ادامه می یابد. در واقع، بازی نمادی زمانی آغاز می شود که کودک به تدریج زبان می گشاید و توانایی کاربرد علائم و نمادهای زبان را دارد.


بازی های نمادی، با بازی های تقلیدی و نمایشی تفاوت دارد. در بازی های تقلیدی و نمایشی، کودک با استفاده از وسایل موجود به برون فکنی یا درون فکنی امیال و خواسته های خود می پردازد و از این طریق، به لذتی درونی و برونی دست می یابد و خود را از قید تنش ها رها می سازد.


درهر دوی این بازی ها (تقلیدی و نمایشی) کودک سعی دارد به اشیا و وسایل واقعی موجود در محیط خود دست یابد و با آن وسایل بازی کند، اما در بسیاری از اوقات، محدودیت ها مانع دستیابی کودک به ابزار و وسایلی است که در بازی به آن نیاز دارد. در این مرحله است که کودک، برای حل مشکل خود، به بازی های نمادین روی می آورد و عناصری تازه وارد بازی کودکان می شوند. واقعیت ها تغییر شکل می یابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر به نمایش در می آیند.


مثلاً تکه چوبی را اسب خود می داند؛ قوطی کبریت را در دست می گیرد و آن را ماشین خود می پندارد و شروع به استارت زدن، بوق زدن، ترمز گرفتن، عقب و جلو رفتن و پارک کردن می کند، یا قاشق چایخوری را به عنوان هواپیما در فضا حرکت می دهد و بعد آن را در فرودگاه به زمین می نشاند. در این بازی ها کودک شیء مورد استفاده را نمادی از شیء اصلی تلقی می کند. در چنین اوقاتی، کمک تخیل بسیار چشمگیر است و کودک، برای این که تخیلش بتواند خوب کار کند، به بسیاری اشیا و مواد نیاز دارد، اما در این میان چیزهایی را که می شناسد و از آنها دانش مختصری دارد، محدودند. نیروی تخیل به کمک کودک می شتابد تا او نشانه ها را بسازد، نشانه هایی که جانشین اشیا، حیوانات و اشخاص واقعی می شوند.

دست به کار بشید .کوچولو ها منتظرند تا بازی کنند...


 

 

 

منبع :نجوای دل (با کمی تلخیص)

 

 

 

 

   
     
   

 

 

   

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

 

 

 

 

  بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

All Rights Reserved

 


Guests On Website