نقش فلسفه ورزی در پرورش قوه ی داوری جوانان

 

   
   

www.fekreno.org

   

 

 

   

 

   

 

 

   

 

ارسال کننده :مرضیه اصغرزاده طالبی

 
     

چکیده


فلسفه در معنای فلسفه ورزی و پرسیدن سوالات اساسی در باره ماهیت چیز ها، می تواند به جوانان کمک کند تا ابعاد مختلف زندگی خود را مورد ارزیابی و داوری قرار دهند. در واقع از طریق فلسفه ورزی جوانان ابعاد زندگی خود را تشخیص می دهند، گزینه های مختلفی که با آن مواجه اند را شناسایی می کنند،از آنجا که گزینه های مختلفی وجود دارند که هر کدام می تواند زندگی متفاوتی بر ای جوانان پدید آورند، آنها باید بتوانند آنها را مورد ارزیابی قرار داده و بهترین گزینه متناسب با خود را انتخاب کنند. این فرایند داوری و انتخاب بطور مداوم ادامه دارد ، ازینرو فرد همیشه باید آمادگی فلسفه ورزی داشته باشد. این مقاله در پی آن است تا نقش فلسفه در زندگی جوانان را وارسی کند، ابعاد آن را بشکافد و روشهای ان را شناسایی کند.برخی از مهمترین سوالاتی که پرسیده خواهد شد عبارتند از :جوانان چگونه می توانند به زندگی خود معنا بخشند؟ مهمترین مشکلاتی که جوانان باآن مواجه اند چیست؟ مشکلات جوانان تا چه انداز ه به انتخاب های ارزیابی نشده آنان بستگی دارد؟


کلید واژه:فلسفه ورزی، قوه داوری جوانان،

 

مقدمه


فلسفه ورزی برای جوانان، در واقع دعوت از جوانان، بویژه جوانانی که مشتاق اند درباره ی سنت قابل احترام فلسفی، چیزی بدانند؛ است. فلسفه ورزی صرفاً سنتی قابل احترام نیست، بلکه شیوه ای از تفکر است که هنوز معتبر است و در مواجهه با مسایل روزمره می توان از آن استفاده کرد. نکته این نیست که بدانیم سقراط، افلاطون و ارسطو در 25 قرن قبل برای برخورد بهتر با زندگانی در یونان چه گفته اند، بلکه به عنوان هم عصران اینترنت، ایدز و کارت های اعتباری راهی برای درک و لذت بردن بیشتر از زندگی پیدا کنیم.

فلسفه نمی تواند تنها فهرستی از دیدگاه های قابل ستایش باشد. بلکه در حالت آرمانی اش مغایر با ارایه اخباری در فضیلت اصحاب فلسفه است؛ چه در این صورت فیلسوف جدیدی نباید پدید می آمد.

فلسفه نوعی تمرین فکری است و به کار آموزی و دانش نیاز دارد، اما فلسفه ورزی و فلسفی اندیشیدن، صرفاً تکرار اندیشه های دیگران نیست، حتی اگر آگاهانه بخواهیم از آنها برای تأیید دیدگاه های خود استفاده کنیم.

برخی از کتاب های مقدماتی فلسفه، بیشتر فهرستی از اسامی و رویدادهای فلسفی اند و کسی با خواندن فهرستی از اسامی نامداران عرصه فوتبال فوتبالیست نمی شود. فرد باید خود بتواند کمی فوتبال بازی کند، حتی اگر نتواند به خوبی دائی، مارادونا یا زیدان باشد. در واقع وقتی فلسفه ورزی را در کنار جوانان مطرح می کنیم، از آنها می خواهیم جرأت و جسارت به خرج دهند و امور خود را خود تدبیر کنند؛ به جای آنکه در راه های متعدد موجود و مرسوم غرق شوند و البته جرأت پیدا کردن خطرناک و مهلک نیست.[1]

 

فلسفه



کانون تمرکز فلسفه معنایی است که آنها برای ما دارند، فلسفه همواره آگاه است که هر دانشی ضرورتاً متضمن وجود سوژه یا شخصیت انسانی است. فلسفه به تأمل در این باره می پردازد که آن چیزهایی که می دانیم وجود دارند و اتفاق می افتند برای ما چه معنایی دارد. فلسفه بر مرتبط کردن هر قطعه از دانش با قطعات دیگر اصرار دارد و سعی می کند آنها را در چارچوبی نظری قرار دهد تا چشم اندازی از این گوناگونی را برای ماجرای فکری مشترک ما، یعنی انسان بودن، فراهم آورد: فلسفه احیاء کننده واقعیت آن چیزی است که ما درک می کنیم و زندگی واقعی خود را با همه فراز و نشیب هایش در آن سپری می کنیم. فلسفه ما را به واقعیت انسانی باز می گرداند. فلسفه می خواهد بداند کل چیز هایی که می دانیم چه معنایی برایمان دارد و دریابد که آیا با دانشی حقیقی مواجهه ایم یا جهالتی که لباس دانش بر تن کرده است.

به گفته توماس نیگل[2]، استاد فلسفه: دل مشغولی اصلی فلسفه زیر سؤال بردن و درک اندیشه های متداولی است که همه ما هر روز بدون آنکه درباره ی آنها فکر کنیم به کارشان می گیریم.

شاید پرسش مورخ این باشد که در زمان معینی در گذشته چه اتفاقی افتاده است. اما پرسش فیلسوف این است که زمان چیست ؟شاید ریاضی دان به بررسی رابطه میان اعداد بپردازد، اما سؤال فیلسوف این است که عدد چیست؟ فیزیکدان سؤال می کند که اتم ها از چه چیزی ساخته شده اند یا چه چیز نیروی جاذبه را توضیح می دهد. اما فیلسوف می پرسد چگونه می توانیم بدانیم که چیزی خارج از ذهن ما وجود دارد؟. روانشناسی به بررسی نحوه ی یادگیری یک زبان توسط کودکان می پردازد، اما فیلسوف می پرسد چه چیزی باعث می شود یک واژه معنایی داشته باشد؟ هر کسی می تواند این سؤال را مطرح کند که آیا دیدن یک فیلم در سینما بدون تهیه ی بلیط کار غلطی نیست؟ اما فیلسوف می پرسد چه چیزی باعث درست یا غلط بودن یک عمل می شود.

مسأله فلسفه ورزی



در کشور ما هنوز عده ی زیادی معتقدند که فلسفه باید در اوج بماند، تا شاید بدین طریق آنها نیز تصور در اوج ماندگی خود را حفظ کنند. منظور از در اوج ماندن فلسفه، دشوار ساختن و شاید پیچیده و دشوار ترجمه کردن آثار سایر فلاسفه باشد. شاید به خاطر همین طرز نگرش و گسترش آن در میان جوانان باشد که شمار علاقمندان به فلسفه اندک است و منظور کسانی است که کنش درونی فلسفی داشته باشند و جوانانی که آن را در سالهای بعد این تمایل را در خود کشف می کنند، ممکن است احساس خسران کنند.

گر چه امروز، بسیاری معتقدند که فلسفه مخصوص بزرگسالان و آنهم از نوع ویژه اش است. مدافعان اولیه ی فلسفه معتقد بودند که فلسفه بازی کودکانه ای است که به عنوان نوعی فعالیت آموزشی برای تربیت ذهن های جوان سودمند است و چیزی نیست که بزرگسالان به آن بپردازند.

 برای نمونه به این جمله کالیکلس به سقراط توجه کنید: "سقراط عزیزم، فلسفه قطعاً دل مشغولی لذت بخشی است، اگر انسان در جوانی و در حد اعتدال به آن بپردازد؛ اما برای کسانی که سالها پیش از آنچه باید به آن بپردازد ویرانی به بار می آورد" (به نقل از رساله ی گرگیاس افلاطون[3]). از دیدگاه کالیکلس آموزش فلسفه به جوانان کار عبثی نیست، اما عادت هولناک فلسفه ورزی بلای جان مردان بالغ است، آیا فلسفه به هیچ هدفی خدمت نمی کند؟ در روزگاری که اطلاعات فراوانی در مورد هر چیزی وجود دارد، فلسفه و فیلسوفان چه کاری می توانند انجام دهند؟ فیلسوفان از جمله سقراط که می گویند فیلسوف کسی است که می داند نمی داند، احتمالاً پاسخ خواهند داد: "هیچ چیز". آیا ارزشمند است به کسانی اتکا کنیم که چیزی نمی دانند؟ آیا ورای اطلاعاتی که دانشمندان، اینترنت و تلویزیون می توانند به ما بدهند، چیز دیگری وجود ندارد که فلسفه بتواند به ما بدهد.

همه اطلاعات به جای خود مفید – و شاید هم غیر مفید- هستند. اما اگر بخواهیم درک بهتری از خود و محیط اطرافمان داشته باشیم، آیا اطلاعات تنها چیزی است که به آن احتیاج داریم؟ علیرغم این که اطلاعات به وفور وجود دارد و هر کس که بخواهد می تواند آنها را در اختیار داشته باشد؟ اما آدم های کاملاً متفاوتی گرداگرد خود می بینیم و به همان تعداد قضاوت ها و داوری های متفاوت می بینیم و علیرغم وفور اطلاعات، حجم عظیم جهالت است که به بشریت رو آورده است.

برای همه ی پرسش ها یک پاسخ علمی وجود ندارد و تازه اگر وجود داشته باشد، مشکل معنای آن را برای ما حل نمی کند، معنای اطلاعاتی که در اختیار داریم چیست؟ چگونه باید آنها را تفسیر کنیم و این اطلاعات چگونه با سایر اطلاعاتی که پیش تر داشتیم ارتباط پیدا می کند. مثلاً لرزیدن زمین به خاطر نشستن مگسی بر روی دماغ گاو است، یا خشم خدایان و یا جابجا شدن گدازه های آتشفشانی و یا همه آنها و تازه وقتی زندگی بسیاری از آدم ها به همین راحتی از دست می رود،آنگاه خودمان و محیط امان را چگونه تعبیر می کنیم. این همان مواردی است که فلسفه بدان می پردازد.

آنچه که امروز جوانان با آن دست به گریبان هستند، دانستن یا ندانستن اطلاعات نیست، گر چه با گفتن این جمله قصد آن نیست که از اهمیت اطلاعات بکاهیم، بلکه تعبیر و تفسیری است که از این اطلاعات می کنند، بویژه بسیاری از جوانان در مقابل هجوم حجم وسیعی از اطلاعات درمانده و در نتیجه بی تفاوت می شوند. مثل کسی که بر اثر درد زیاد حساسیت اش را نسبت به درد از دست می دهد. در این صورت خود را به دست گردش اطلاعات می سپارد و به هر طریقی که او را ببرند برایش تفاوت نمی کند.

تصور کنید جوانان همه می دانند که امروزه یا شغل نیست و یا بدست آوردن آن بسیار مشکل است. این یک قلم اطلاعاتی است که همه در اختیار دارند و به برکت علم و اینترنت و تلوزیون بدان دست یافته اند. این یک قلم اطلاعاتی در چه صورتی می تواند برای جوان مفید باشد؟ اگر تصور کند که برای بدست آوردن شغل مبارزه کند، خود را قوی کند و به هر طریق ممکن شغلی را برای خود دست و پا کند، چون زندگی را همچون یک میدان مبارزه تفسیر می کند، این تفسیر دیگر کار علم نیست، این تعبیر نوع نگاه به زندگی است که خود از طریق فلسفه ورزی بدست آورده است و یا ممکن است تصور کند حالا که شغل نیست پس باید از خودش و شاید از جامعه انتقام بگیرد و معتاد شود..

به شیوه های مختلفی می توانیم جهان اطراف خود را درک کنیم. سوتر(1384)، آن را در سه سطح قابل بررسی می داند:

1. سطح اطلاعات که در آن واقعیات و ساز و کارهای اساسی آنچه عملاً اتفاق می افتد در اختیارمان قرار می گیرد.

2. سطح دانشی که در آن درباره ی اطلاعات رسیده تأمل کنیم. آن را بر اساس اهمیت درجه بندی می کنیم و به جست و جوی اصول کلی نظم بخشیدن به آن بر می آییم؛

3. سطح خرد که در آن دانش را به گزینه ها یا ارزش هایی که می توانیم برگزینیم، مرتبط سازیم، به گونه ای که با توجه به آنچه می دانیم، می توانیم تصمیم بگیریم که چگونه می توانیم بهتر زندگی کنیم.

علم در سطح 1 و2 و فلسفه در سطح 2 و 3 عمل می کند. چیزی به نام اطلاعات فلسفی وجود ندارد. اما دانش فلسفی می تواند وجود داشته باشد و ما دلمان می خواهد فکر کنیم که خرد فلسفی نیز می تواند وجود داشته باشد. آیا می توان به خرد فلسفی دست یافت یا آن را تعلیم داد؟[4]

 

داوری در امور مختلف جوانان


منظور از داوری یا قضاوت صحیح عبارتست از هر گونه اظهار نظری است که همراه با دلیل باشد داوری چقدر اهمیت دارد که فلسفه باید خود را مصروف آن کند؟ آیا همه ی مردم و از جمله کودکان و جوانان باید داوری کنند و یا داوری اختصاص به محاکم قضایی دارد. این ادعا وجود دارد که افراد در هر مرحله از زندگانی خود با امور مختلف سر و کار دارند و باید درباره ی آنها داوری کنند و داوری آنها در قالب اظهار نظری خواهد بود که درباره ی آن امور بیان می کنند و البته ممکن است فکری در ذهن درباره ی امری داشته باشند ولی آنرا اظهار نکنند ولی آنرا مبنای عمل خود قرار دهند. برای اینکه افراد بهتر بتوانند با امور مختلف برخورد کنند و در جریان زندگی موفقیت بیشتری بدست آورند باید اظهار نظرهای آنان درباره ی امور مختلف با دلیل همراه باشد.

کودکان با امور مختلف مواجهند و معمولاً در مورد آنها اظهار نظر می کنند نظیر شرکت در بازی، انتخاب همبازی، دستکاری اشیاء و وسایل بازی، گوش دادن به داستانها، خوردن، پوشیدن، مهمانی رفتن، امور مدرسه و مهد کودک... . کودکان معمولاً برای انجام یا عدم انجام امری و یا انتخاب و عدم انتخاب چیزی دلیلی ارایه می کنند. این دلایل ممکن است ارزیابی شده و همه جانبه نباشد. یکی از وظایف جدی والدین و مدرسه کمک به کودکان است تا دلایل بهتر و قوی تری برای آنها عرضه کنند.

جوانان نیز با امور مختلفی مواجهند و در عین حال کمتر از کودکان فرصت دارند؛ اشتباه کنند، زیرا جامعه اشتباهات کودکان را با دیده ی اغماض می نگرند اما از جوانان انتظار دارد که بهتر عمل کنند و در عین حال تصور می رود که اموری که جوانان با آن سر و کار دارند جدی تر است و اشتباه در آنها با تاوان و خسارت بیشتری همراه است. البته اشتباه کردن مهم نیست بلکه توانایی ارزیابی اشتباهات مهم تر از آن است.

برخی از امور اساسی که جوانان با آن مواجهند عبارتند از: امور مرتبط با تحصیل، امور مربوط به شغل و امور مربوط به ازدواج. برخی امور جزئی تر عبارتند از: ارتباط با دوستان، روابط با پدر و مادر و سایر اعضاء خانواده، مهمانی ها، خرید وسایل، شرکت در فعالیت های اجتماعی، اعتقادات، نظریات علمی موجود در جامعه، امور مربوط به سیاست و تاریخ، مسایل اخلاقی، ارزش های انسانی، محیط زیست و ... .

فلسفه در امور اساسی و جزئی به جوانان چه کمکی می کند؟ قاعدتاً انتظار می رود که قوه ی داوری آنها را پرورش دهد، اما این را چگونه انجام می دهد؟ فلسفه از طریق وادار کردن جوانان به پرسیدن سؤالهای اساسی در مورد چیز ها به آنها این شانس را می دهد که جوانب مختلف یک امر را مورد چند و چون قرار دهند و گزینه های بیشتری را مد نظر قرار دهند. وقتی گزینه های مختلفی روبروی جوانان قرار گیرد، مجبور است آنها را سبک و سنگین کند و اگر بخواهد این کار را انجام ندهد، سؤالات فراوان دیگری مقابل او قرار می گیرد، فلسفه چیزی است که اگر جوان بدان مبتلا شود، دیگر از آن گریزی نیست، در این صورت او نمی تواند، ارزیابی نشده زندگانی را سپری کند و امور را همان طور که پیش می آیند انتخاب کند.

تحصیل یکی از امور اساسی است که جوانان با آن مواجه اند. بسیاری از جوانان امور تحصیلی را سپری می کنند و به دوران بزرگسالی می رسند، به کاری مشغول می شوند، اما هنوز نمی دانند چه رشته تحصیلی و با چه کیفیتی برای آنان مناسب بود؟ برخی از سؤالات اساسی که جوانان قبل از سپری شدن دوران تحصیل و حتی قبل از ورود به آن باید مورد پرسش قرار دهند، عبارتند از:

1. آیا باید تحصیل کرد؟

2. کدام رشته تحصیلی بهترین است؟

3. چرا آن رشته تحصیلی بهترین است؟

4. آیا بهترین رشته تحصیلی وجود دارد؟

5. آیا بهترین رشته تحصیلی با توجه به هر فرد وجود دارد؟

6. با توجه به امکاناتی که در اختیار من است، کدام رشته تحصیلی بهترین است؟

7. چه امکاناتی(درونی و بیرونی) در اختیار من است؟

8. آیا من برده ی امکانات هستم یا می توانم از آنها فراتر روم؟

9. آیا امکانات آن چیز هایی است که من دارم و یا چیزهایی است که خلق می کنم؟

10. ...

شغل یکی دیگر از امور اساسی است که جوانان با آن سر و کار دارند و اظهار نظر های گوناگونی درباره ی آنها دارند که معمولاً مدلل و داوری شده نیست.

جوانان اغلب گرفتار بازتابهای اجتماعی در مورد مشاغل اند و یا گرفتار مشاغل زرق و برق دارند که از طریق رسانه ها بزرگ نمایی می شوند. برای دسته ی اول می توان از پزشکی در ایران مثال زد که علیرغم بیکاری پزشکان عمومی و کاهش مشتریان پزشکان متخصص به دلیل وفور پزشک هنوز پزشکی شغل درجه اول برای بسیاری از خانواده ها و جوانان است.

وقتی آنها را با یک سؤال مواجهه کنی، نظیر اینکه پزشکی چه برتری بر سایر مشاغل دارد، اظهار نظر ها معمولاً ارزیابی شده و مدلل نیست. البته این بدان معنا نیست که این شغل یا آن شغل ماهیتاً بد یا خوب اند، بلکه این فرد است که باید درکی عمیق تر از آن بدست آورد و بدلایل سطحی وارد شغلی نشود و بعد سر خورده مجبور شود تا آخر عمر آن را ادامه دهد؛ زیرا تعویض شغل نیز پیچیدگی های خاص خود را دارد.

طبیعی است که جوانان می توانند از طریق داده های علمی برخی اطلاعات را در مورد مشاغل بدست آورند که می تواند در انتخاب شغل به آنها کمک کند. اما وقتی این کار را می کنند هنوز فلسفی عمل نکرده اند. برخی از سؤالات اساسی فلسفی در مورد شغل وجود دارد که اگر جوانان آنها را بپرسند، آن شغل برای آنها معنای ویژه پیدا می کند و قسمتی از زندگانی اشان جهت پیدا می کند.

1. چرا باید کار کرد و یا شغلی داشت؟

2. آیا هدف کار کردن صرفاً تأمین معاش است؟

3. تأمین معاش در چه صورتی ارزشمند است؟

4. آیا شغل ها ماهیتاً با هم تفاوت دارند؟

5. آیا مشاغل بر یکدیگر رجحان و برتری دارند؟

6. آیا شغل به فرد اهمیت می دهد یا این فرد است که شغلی را مهم می کند؟

7. شغل در چه صورتی می تواند موجب رشد و ارتقاء انسان و انسانیت انسان شود؟

8. ...

ازدواج، یکی دیگر از امور اساسی جوانان است و قسمت عمده ای از وقت جوانان صرف آن می شود و به جرأت می توان گفت آینده ی فرد به نحوه ی برخورد با آن وابسته است. در این زمینه نیز جامعه به طور کلی و جوانان بویژه گرفتار گزاره هایی کلی و بی خاصیت و ارزیابی نشده هستند. گزاره هایی داوری گونه که خلق را به یکسانی و همنوایی تشویق می کند و وقتی اشتباه یا اشکالی پیش می آید خلق سرزنش می شوند نه آن گزاره.

مثل بسیاری از گزاره ها که ازدواج فامیلی را تشویق می کنند. بدون آنکه خود آن گزاره به طور اساسی مورد سؤال قرار گیرند. بسیاری از بیماری ها و نقص عضوهایی که برای کودکان ازدواج فامیلی پیش می آید، عدم طراوات و تازگی در ازدواج های فامیلی به دلیل تکرر مشاهده ی زوجین در قبل از ازدواج و عدم وجود چیزهایی برای کشف کردن هم، از مشکلات ازدواج های فامیلی است و البته شاید هیچکدام از این ها نباشد. این گفته ها نباید توصیه ای برای این یا آن گزینه باشد بلکه توصیه ای برای پرسیدن. فردی ممکن است ارزیابی کند و با دلایل قوی، ازدواج فامیلی و یا غیر از آن را انتخاب کند. باز هم در اینجا علم می تواند برخی اطلاعات را در اختیار جوانان قرار دهد که استفاده از آن برای جوانان مفید است. اما فلسفه به زندگی مشترک در صورتی که بکار گرفته شود، معنایی متفاوت می دهد:

1. چرا باید ازدواج کرد؟

2. ازدواج چه معنایی دارد؟

3. اگر ازدواج نکنی چه اتفاقی می افتد؟

4. چه معنایی فراتر از تولید مثل و لذت جنسی می توان به ازدواج داد؟

5. یک مرد و یا یک زن چه ویژگی هایی می تواند داشته باشد؟

6. چگونه ازدواجی برای من مناسب است؟

7. آیا ازدواج هم باید فرصت هایی در اختیار من قرار دهد؟

8. ...

فرد وقتی در امور مختلف خود و دیگران داوری می کند، در واقع نوعی تصمیم گیری می کند. زمانی که او باید تصمیم بگیرد زمانی است که او با گزینه های مختلف مواجهه است و باید از بین آنها یکی یا ترکیبی از انها را انتخاب کند. این انتخاب او با اظهار نظر همراه است که آن اظهار نظر گونه ای دلیل است. بنابراین اظهار نظر با انتخاب و انتخاب گری مربوط می شود. برای اینکه بتوان انتخاب بهتری داشت سه ویژگی باید رعایت شود یا وجود داشته باشد:

1. عقلانیت و عقل ورزی

2. منطقی بودن.

3. آزادی.

منظور از عقلانیت و یا عقل ورزی این است که فرد در کنار داده هایی که از سایر منابع بدست می آورد مثلاً از کتابها، مقالات، اینترنت و افراد در عین حال باید خود آنها را ارزیابی و ترکیب کند.

 نباید تصور کرد که هر چه در کتابها آمده یا در تلویزیون می گویند، قطعاً درست و مناسب است. منطقی بودن گر چه معانی متعددی دارد. اما در این جا منظور این است که دلایل و نظراتی که فرد ارایه می کند با هم مطابقت داشته باشند، ؟؟؟؟؟؟؟ و خوبی ها با هم همخوانی داشته باشند، دلایل ضد و نقیض نباشند، اگر شواهد علمی در آنها هست، آنها درست باشند و از منبع معتبر اخذ شده باشند.

آزادی ، شرط سوم فلسفه ورزی است. زمانی می توان از دو تا یکی را انتخاب کرد که توسط عامل بیرونی مجازات نشوی. انتخاب گری خود به خود دارای نتایج و عواقب مثبت و منفی برای فرد و جامعه است و باید گذاشت فرد و جامعه آزادانه از انتخاب مناسب خود لذت ببرند و از انتخاب های نا مناسب خسارت بیشتر.

مراحل برخورد فلسفی با امور


1. تردید منطقی

2. طرح سؤالات اساسی

3. وارسی سؤالات و پاسخ اولیه به بعضی از آنها

4. تفکیک سؤالاتی که نیاز به وارسی و گردآوری اطلاعات دارند از سؤالاتی که نیاز به استدلال دارند و یا شامل امور ترجیحی می شوند.

5. تعیین شقوق ممکن در قالب پرسیدن سؤالات فرعی تر.

6. انتخاب یک یا چند پاسخ از بین پاسخ های موجود.

7. عمل بر اساس آن پاسخ ها



منظور از تردید منطقی، قایل شدن این حق برای خود است که هر امری که با آن مواجهه می شویم، می توانیم از آن پرسش کنیم. این حق ماست که در ابتدای امر، پاسخ های موجود در مورد چیزی را قبول نکنیم، بدین منظور که خود به ارزیابی آنها بپردازیم.

 البته منظور از تردید منطقی انکار امور و سپس رها کردن آنها نیست. بلکه درخواست دلایل قوی تر و محکم تر برای امور است. وقتی تردید منطقی اتفاق افتاد، باید برخی سؤالات اساسی در مورد موضوع مورد نظر پرسید.

البته معیار مشخص و همگان پذیری برای اساسی یا کمتر اساسی بودن سؤالی وجود ندارد.

اما کلی تر بودن سؤال، مهم بودن سؤال برای فرد، عینی نبودن سؤال ( یعنی سؤالی که بیشتر نیاز به استدلال عقلانی دارد تا شواهد عینی) و در نظر گرفتن این سه معیار با هم شاید نشانگر اساسی سؤال باشد.

وقتی فرد یک یا چند سؤال برای خود مطرح کرد، در آنها کند و کاو می کند و برخی پاسخ های اولیه به آنها می دهد.

در این مرحله او می تواند سؤالات خود را دسته بندی کند و سؤالاتی که علمی یا ترجیحی هستند را جدا کند و سؤالات فلسفی را برای مرحله ی بعد نگه دارد.

پس او باید تمام پاسخ های ممکن به هر سؤال را در نظر آورد و در نهایت بعضی از پاسخ ها را انتخاب کند. معیار های قضاوت درباره ی پاسخ ها نیز به امور مختلف بستگی دارد، اما وجود دلایل عقلانی حمایت کننده از آن پاسخ و نیز کیفیت دلایل، ارتباط منطقی دلایل (فراوانی دلیل، کیفیت دلیل و منطقی بودن دلیل) را می توان به عنوان معیار هایی برای ارزیابی پاسخ ها در نظر گرفت.




________________________________________
[1] . بخش هایی از این مطلب و مطالبی در ذیل عنوان فلسفه از کتاب پرسش های زندگی، فرنادو سوتر، ایده برداری شده است.


[2] Tomas Nagle (1987). What does it all mean? A very short introduction to philosophy ,oxford, oxford university press


3.Plato, Grogias, translated by walter Hamilton. penguin classics 1971.


[4] . فرماندو، سوتر (1384). پرسش های زندگی. ترجمه عباسی مخبر. انتشارات طرح نو.
[5] . شریعتمداری(1365)، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت. انتشارات امیر کبیر.

 

منبع : مقاله " نقش فلسفه ورزی در پرورش قوه ی داوری جوانان"    دکتر یحیی قائدی -عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم برگرفته از

 http://www.iranp4c.com

 


 

 

 

 

 
 

 

 

 
  محل اطلاع رسانی  خبرها ،کتاب های  منتشر  شده  ، دوره ها و کارگاههای  آموزشی  فلسفه کودک  

 

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

   
       

 

   

 

 

 

  بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

All Rights Reserved


Fine Stats