خداوند وقتی انسان را
آفرید قوانینی را هم آفرید و در اختیار انسان قرار داد و به او گفت که
تو می توانی با کشف این قوانین و استفاده از آنها در زندگی خود هر کاری
می خواهی انجام دهی و من که خالق تو هستم هر کار خوب یا بدی که انجام
بدهی به تو ملهت می دهم تا زندگی دنیایی را تمام کنی و بعد تو را پاداش
خواهم داد یا مجازات خواهم کرد. این قوانین خیلی گسترده هستند که شامل
جاذبه زمین، قانون نیوتن و .... می باشند. این قوانین به قدری زیاد
هستند که هنوز مقدار خیلی زیادی از آنها کشف نشده اند. ولی ما باید از
همان مقداری که کشف شده است برای بهتر کردن زندگی خود نهایت استفاده را
بکنیم. ما این قوانین را دسته بندی می کنیم و نام علم را بر آن می
گذاریم مانند علم فیزیک. اکنون علم جدیدی به وجود آمده است به نام علم
موفقیت چرا از این علم و قوانین آن استفاده نمی کنی. من که گیج شده
بودم گفتم یعنی چه؟ مگر چنین علمی وجود دارد.
او گفت: البته
که وجود دارد فقط در دانشگاه تدریس نمی شود. گفتم مگر می شود تمام
افراد موفق توسط خانواده حمایت شده اند و تا مقاطع بالا تحصیل کرده اند
و یا از ثروت پدرشان استفاده کرده اند، مگر می شود با استفاده از چند
تا قانون با آنها رقابت کرد ؟
مرد گفت مشکل
تو این است که هنوز در مورد این علم چیزی نمی دانی. بیشتر افراد موفق
تحصیلات دانشگاهی نداشتند مثلاً ادیسون وقتی به مدرسه رفت او را از
مدرسه بیرون کردند و به خانواده اش گفتند که او توانایی یادگیری در
مدرسه را ندارد و آقای بیل گیتس که رئیس بزرگترین شرکت دنیا به نام
مایکروسافت است دانشگاه را رها کرد. اما در مورد پول اکثرا افراد موفق
از نظر مالی هیچ چیزی نداشتند و با زحمت و تلاش و به کمک فکرشان به هر
جایی که می خواستند رسیدند. والت دیزنی یک روستایی بود که به خاطر
نداشتن پول با زغال روی دیوار طویله نقاشی می کشید آقای برایان تریسی
که اکنون مشاور مالی بزرگترین شرکتهای دنیا است و خودش چندین شرکت بزرگ
دارد در سال آخر دبیرستان تحصیل را رها کرده بود کار کارگری در رستوران
انجام می داد و حتی پول کافی برای سیر کردن شکم خود و خانواده اش
نداشت. داستان افراد موفق را بخوان تمام آنها از هیچ به همه چیز
رسیدند. آیا می دانستی که 20 درصد افراد جامعه 80 درصد ثروت جامعه را
در اختیار دارند و این در تمام دنیا ثابت است. آیا می دانستی که اکثر
افراد ثروتمندی که ورشکست می شوند خیلی زود دوباره ثروت خود را به دست
می آورند. محققین گفته اند که اگر تمام افراد جامعه را جمع کنیم و تمام
پول را از افراد بگیریم و به طور مساوی بین آنها تقسیم کنیم یکسال بعد
همان 20 درصد قبلی، 80 درصد ثروت را در اختیار خواهند داشت. می دانی
چرا؟ با تعجب گفتم: نه. گفت به خاطر این که آنان علم موفقیت را یاد
گرفته اند و همیشه آنرا به کار می بندند. حالا تو هم دوست داری آنرا
یاد بگیری؟ با اشتیاق گفتم که البته که می خواهم.
گفت:
نکته اول: باید بدانی
این است که پول درآوردن شبیه به آشپزی است تو وقتی آشپزی بلد نیستی
مواد اولیه غذا را با هم مخلوط می کنی و بعد که می خوری اصلاً مزه خوبی
نمی دهد ولی وقتی دستور پخت آنرا یاد گرفتی غذا خیلی خوشمزه خواهد شد و
بعد آنرا همیشه تکرار خواهی کرد. پس وقتی که راه پول درآوردن را یاد
بگیری کار راحت خواهد شد، ولی ما در فرهنگ های مختلف به قدری غذا زیاد
داریم که هیچ وقتی نمی توانیم بگوییم ما آشپزی را به طور کامل یاد
گرفتیم پس هیچ وقت هم نمی توانیم بگوییم که راه پول درآوردن را کاملاً
یاد گرفتم بلکه باید همیشه یاد بگیریم و عمل کنیم.
نکته دوم: کم رنگ ترین جوهرها از قویترین ذهن ها ماندگارترند. پس اگر
می خواهی مطالب ذهنت ماندگار شود همیشه یادداشت کن. تمام مطالب مفیدی
را که یاد می گیری همیشه یادداشت کن. این مطالبی را که به تو گفتم
احساس خوبی در تو ایجاد خواهد کرد و این احساس تا یک روز با تو خواهد
بود و بعداً فراموش خواهی کرد پس تمام نکته های آنرا یادداشت کن و
همیشه به آن مراجعه کن. تمام نکتهای مفیدی را که یاد می گیری یادداشت
کن. از همه مهمتر همیشه اهدافت را یادداشت کن و برای رسیدن به آن
برنامه ریزی کن.
نکته سوم: که خیلی کلیدی است برنامه ریزی برای اهداف یادداشت شده است.
اگر ندانی به کجا می روی به جایی نخواهی رسید. همیشه اهدافت را مشخص
کن، وقتی از افراد معمولی می پرسیم اهدافت چیست پاسخی برای آن ندارند و
برای همین همیشه معمولی باقی می مانند. وقتی اهداف خودت را یادداشت
کردی؛ مهمترین هدفت را انتخاب کن که با رسیدن به آن تغییر زیادی در
زندگیت ایجاد خواهد شد و آنرا به صورت سئوالی بالای یک کاغذ بنویس.
مثلاً من چه کاری باید انجام دهم تا به صورت ماهیانه یک میلیون تومان
درآمد داشته باشم. بعد 20 جواب در زیر آن برای سوالت
بنویس، تا وقتی که جوایهایت کامل نشده است شبانه روز به جوابها فکر کن
حتی موقع خواب هم به جواب فکر کن تا شب ذهن تو مشغول فعالیت باشد و
جوابی برایت بیابد وقتی جوابت به 20 رسید، یکی از جوابها را انتخاب کن
و شروع به عمل کردن به آن جواب کن. فرق افراد موفق با افراد معمولی این
است که افراد موفق اهداف خود را یادداشت می کنند و برای رسیدن به آن
برنامه ریزی می کنند و بعد به برنامه هایشان عمل می کنند. کلید موفقیت
در عمل کردن است، اگر اشتباه عمل کنی بهتر از این است که اصلاً عمل
نکنی. اگر دیدی در جواب اول به پاسخ نرسیدی به سراغ جواب دوم برو. هیچ
وقت در عمل کردن تعلل نکن دلیل بیشتر شکستها تعلل کردن و عمل نکردن
است. افراد معمولی همیشه می خواهند کاری کنند ولی هیچ وقت کاری نمی
کنند ولی افراد موفق همیشه کاری می کنند حتی اگر کوچک باشد. برای تمام
اهدافت همین کار را بکن.
نکته چهارم: همیشه به سراغ افراد موفق برو و دلیل موفقیت آنها را بپرس.
تو به اندازه کافی عمر نمی کنی که همه چیز را خودت تجربه کن. استفاده
کردن از تجربه افراد موفق باعث می شود اشتباهات آنان را تکرار نکنی و
سریعتر به هدفت برسی. تحقیقات نشان داده است افراد خیلی کمی به سراغ
افراد موفق می روند و دلیل موفقیت آنها را می پرسند، به همین خاطر
همیشه معمولی باقی می مانند. ولی افراد موفق همیشه به سراغ افراد
موفقتر از خود می روند و دلیل موفقیت آنها را می پرسند. کتابها و
داستان افراد موفق را همیشه بخوان.
نکته پنجم: انعطاف پذیری است. افراد موفق همیشه انعطاف پذیر هستند.
انعطاف پذیری یعنی قدرت انطباق با شرایط مختلف. آیا دیده ای بعضی افراد
وقتی با آنها صحبت می کنی می گویند که من از بچگی همین طور بوده ام،
این بدترین جمله ای است که می تواند از دهان کسی خارج شود. ما در
احادیث هم داریم که اگر کسی دو روزش مثل هم باشد ضرر کرده است. تمام
افرادی که این جمله از دهانشان خارج می شود هیچ کدامشان افراد موفقی
نبوده اند، برو خودت ببین تا باور کنی. برای داشتن انعطاف پذیری باید
ذهن بازی داشته باشی و برای داشتن ذهن باز نباید هیچ وقت یادگیری را
متوقف کنی.
نکته ششم: پشتکار است. تمام افراد موفق دارای پشتکار و اراده فوق
العاده قوی بوده اند. برای رسیدن به موفقیت سختی های زیادی را باید
تحمل کنی، نباید زود نا امید شوی. در طی کردن این راه اگر هدفت خیلی
بزرگ باشد افراد زیادی تو را احمق خواهند دانست ولی اگر می خواهی که
موفق باشی باید بگذاری که آنها فکر کنند تو احمقی. بیشتر افراد موفق و
تمام دانشمندان وقتی که داشتند برای رسیدن به هدفهایشان تلاش می کردند
توسط دیگران حتی نزدیکترین افراد احمق خوانده می شدند. مثلاً پاستور
وقتی میکروب را کشف کرد همه او را دیوانه می دانستند و حتی وقتی که،
پزشکی می خواست عمل زایمان دخترش را انجام دهد قبول کرد به شرطی دستها
و وسایل پزشکی اش را استریل می کند که او دست از عقیده خود بردارد و او
به خاطر حفظ جان دخترش قبول کرد ولی بعداً آن پزشک از حرف خود پشیمان
شد و از پاستور عذرخواهی کرد. هر چه هدفت بزرگتر باشد سختی هایش بیشتر
است و افراد بیشتری مانع تو خواهند شد ولی تو باید به قدری به کارت
ایمان داشته باشی که هیچ وقت دست از کارت برنداری مگر این که بفهمی
کارت اشتباه بوده است و آن وقت است که باید انعطاف پذیری داشته باشی و
راهت را اصلاح کنی.
نکته هفتم: قانون تجمع است. موفقیت حاصل جمع گامهای کوچک است. هیچ کاری
را برای رسیدن به هدفت کوچک نشمار زیرا تجمع این کارهای کوچک تو را به
هدفت می رساند، پس همین الان شروع کن و کاری هر چند کوچک را برای رسیدن
به هدفت انجام بده. هیچ وقت تعلل نکن. کامپیوتر به یکباره کامپیوتر نشد
بلکه از چرتکه شروع شد و اکنون کامپیوتر است. موفقیت هم یکباره حاصل
نمی شود.
نکته هشتم: برای موفق شدن نیازی نیست که ثروت داشته باشی. می توانی با
خواندن کتاب و مطالعه در زمینه فروش و همین طور با شرکت در کلاسهای
آموزشی در این زمینه راههای فروش موفق را یاد بگیری و بعد کالاهای
افراد دیگر را بفروشی و از آنها پورسانت دریافت کنی و نکته مهم این است
که اگر فروشنده خوبی باشی بدون داشتن سرمایه می توانی درآمد خوبی داشته
باشی. بیشتر افراد موفق از فروش محصولات دیگران برای خود ثروت کسب
کردند. مطالعه و یادگیری را هیچ وقت متوقف نکن.
نکته نهم: همیشه شکرگذار باش ولی هیچ وقت قانع نباش. قانع نبودن به
معنی ناشکری نیست. اگر نان و پنیر برای خوردن داری شکر آن را به جای
آور و از خوردن آن لذت ببر ولی به آن راضی نباش و برای به دست آوردن
کباب تلاش کن. همیشه در هر موقعیتی، حتی در بدترین موقعیتها شکرگذار
باش. خداوند می توانست تو را به صورت یک انسان معلول به دنیا بیاورد
ولی این کار را نکرد پس می بینی که چه نعمت هایی در زندگی داری که از
آنها بی خبری. هر روز صبح برای تمام نعمتهایی که داری شکرگذاری کن و
اگر چیزی پیدا نکردی برای شکرگذاری آن وقت بدان که خیلی ناشکر هستی و
باید در مورد نعمتهایی که داری بیشتر فکر کنی.
نکته دهم: اگر خواستی به گذشته فکر کنی به خاطرات خوب فکر کن تا احساس
خوبی را در تو ایجاد کنند. همیشه به نعمتهایی که داری فکر کن. اگر
خواستی به آینده فکر کنی به اهدافت فکر کن و این که چه کاری باید انجام
دهی تا به هدفت برسی. در یک تحقیق مشخص شد که تمام افراد موفق بیشتر
مواقع به اهدافشان فکر می کنند و این که چگونه به آن برسند. در دام
آینده گرفتار نشو؛ زندگی چیزی است که الان می بینی اگر الان نمی توانی
از زندگی لذت ببری در آینده هم نخواهی توانست حتی اگر ثروتمند شوی، در
هر لحظه از زندگی و در هر شرایطی از زندگی لذت ببر و بدان مهمترین چیزی
که در زندگی داری لحظه حال (الان) است.
اکنون با تمام این مطالبی که به تو گفتم کلید موفقیت در دستان تو است.
تو می توانی مانند خیلی از افرادی که کتابهای موفقیت را می خوانند و
عمل نمی کنند این مطالب را که شنیدی به فراموشی بسپاری و یا مانند
افراد موفق به آنها عمل کنی و ببینی که چه تغییرات بزرگی در زندگی تو
ایجاد می کنند. در ضمن قانون بازگشت را فراموش نکن هر کار بد یا خوبی
که انجام دهی مانند بومرنگ به خودت برمی گردد پس سعی کن انسان خوبی
باشد تا چیزهای خوب به سویت بازگردد. من نیز خیلی سریع به خانه رفتم و
تمام آنها را یادداشت کردم و همیشه به آنها عمل می کنم.
|