صفحه کارگروهی  نتایج  تمرینات  دوره آموزش مکاتبه ای آشنایی با خلاقیت

 

 

ايده ها هم مثل بچه ها هستند وقتي به آنها بها داده نشوند عقب رانده مي شوند .باور كنيد خلاقيت هم شرايط و هم حس مي خواهد

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سئوال درس 1: کشتی های زندگی چیستند؟
یکی از کشتی های زندگی به نظر من، فکر کردن راجع به مشکلاتی است که پیش روی ماست. در این صورت گاهی با فکر کردن روی برخی مشکلات، اصلا به این نتیجه می رسیم که بعضی از چیزهایی که مشکل فرض میکردیم، آنقدر ها هم که به نظر می رسند مشکل نیستند و نگاه ما به آن ها بد بوده است.
اما زمانی که مشکلات شدید و پیچیده می شوند و آدم گمان می کند هیچ راه حلی برایش وجود ندارد، سوار شدن در کشتی نجات بخش نماز خیلی خوب می تواند به کمکمان بیاید. من این تجربه را بارها در زندگی با همسرم داشتم. وقتی که احساس کردم، حرف هم را درک نمی کنیم و یا در یک بن بستی برای حل یک مسئله ای گیر کردم کارم را به خدا سپردم. و از او می خواهم که خودش راه را به من نشان دهد. بعد از دو رکعت نماز یا قرآن یا دعا، الهام هایی از طرف خدا به قلب آدم می شود. چون کار روبه خدا واگذار کردی. من این تجربه را بارها و بارها داشتم و از لطف خدا در این زمینه بهره مند شدم. انگار که آدم نیروی فکر و ارادش چند برابر می شود. البته تا آدم خودش این تجربه را نداشته باشد، شاید باور این حرف سخت باشه که چطور

ممکن است خدا به دل من هم الهام کند. اما به تجربه اش می ارزد. و همیشه بهترین نتیجه را به دنبال دارد. چون آدم دیگر دنبال ارضاء حس های نفسانی خودش نیست. بلکه فقط می خواهد رضایت خدا را جلب کند. و او هم ما را کمک میکند.

 

اگر بخواهم در 10 دقیقه از خلاقیت صحبت کنم ترجیحا با یک کلیپ کوتاه از توجه و محبت به انسانها با این هدف که شرط اولیه خلاقیت ارتباط عمیق اجتماعی است شروع می کنم و از مدعوین می خواهم نظرشان را درباره خلاقیت بگویند و بقیه آن را مکتوب کنند تا یک ارزشیابی تشخیصی از گردهمایی بدانم
سپس یک تعریف جامع و مانع از خلاقیت بر روی تخته خواهم نوشت و دوباره کلیپ کوتاهی از کارهای خلاقانه نشان می دهم در آخر از همه مهمانان با بستنی کیم پذیرایی کرده و می گویم با چوب بستی خود چه چیزهایی می توانند درست کنند ایده های خود را مکتوب و تحویل دهند و جلسه را ترک کنند 10 دقیقه من تمام شد

 

نظرات من در مورد سوال  فوق :

موانع خلاقیت جامعه امروز ایران

نبود آزادی اندیشه و بیان که با خلاقیت همیشه در ستیز است
تعصب کور کورانه به ظاهر مذهبی و ضد اصول دینی
نبودن علم / دانش و مهارتهای واقعی مدرک گرایی مطلق جهت خودنمایی
نبود انگیزه کافی به علت محدودیتهای اجتماعی و ترس شدید جوانان از روبه رو شده با مشکلات
نداشتن یک فرهنگ اصیل و ریشه ای و تقلید از عرب / غرب / شرق
پایبند نبودن به اخلاقیات و رفتارهای اصیل گذشتگان
پنهان کاری شدید به علت محدودیتهای بی مورد
دو شخصیتی بودن ،بیشتر افراد جهت رسیدن به پول و ثروت و مراقبه از دروغ گوییهای مکرر
شیوع زیاد منقل و بافور و قلیان و سیگار و مشروباتی که به راحتی و قیمتهای کم در بیشتر خانه ها درست می شود

نبود اخلاقیات   ،نبودن محبت و علاقه بین اعضای خانواده و عدم پشتیبانی از یکدیگر و فرار مغزها و مهاجرتهای بی مورد و بی اساس که بیشتر با پشیمانی همراه می باشد.


این 10 مورد برای پاسخ به پرسش شما با عرض پوزش که تماما منفی بود این برداشت و نظر شخصی من است

 

از آنجایی که من به کارهای هنری علاقه مند هستم و تا حدودی مهارت دارم دگر اندیشی و تنوع زیادی در کارهای خود دارم و در تدریس و برخورد با دانش آموزان هم ایده که نمی شه گفت همان حدس های آهسته را همیشه به کار می بندم .

به طور مثال در سال تحصیلی گذشته با اینکه حسابداری تدریس می کنم در ساعات تفریح و اضافه با آموزش هنرهای دستی متنوع اوقات خوبی را تجربه کردم و نمایشگاه کوچکی هم در مدرسه به راه انداختیم و بعضی هنرجویان سر کلاس هنگام تدریس هم مشغول به تمرین مهارتها بودند و احساس آرامش داشتند ( صدای برخورد میل بافتنی در کلاس حسابداری طنین انداز بود)

نکته مهم که من به آن رسیدم علاقه است می توانم به شجاعت بگویم علاقه به یک مهارت و تکرار آن مهارت موجب به دگر اندیشی می شود .
بعضی از هنرجویان ما پس از مدتی که از درس و مدرسه می گذرد نسبت به درس خواندن بی میل می شوند و زمانی که از آنها می پرسم چرا به کلاس حسابداری آمدی می گوید به زور خانواده یا پول دارد کار دارد کم هزینه است در حالی که استعداد عجیبی در بازیگری یا سرودن شعر و خط و نقاشی دارد
از جلسات بعدی روی همان علاقه تشویقش می کنم و خیلی به نمرات کمش توجه ندارم سعی می کنم با پر رنگ کردن نقاط قوتش موجب آرامش او شوم تا بتواند یک نمره قبولی بیاورد و به دنبال علایق خود رود.

 

 

خشنودی کلمه بهتری نسبت به خوشبختی است چون انسانها معتقد هستند که بخت و اقبالشان از قبل مشخص شده که خوب تا حدودی هم درست است یعنی همان جبر و اختیار  ، در هر صورت هر زمان که انسان از خودش خشنود باشد و مسایل را آنطور که هست ببیند و راهی برای رفع آنها یا گاهی اوقات متعادل کردن آنها بیابد خشنود است که این در طول زندگی هر فرد متغییر است و فراوانی یکسانی ندارد

حال اگر فرض را بر این بگذاریم که با قانون 10 /90 و برخورد مناسب با مسایلی که برای ما پیش می یاد بتوانیم از موانع رد بشیم و لبخند بر لب دیگران و خود بنشانیم خوشبخت خواهیم بود.

تفکر جانبی یا همان دگر اندیشی که پایه خلاقیت است ابتدا از شاد بودن و خشنودی انسانها نشات می گیرد انسانی که نیازهایش را می شناسد و برای رفع آن به آرام کردن موقعیت خود می پردازد .

.
محبت/ مهربانی/ بخشش/ نداشتن کینه و غرق نشدن در عالم گذشته و تنهایی (البته در عصر امروزباید به مثلث مازلو در رابطه با خلاقیت و خود شکوفایی توجه کرد) بهترین راه رسیدن به گفته شما خوشبختی است

 

 

برای از بین بردن افکار منفی که با توان فوق العاده ای خلاقیت را نابود می کند چند راه به نظرم می رسد :
1- ایجاد انگیزه و تکیه بر نقاط قوت فرد
2- ایجاد احترام که حتی یک کودک نیز با ید شنیده شود .
3- تشویق جوانان به ورزش و انجام کارهای هنری .

 

 

 

در پاسخ به اين سؤال خواهم گفت:
خوشبختي يک حس است. تو بايد حس کني! راه کارمن ممکن است به من حس خوبي بدهد و براي تو چنين نباشد.
 براي برداشتن اولين قدم درسرزمين خوشبختي کافي است که تنها يک بار خوشبختي را حس کني و براي داشتن اين حس از خودت بپرس چه چيز مرا به طور عميق خرسند مي کند؟
 شرط لازم داشتن مداوم اين احساس آن است که خودت را به خوبي بشناسي:
چه مي خواهم؟ لوازم رسيدن به اين خواسته چيست؟ چه توانايي هايي و چه لوازمي دارم؟ اين توانايي ها مرا به چه داشته هايي سوق مي دهند؟
 سعي کنيم اعتماد به نفس خود را تقويت کنيم.
حس مفيد بودن و داشتن توانايي هميشه به طور موضعي (يک قدم در سرزمين خوشبختي) حس خوشبختي را مهيا مي سازد.
 با برداشتن اولين قدم تنها مي توان همان يک قدم را درک کرد نه سرزمين خوشبختي را!
مي توان تنها يک قدم پيش رفت اما دورنمايي از سرزمين زيباي خوشبختي را ديد و لذت برد و نقشه راهي براي خود طراحي کرد يا آن که به همان يک قدم اکتفا کرد.
درست مثل اين که در يک باغ بسيار زيبا باشي ولي با چشم بسته از لذت اين حضور
محروم بماني.
"سرزمين خوشبختي سرزمين همه خوشبختي هاست": خوشبختي من، خوشبختي تو، خوشبختي ديگران و...
 براي درک سرزمين خوشبختي بايد با ديگران در ارتباط باشيم:
 براي ديدن سرزمين عظيم خوشبختي در اولين قدم، بايد خوشبختي را در ابعاد متنوع آن ديد.
ديگران چگونه مي انديشند؟ آن ها چه چيز را حس خوشبختي مي دانند؟ و آيا ما مي توانيم براي رسيدن به حس خوبشان مفيد واقع شويم؟
اما اين ها تنها پاسخ هاي نظري و بدون ارائه راه کار است!
پاسخ خلاقانه به اين سؤال، همان "توصيه به پرورش خلاقيت" است که کليد ورود به سرزمين خوشبختي است.
 

 

 

به نظرم سرزمین خوشبختی همان درون ماست . سرزمین خوشبختی جایی است که انسان خداجوی ، واقع بین ، شکرگذار با بخشش ، خوشحالی و توانمندی یاریگر دیگران است .من در رفتن به این سرزمین هرچه حس بد و خودخواهی داشتم را به دریا می ریختم و مثل فلن در خانواده دکتر ارنست ، زندگی شاد با توجه بیشتر به آفریده های خدا را در پیش می گرفتم و هر روز تکرار می کردم زنده باد زندگی . من روزی دیگر خواهم ساخت. .
 

 

 

به نظر من برای رسیدن به خوشبختی انسان باید برای خود زندگی کند نه به خاطر خوشامد یا حرفهای مردم .مردم هر روز انسان را جور دیگری میخواهند
 

 

اگر قرار به صحبت در جمع والدین بچه ها باشد... به نظرم نشان دادن الگوهای رفتاری از خود بچه ها بیشترین تاثیر را بر آنها می گذارد. در مورد بحث کوتاهی که قرار است با آنها داشته باشم... در ابتدا کلیپی از رفتارهای کودکان و عکس العمل آنان را نسبتبه آن موضوع خاص پخش می کنم و در انتها نهایت 2 دقیقه خودم در مورد کلیپ و ایده مطرح کردن آن برایشان صحبت خواهم کرد. سعی می کنم تا حد امکان کلیپ اثر گذاری باشد و والدین را در جستجو و برانگیختن حس خلاقیت در کودکانشان تحریک نماید.

 

 

درخت موفقیت  از طریق لینک زیر  قابل دسترس  است :

 

 

 

 

برنامه ام برای 5 سال آینده ام:

شروع مجدد خواندن انگلیسی با جدیت تمام ( دو ماه است که آستارت کار را زده ام)، از بچگی علاقه شدیدی به تدریس داشتم... امیدوارم بتوانم در این وادی وارد شوم. آدم پرگویی هستم و سعی دارم کم گو و اگر بشود گزیده گو شوم و بیشتر شنونده خوبی باشم. یک حدی هم از لحاظ مالی برای خودم در نظر گرفته ام که باید روی آن کار کنم که شرط اصلیش داشتن قدرت ریسک پذیری می باشد... که من زیاد دارای این قدرت نیستم... باید این قدرت را در خودم تقویت نمایم... رسیدن به حد بالایی در رشته ورزشی مورد علاقه ام.

و مهمترین هدفم تربیت پسرم به عنوان انسانی فعال، خلاق، خوشرو، مثبت و مفید در جامعه که بیشترین انگیزه را در من ایجاد کرد که در این دوره آموزشی شرکت کنم تا شاید بتوانم هم به خودم و هم به او بعنوان مادر کمک شایانی نمایم

 

 

برای دور کردن افکار منفی از جوانان، به نظر من باید اول از همه ورزش کردن را بین جوانان ترویج داد... زیرا از قدیم گفته اند عقل سالم در بدن سالم می باشد. اگر بتوانند ساعتی را به ورزش کردن و تخلیه نیروی خود اختصاص دهند به راحتی میتوانند قدرت کنترل افکار خود را نیز در دست بگیرند... دوم با ایجاد اشتغال و مشغول کردن ذهن و بدن جوان به کار، دیگر وقتی برای اینکه فکر منفی ای را در ذهن پرورش دهند برایشان نمی ماند.... سوم آشنایی بیشتر با خدا و دوستی بیشتر با او.. زیرا خدا منبع خوبی و مثبتی میباشد و کسی که با خدا دوست باشد، اگر احیانا ضرری هم متوجه اش شد، آن را از جانب خدا دانسته و شکیبایی پیشه می کند و با بررسی عاقلانه تر راهکار آن ضرر را می یابد و بازهم جایی برای افکار منفی ندارد.... چهارم اینکه اگر با جوانان با صداقت رفتار شود و حرفهایشان شنیده شود و به آنان احترام گذاشته شود. و بتوانند خود را بعنوان بخشی مسئول در جامعه به حساب بیاورند، میتوانند به فکر ایجاد درستی و خلاقیت در جامعه کوچک خود بپردازند و دیگر نیازی به این نیست که از هر سویی سرخورده شودند و به ناچار فکرهای منفی و بیهوده به سویشان هجوم آورد

 

 

ایده ی خلاقانه ای به ذهنم نرسید اما به این فکر افتادم که یک چارت درست کنم و کشتی هایی که شما معرفی کرده اید و همچنین ایده هایی که به ذهن خودم رسیده را در آن یادداشت کنم.جلوی هر کشتی توضیح یا یادداشتی که نشاندهنده تعریف آن کشتی در زندگی من است را بنویسم.بدین ترتیب تصویر روشنی از داشته ها و نداشته ها و بقولی نقاط قوت و ضعف را در روی کاغذ دارم.
بابت داشته هایم شکرگزاری می کنم که همین مسأله روحیه ام را در جهت تغییر مثبت در زندگی،تقویت می کند و باعث می شود نعمت های زندگی ام را بهتر ببینم و تلاش کنم از آنها نهایت بهره و استفاده را ببرم.بابت نداشته هایم هم برنامه ریزی می کنم تا بتوانم آنها را تقویت کنم و در جهت بهبود آنها بکوشم.چه بسا در این حین وقتی به کشتی ای می رسم که نیاز به کار دارد،ایده ای برای غنی تر شدن آن به ذهنم خطور کند،یا چطور از چند کشتی استفاده کنم تا بتوانم دیگری را تقویت کنم و یا در جریان هدفگذاری ها،ایده ای مانند جرقه ای زده شود که بتواند تغییرات مطلوبی را در زندگی حاصل کند.
به نظر من قبل از اجرای هر ایده نوشتن تمام ذهنیات،خواسته ها،امیال و آرزوها قدم مهمی در جهت تحقق بخشیدن به آنهاست.چون با یادداشت کردن است که تازه فرد متوجه می شود چه ایده هایی در ذهنش وجود دارد و حتی خودش از آنها بی خبر است!و بهتر است این جمله ی ادیسون را همیشه به یاد داشته باشیم که:"تمام پیشرفت های عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم."
در نهایت هدف از کشیدن این چارت و نوشتن جزئیات در آن،نوعی آماده کردن ذهن برای ابراز ایده هاست تا بتوان فضایی را برای بارش مغزی بوجود آورد تا از میان هزاران ایده،کاربردی ترین آنها را برای تغییر مثبت در زندگی بکار برد.

 

 

 

كشتي زندگي             كشتي سلامتي و تندرستي كشتي خانواده   كشتي سپرده گذاريهاي اخلاقي كشتي دوستان صادق و صميمي كشتي مشاورين و صاحبان فكر كشتي سپرده گذاري مالي كشتي ارتباط با سازمانهاي تخصصي كشتي دانسته ها،تجربيات و كسب مهارتها نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار نكات مثبت نكات نياز به كار

 

 

1   من باورم این است  که تکنولوژی  با سرعت در حال رشد است 
2-   من باورم این است که در جامعه  افراد تنبل زیاد است 
3- من باورم این است که پشتوانه های  مالی  در جامعه ما کم است 
 4-   من باورم این است که  بی تجربگی و خامی در جامعه زیاد وجود دارد
5-  من باورم این است  که انگیزه و مشوق در جامعه کم است  
6-    من باورم این است که  که مردم  به زندگی  یک نواخت عادت کرده اند  
 7-   من باورم این است  که اعتماد به نفس  در جامعه  در بین مردم کم است  و یا اعتماد به نفس  کاذب وجود دارد 
8-    من باورم این است که  که به راحتی  نمی توان به هرکسی در جامعه اعتماد پیدا کرد 
 9-  من باورم این است که  که حمایتی از ایده های خلاقانه  نمی شود 

 10-   من باورم این است که  که در جامعه  خودباوری  کم است                     

 

 

اینکه دقیقا بگویم باعث بوجود آمدن ایده ای خاص در ذهنم شده باشد، خیر.

اما طرز نگرشم به زندگی را تا حدودی تغییر داده است، بعنوان مثال.... صبح را با تشکر از خدا آغاز میکنم که یک روز دیگر و یک بار دیگر به من فرصت زندگی و آزمودن خودم را داده است، در برابر ناملایمات آرامتر برخورد می کنم... تا جایی که امکانش باشد سعی میکنم عصبانی نشوم و یا خیلی دیر تر علایم عصانیتم بروز کند... به مسایل و مشکلات از چندین منظر نگاه میکنم شاید بتوان راه حل بهتری برایش پیدا کنم.... از معدود افرادی که اطرافم وجود دارند و در هر برخورد میخواهند تمسخر و یا تحقیری داشته باشند به راحتی عبور کرده ام و بیشتر نادیده یشان میگیرم تا اینکه بعد بخاطر حرف آنها خودخوری کنم....

در کل زندگی را راحت تر میگذرانم و آرامتر شده ام.... که صد البته تاثیر روزه داری را هم نباید در آن نادیده گرفت.

 

 

1.کشتی رفع استرس:استرس جزء لاینفک زندگی متمدن امروزی است و تا حدی باعث به جریان افتادن فکر و حرکت فرد بسوی زندگی بهتر می شود.اما اگر این امر کنترل نشود،باعث شرایطی می شود که فرد مدام استرس را تجربه کرده و گاه زندگی اش را تعطیل می کند.برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقی و کنترل استرس و نگه داشتن آن در حد مطلوب،آموزش تکنیک هایی که فرد بتواند در هر شرایطی از آن‌ها در جهت بهبود روحیه و بالا بردن تمرکز از آن‌ها استفاده کند،ضروری به نظر می رسد.تکنیک های تنفسی که با تمرکز بر روی دم و بازدم انجام می شود باعث سرعت یافتن جریان خون و رسیدن اکسیژن بیشتر به مغز و کارایی بهتر حافظه و تمرکز می شود.همچنین تکنیک های وانهادگی عضلانی که در آن فرد کل بدن را در یک حالت آرامش و ریلکسی قرار می دهد؛این آرامش را از جسم به ذهن منتقل کرده و ذهن کم کم گفتگوهای درونی را کاهش می دهد و با جسم همراه و همگام می شود تا تجربه ای بی نظیر از آرامش را تجربه کند.
2.کشتی تجسم خلاق:تجسم خلاق شیوه ای است که در آن فرد از قدرت خیال خود استفاده می کند تا بتواند به اهداف و ایده آل های خود دست پیدا کند.در تجسم خلاق فرد،خواسته،رویا و آرزوهایش را بطور دقیق مشخص کرده و آن را بارها در ذهن خود تجسم می کند که به آن دست یافته و مالک آن است،نه اینکه دست خواهد یافت و در واقع بهترین تمرین برای ماندن در زمان حال و باور داشتن نیروی حال است.در تجسم خلاق چیزی که بیشتر از همه مورد تاکید قرار می گیرد تکرار عبارات تاکیدی است که در آن فرد براساس نیاز خود عبارتی را که با نیاز و روحیه اش هماهنگ است انتخاب کرده و در زمان های مشخص مانند شب قبل از خواب،صبح بعد از بیدار شدن و مخصوصا در حالت وانهادگی آن را بارها تکرار می کند که از مهم ترین این عبارات تاکید بر شایستگی خویش و برخورداری از عشق الهی است.در نهایت چیزی که مهم است،این مسأله است که فرد هدفش را از ذهن دور نکند و با ایمان و اعتماد بدنبال رسیدن به خواسته اش باشد.
3.کشتی هنر:هنر وسیله ای است که افراد از آن برای نشان دادن خواسته ها و نیات درونی خود استفاده می کنند تا دنیای درون را با دنیای بیرونی پیوند بزنند.شاعر در شعر خود آرزوهایش را بیان می کند،نقاش در نقاشی اش برداشتش از زندگی را نشان می دهد،موزیسین در موزیکش احساسش نسبت به حوادث را با نت ها آشکار می کند و هر فرد در هر هنری دنیای درونی اش را به جهان عرضه می کند.پرورش خلاقیت از هدیه های ارزشمند و کاربردی هنر است.از طریق هنر چشم مان به دنیاهای جدید باز شده و هر کدام سعی می کنیم آن دنیا را از دریچه روح خودمان تفسیر کنیم و همین امر باعث بکار آمدن خلاقیت و باز شدن راه آن در طی حرکت از مسیر دلزدگی و بی هدفی به سمت هدف متعالی شناخت خویش،شناخت خود برتر و در نهایت رسیدن به کشتی خوشبختی است.
در آخر سخنم را با جمله ای از آلفونس کار به پایان می برم:"خوشی های کوچک،خوشبختی بزرگ می سازد."
 

 

 

 

 

با سلام و احترام
پاسخ من به تمرین درس اول به شرح زیر است :

پیشنهاد می کنم این فرد چند بسته اسمارتیز ( یا شکلات رنگی ) بخرد. به تعداد کشتی های گفته شده در درس، رنگ در نظر بگیرد. در پلاستیک یا قوطی یا ظرف کوچکی از هر رنگ دو یا سه عدد بگذارد. این ظرف کوچک را همیشه همراه داشته باشد. هرگاه کمبودی در یکی از موارد داشت، می تواند با خوردن اسمارتیز رنگی مربوط به آن، حس کند آن را دارد و خوشبخت است. این باعث می شود با تجربه ای شیرین توجه اش به آنچه دارد، جلب شود و تلاشش را برای آنچه حس می کند ندارد، بیشتر کند.

این گونه هم می توان گفت که هرگاه اتفاق خوبی در یکی از این موارد ( کشتی های گفته شده در درس ) افتاد، اسمارتیز رنگی مربوط به آن را بخورد و خوشبختی را مزه کند. این گونه بیشتر توجه اش به آنچه دارد یا انجام می دهد، جلب می شود و برایش ایجاد انگیزه در به دست آوردن خوشبختی، می شود.

علاوه بر آنچه که سعی کردم به صورت پیشنهاد ارائه کنم، نظر خود را برای قدم گذاشتن به سرزمین خوشبختی به شرح زیر ارائه می دهم :
1- باید سعی کنیم محبت کنیم و خیرخواهی را در وجودمان پرورش دهیم. یعنی خوبی کنیم، مهربان باشیم و دیگران از حضورمان در امن و آرامش باشند.
2- تا جایی که می توانیم تناقض هایی که از تحصیل یا خانواده یا جامعه و در کل اطرافیان در ذهن مان وجود دارد، با خود حل کنیم. یعنی تفکر عمیق در مورد هر مسئله ای و معلق باقی نگذاشتن عقیده و نظری در ذهن مان. باید حداقل با خودمان برای ادامه ی راه زندگی به قطعیت در مورد روش ادامه ی مسیر و نظرات مان برسیم.
3- انتخاب هایی که در زندگی میکنیم، با تفکر و روراستی با خودمان باشد. انتخاب ها در زندگی بسیار مهم اند. مانند انتخاب شریک زندگی، انتخاب رشته ی تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب رفتار اجتماعی و ...
4- همه چیز را حل شده بداند و در مشکلات به پایان خوش آن و روزهای گذر از شرایط سخت فکر کند. در چنین موقعیتی با حفظ امید و آرامش، راه حل های بهتر و خلاقانه تری برای حل مشکل به ذهن مان می رسد. این خود باعث می شود واقع بین تر باشیم و از روزهای سخت هم به درستی استفاده کرده و از پستی و بلندی های زندگی لذت ببریم.
5- دائم در پی تغییر و خارج شدن از روزمرگی و عادت باشیم. راه های جدید را بیازماییم و به دنبال ایده های نو در زندگی باشیم. در هر جایگاهی می توان با ایده های نو، متفاوت بود و به موفقیت های بیشتر دست یافت.
6- توقع از زندگی، باید همراه با واقع بینی و در نظر گرفتن ظرفیت های فردی و اجتماعی و شرایط موجود باشد.
 

 

نتایج  تمرین آموزش گیرنده در لینک زیر قابل دسترس  است

 

 

 

یک اسلاید در خصوص این تمرین  تهیه کرده ام

 

 

 

در یک جمله، توصیفی از خلاقیت را بیان می کنم بعد کلیپ کوتاهی را نشانشان می دهم که کودکانِ خودشان توصیف خلاقیت را به خوبی در رفتارهایشان نشان دادند. کلیپ و آهنگهایی که در آن بکار می برم اهمیت دارد. آهنگهایی که شور و هیجان و حس کنجکاوی والدین را برانگیزاند و بخواهند بدانند که کودک خودشان، خلاقیت را چه طور و به چه صورتی در رفتارش نشان داده.

 

هدف کلی:
در طی 6 سال آینده می خواهم این صفات را در خود به سرانجام خوبی برسانم:
مسئولیت پذیر، خوشحال و خوش اخلاق ، خلاق ، موفق، خود جوش ، توانایی در نه گفتن ، منظم و مرتب بودن در کار ها و زندگی.
در دوسال اول : افزایش توانایی های علمی و عملی در رشته ی تحصیلی در دانشگاه و انجام فعالیتهای هنری و کسب موفقیت در آنها.(مخصوصاً ارائه ی یک پروپوزال پر مایه، جالب و علمی و مفید)
انجام کارهایم برای پذیرش در دانشگاه خارج از کشور برای ادامه ی تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و حتی بالاتر از آن .( از نظر درسی ،پربار بروم و پربار تر برگردم.)
 

 

 

 

 

در خت موفقیت را به حضورتان ارسال می دارم . من در صدد تاسیس بنیاد خلاقیت  در شهر خود هستم و قدم های اولیه را برای ثبت برداشته ام  اما نیازمند تفکر بیشتر هستم و علاقمندم  که با علاقمندان به موضوع  همفکری نمایم.

از طریق لینک زیر می توانید  نتایج تمرین را مشاهده فرمایید
 

 

 

 

امروزه یکی از موانع خلاقیت در بین جوانان افکار منفی است برای بر طرف کردن این مشکل چه راه حل هایی را پیشنهاد می کنید؟

افکار منفی عامل بسیاری از مشکلات ما در زندگی شخصی و اجتماعی است.

شناخت نحوه ی عملکرد ذهن می تواند به ما کمک کند تا از این افکار رهایی یابیم. البته همه گاهی افسره می شوند اما نا امیدی نباید در زندگی دائمی باشد.

برای مبارزه با افکار منفی مهم است که آنها را درک کنید.خطا ها را برسی کنید در مورد آن آگاهی کسب کنید.

یعنی قبل از هر چیز باید فکر های منفی را بشناسید و سعی کنید آنها را به افکار مثبت تغییر دهید. البته این کار در ابتدا سخت است ولی نباید نا امید شوید ووقتی راهش را پیدا کردید به راحتی می توانید این کار را پیش ببرید. اکر مدتها ویا سالهاست با افکار منفی زندگی کرده اید انتظار نداشته یاشید طی یک شب از شر آنها خلاص شوید.زیرا این افکار به دلایل مختلف ایجاد می شود که باید با شناخت دقیق با آنها روبه رو شوید.

اگر تعداد خطا های شما بیشتر باشد لیستی از کار هایی که با موفقیت ا نجام داده و به پا یان ر سانیده اید تهیه کنید.

به جای آنکه بی دلیل فرض را بر بدی خود بگذارید و خویشتن را به خاطر مشکل پیش آمده سرزنش کنید به عوامل بسیار متعددی که این مسئله را ایجاد کرده اند بیاندیشید و به جای سرزنش خود به حل مسئله بپردازید.

از دیگران سؤال کنید تا از واقع بینانه بودن افکار وتلقی های خود مطلع گرید.مثلا اگر معتقدید که اضطراب سخنرانی در حضور دیگران غیر طبیعی و مایه خجالت است از دوستان بپرسید :آیا آنها هم در مواقع مشابه احساس اضطراب کرده اند

یا در مواقعی که اتفاق های مختلفی می افتد. به جای به کار بردن نباید این اشتباه را می کردم بگویید اگر این اشتباه را نمی کردم بهتر بود.
اگر هنگام شروع کار های جدید دائم به خودتان بگویید( نمی توانم) یا (این کار برای من خیلی سخت است). واگر دائم این فکر منفی در ذهن شما چرخیده باشد.می بینید که چقدر سخت است که باور کنید توانایی شما بیشتر از چیزی است که خودتان فکر می کنید.
یکی از معروفترین جملات منفی که خیلی از افراد استفاده می کنند(من نمی توانم )غافل از این که وقتی این جمله را به کار می برید در واقع مقاومتی نسبت به انجام آن کار در خودتان ایجاد می کنید، داشتن چنین مانع ذهنی می تواند شمارا از رسید ن به هدف و موفقیت باز دارد.

پس وقتی این جمله (من نمی توانم) را به کار می برید کمی فکر کنید (چرا نمی توانم)

باید دائم به خودتان بگویید (من می توانم من می توانم)

و وقتی به هدف خاصی میرسید معمولا جملات و عبارات مثبتی را از افراد مختلف می شنوید. این عبارات را برای خود تکرار کنید تا نوع دیگری از افکار درونی برای شما ایجاد شود.

ودر آخر این که این تائیدات را با صدای بلند وبا شور وشوق بگویید حواستان باشد گفتن جملاتی چون (من می توانم) بدون حس شادی آفرین

 فایده ندارد.


 

راه حلی برای برطرف کردن افکار منفی:

1. همنشینی با افرادی که انسان را به خندیدن و شاد بودن وا می دارد.
2. دنبال هدف و پیگیری مراحل رسیدن به هدف
3. تقسیم کردن شادی با دیگران
4. فکر کردن به خاطره های خوب و به یاد ماندنی.
5. برنامه ریزی برای رفتن به کوه و بازی کردن.
6. صحبت کردن برای رسیدن به یک اندیشه ی واحد

 

همان طور که گفته شد، اعتماد به نفس یک حس درونی است که با توجه به موقعیت، شرایط زندگی و خلق و خویی که انسانها در آن تربیت می شوند، متفاوت است. عوامل بسیار زیادی در ایجاد و افزایش اعتماد به نفس  نقش دارند. کتابهای زیادی هم در این رابطه نوشته شده و تا حدودی هم مورد استقبال قرار گرفته اما وقتی در جامعه قدم می گذاریم با عدم اعتماد به نفس هایی روبرو می شویم که ما را به جستجوی اعتماد به نفس وا می دارند.

منشا اعتماد به نفس به خاطره هایی برمی گردد که با حواسمان ادراک کرده ایم، با توجه به اینکه  اطلاعاتی هم که از حواسمان دریافت می کنیم ناقص است، رو به ارزش گذاری هایی می آوریم که در ذهنمان شکل گرفته. گاهی با دیدن شخصی که امنیت و آرامش خاطر را در ما بیدار می کند، سرشار از اعتماد به نفس می شویم و گاهی هم نمی توانیم برای برنامه ریزی یک روز خوب برای خود اسبابی را فراهم کنیم. 

 البته همه ی اینها به روحیات افراد در برخورد با مشکلات بر می گردد. عده ای برای رسیدن به هدف خود آنقدر سنگها را از مسیر خود برمی دارند که همین کار به آنها اعتماد به نفس می دهد و در راهشان با انگیزه تر و با توانایی های بیشتری در جامعه ظاهر می شوند.

همچنین وجود یک باور قوی و درست در ذهن و تکرار و تداوم آن در دنیایی که در آن زندگی می کنیم،  توانایی نه گفتن به خود و دیگران ،  داشتن یک برنامه و موظف کردن خود به انجام درست و کامل آنها ( توانایی در مدیریت و برنامه ریزی کار های خود)،  توجه به انسانها و عواملی که باعث اطمینان خاطر و باعث ایجاد احساس امنیت در ذهن ما می شوند. ( مخصوصا خانواده و دوستان قابل اعتماد)،  داشتن امید و انگیزه نسبت به زندگی و خودباوری باعث شکل گیری اعتماد به نفس در ما می شود.

 

اگر بخواهیم جامعه ای شاد و با انگیزه داشته باشیم و جوانانی که امید به زندگی داشته باشند، شرایط را برای شاد کردن آنها فراهم کنیم، این تغییر باید از کودکی در ذهن ، شکل بگیرد که با تغییر در نظام آموزشی کشور این اتفاق می افتد. ساعات و روش تدریس در مدارس یک روال یکنواخت را طی می کند و این باعث زده شدن دانش آموزان از درس می شود و حجم درسها به گونه ای است که اجازه ی پرورش خلاقیت و حتی ورزش (رفتن به یک باشگاه ورزشی ساده) را نمی دهد..
قرار دادن ساعاتی در مدارس برای شاد کردن بچه ها به صورت مداوم و تغییرات مثبت و جالب در روشهای تدریس، برای یادگیری بهتر و کمتر کردن حس تنفر نسبت به درسها و ایجاد اشتیاق برای یادگیری

 

در بعضی مواقع فرهنگ در بروز اعتماد به نفس تغییر ایجاد می کند. به عنوان مثال داشتن اعتماد به نفس یعنی در شرایطی که زندگی می کنیم خودمان از آن راضی باشیم.اما در اثر وجود نوعی چشم و هم چشمی و رقابت نادرست که متاسفانه در فرهنگ ما وجود دارد، هر چند هم که اعتماد به نفس فرد بالا باشد،مجبوراست آن چیزی که مردم جامعه با ارزش می دانند را داشته باشد.

با این مقدمه می خواهیم مروری داشته باشیم به عواملی که باعث تقویت اعتماد به نفس می شود:

خود کم بینی

چیزی که در ذهن خود دارید آن چیزی است که می توانید با کمک مهارت ها به آن مو قعیت  دست یابید و به آنچه می خواهید و آرزو میکند برسید.

معمولا بیشتر افراد که اعتماد به نفس ندارند با تلاش و الگو گیری از افراد با اعتماد به نفس می توانند به افرادی شجاع ونترس تبدیل شوند.به همین دلیل معمولا کسانی که به خارج مهاجرت می کنند وقتی اعتماد به نفس مردم آنجا را می بینند به توانایی های خود پی می برند و آنها هم قوی می شوند.

خود شناسی

نکته کلیدی خود شناسی صداقت داشتن با خود است واینکه سعی کنیم در زندگی ثبات داشته باشیم و بر ارزش های خود تکیه کنیم.وقتی به سبک زندگی مردم خارج از کشور نگاه می کنیم می بینیم هر کس  در هرسطحی که زندگی می کند وضعیتش را دوست دارد و هر شغل و حر فه ای ارزش اجتماعی خود را دارد و افراد به شغل و کار خود افتخار می کنند. این نشانه اعتماد به نفس مردم جامعه است.

معمولا ایرا نی ها یی که مهاجرت میکنند با نگاه به زندگی مردم آن کشور خود را با این فر هنگ  وفق می دهند و موفق می شوند.

شناخت توانایی ها و استعداد های خود

شناخت توانایی های خود باعث می شود که به انتظارات معقول تری از خودمان دست پیدا کنیم
آنگاه هدف هایی که در زندگی در نظر می گیریم متناسب با توانایی هایمان خواهد بود.با این شناخت می توانیم احساسا تمان را در تمام بخش های زندگی درست کنترل کنیم.

هر کس که وارد یک محیط دیگری مثل خارج از کشور یا هر محیط جدیدی می شود باید با شناخت ازتوانایی هایش به این حس کنترل دست یابد. در این شرایط جایگاه خودش را در محیط جدید شناخته و به راحتی با موقعیت هایی که برایش پیش می آید کنار بیاید.

مثبت اندیشی

یکی از ضروریات همراه با اعتماد به نفس  ، مثبت اندیشی است.اگر در هر کاری که می خواهیم انجام دهیم به این فکر کنبم که می خواهیم بهترین باشیم. این دیدگاه باعث افزایش اعتماد به نفس شده و خودمان را از میانگین افراد جامعه بالا تر کشیده و به هدف متعالی تری دست پیدا می کنیم. مثلا همین حس خود برتربینی ایرانیان باعث می شود در هر جا که قرار می گیرند مهارت ها و استعدادشان را نشان دهند و موفق شوند.
 

با توجه به این که من در مالزی زندگی می کنم  موانع خلاقیت به شرح زیر است

1-ترس واضطراب(مانع تمرکز و یافتن راههای خلاق برای ادامه زندگی می شود)
2-نوسانا ت ارز برای ایرانیانی که وابستگی مالی به ایران دارند و باعث می شود فکر فرد رابه شدت درگیر نگرانی های  مالی کند.
3-چشم و هم چشمی(ذهن به جای خلق کردن در گیر الگو برداری می شود)
4-عادت کردن به یک زندگی معمولی(عادت مانع تغییر می شود.سالهای سال در یک مکان وزمان وموقیعت و شرایط زندگی کردن انسان را به روزمرگی می کشاند.)
5-شکایت (آنکه دائما در پی شکایت وشماتت دیگران است عملا دست از تلاش و خلاقیت بر می دارد.)
6- بی تجربگی
7- غرور . مانع یادگیری می شود.
8- تحمل سختی ها و دوری از خانواده که باعث کاهش تمرکز می شود.
9-پیشرفت تکنولوژی. بازی های کامپیوتری دسترسی آسان به اینترنت فکر و ذهن را به حدی اشغال می کند که مانع ایده پردازیهای نو می شود.
10-شوک فرهنگی ناشی از تغییر محیط . به نوعی باعث استرس و نگرانی شده و مانع خلاقیت می شود.
 

به ایده و ایده پردازی فکر کردم وبه ذهن عمیق سپردم ، بعد از چند روز ایده هائی به ذهنم رسیده که برای بیان ابتدا پیشنهادی را که خدمت خانم مقدسی دبیر چهارمین کنفرانس خلاقیت که در مشهد بر گزارشدمطرح نمودم که مورد توجه قرار گرفت وبعد از اینجانب خواستند که برایشان بفرستم تا در بیانیه رسمی کنفراس مطرح گردد عینا" خدمتتان می فرستم بعد با هم در این مورد صحبت خواهیم نمود
 

هوالخلاق العلیم 1
با حمد وسپاس به در گاه خالق خلاق که مصنوع هیچ صنعتگری به صنعتش نمی رسد2 و موهبت خلاقیت وآفرینندگی را در وجود بنده وجا نشین خود به ودیعه نهاد تا بسازد وبیافریند واورا شاکریم که توفیق عنایت فرمود ، چهارمین کنفرانس خلاقیت شناسی ، تریز و نوآوری را در جوار بنده محبوب خود هشتمین نور هدایت بر گزار نمائیم ، بی شک زندگی در هزاره سوم که به دوران سوم نامیده شد 3مستلزم تربیت افرادی است که با بهره مندی از تفکر واندیشه خلاق بتوانند برموج های شگرف وطوفانهای متلاطم فایق آیند وبه سرمنزل مقصود که سعادت دنیوی واخروی برسند .
ما شرکت کنندگان در این کنفرا نس ضمن تشکر از کلیه دست اندر کاران این رویداد ارزشمند علمی وفرهنگی وامید به اثر بخشی آن در رشد وشکوفائی ونوآوری در همه عرصه های کشور عزیزمان ایران، بیانیه کنفرانس را بشرح ذیل اعلام می داریم .
1- با توجه به رسالت دولت اسلامی در تربیت نیروهای انسانی فرهیخته وخلاق به منظور رشد وتوسعه کشور پیشنهاد می شود نسبت به تاسیس "بنیاد ملی خلاقیت" موافقت وامر به اقدام فرمایند ،باشد که قدمی ارزشمندومانگار برا ی پرورش منابع انسانی خلاق ونو آور بر داشته شود
2- بمنظور تحقق اهداف سند ارزشمند ملی تحول بنیادین آموزش وپرورش پیشنهاد می شود پنجمین کنفرانس ملی خلاقیت با عنوان " سند ملی تحول بنیادین وخلاقیت" ازسوی وزارت مذکور برگزار گردد
3-پیشنهاد می شود دستگاههای دولتی و موسسات آموزشی به منظور پرورش وتوسعه تفکر خلاق، ستادی را به عنوان ستاد توسعه خلاقیت در ادارات وموسسات ایجاد نمایند تا روح وجریان تفکر خلاق در دستگاهها وسازمانها جاری شود .

3- سوره مبارکه یاسین آیه 81
4- دعای عرفه
5- مک لوهان - جورج لند
 

 

می توانیم با باز سازی کشتی زندگی، زندگی خود را بهتر کنیم.به این مسئله ایمان داشته باشیم  که ما داخل کشتی هستیم که کشتیبانش کس دیگری است و این کشتیبان ما را از خودمان هم بیشتر دوست دارد. وقتی کشتی زندگی را به او بسپاری و ایمان به او داشته باشی می توانی از امواج خروشان زندگی گذر کنی و به ساحل آرامش گام برداری. با این دیدگاه می توانیم هر روز را یک روز جدید فرض کنیم. طبق بر نامه های آن روز راه حل ها یا روشهای جدیدی را برای انجام کارهای آن روز در نظر بگیریم و با آن برنامه ها پیش برویم. با افرادی ارتباط داشته باشیم که بتوانند روی روش فکر کردن مثبت  ما تا ثیر کذارباشند.

 

 

دوست عزیزم تا حالا فکر کردی خوشبختی چیست؟ از نظر تو خوشبختی چطور به دست می آید؟ آیا ثروت، مقام، خانه، ماشین، خوشبختی می آورد؟ بسیار مهم است که به تعریف خوشبختی از دید خودت بپردازی، خوشبختی برای هر فردی یک معنا و مفهومی دارد، مثلا برای یک فرد سرطانی رهایی از بیماری حتی برای یک روز، خوشبختی بزرگی است.

برای فردی که عزیزش رااز دست داده، یک روز با او بودن را خوشبختی می داند یا برای فردی که زندگیش در آستانه ی فروپاشی است، بازگشت به شرایط مناسب قبلی اش خوشبختی محسوب می شود........

با این مثالها می بینیم که خوشبختی همیشه با ماست کافی است در زمانی که هست درکش کنیم و بدانیم چگونه حفظش کنیم . تو در هر نقشی که هستی خواهر، برادر، همسر، مادر، پدرو.....می توانی با شناخت صحیح از خود در رسیدن به این مسیر بهتر گام برداری.

زندگی ات را با یاد خدا همراه کن.همیشه برای رضای خدا زندگی کن. بایاد او روزت را شروع کن.این خود نوعی خلاقیت است وقتی بسم الله گفتی در زندگی ات خلاقیت پیدا می شود.

خلاقیت که ازخلق میاید مخصوص خداست پس خلاقیت ما یعنی کشف یک چیز ما چیزی خلق نمی کنیم بلکه کشف می کنیم.

گنجی پنهان را کشف می کنیم.تو می توانی نیازها و توانایی هایت را کشف کنی و با ابزار و امکاناتی که در دسترس داری به آنها برسی. بعد می توانی به سوی خوشبختی گام برداری. به زندگی امید داشته باش هر روزت را یک روز جدید بپندارو ببین در آن روز چه کارهایی داری .داشتن بر نامه در زندکی واولویت بندی کارها به تو در بهتر شدن زندگیت کمک می کند.

 با بر نامه ریزی منظم می توانی به اهدافت برسی.

فراموش نکن برای یک زندگی خوب باید به سلامتی ات اهمیت بدهی و تغذیه سالمی داشته باشی تا مغزت رشد کافی و کاملی داشته باشد و بهتر بتواند تو را در مسیر هدفت هدایت کند.

ورزش نیز یکی از مواردی است که باید در برنامه روزانه ات داشته باشی. ورزش می تواند اضطراب ، نگرانی و استرس را از تو دور کند.با ورزش می توانی با آرامش و متانت و فکر در راه هدفت گام برداری ووقتی کشتی زندگی ات دستخوش امواج خروشان زندگی شد بهتر می توانی به هدایت کشتی بپردازی.

داشتن خواب کافی ومنظم رابطه ی مستقیمی با به کار بردن شیوه های خلا قانه و خرد مندانه برای حل مشکلات زندگی دارد.

مهربان باش و با محبت و درستکار. یک دوست صمیمی یا مشاوری امین می تواند کمک حال خوبی در کارها و مشکلاتت باشد.

امید وعزت نفس در زندگی اثر قدرتمندی در رشد مغز وسلامت جسمی و عاطفی دارد.وقتی مشکلی برایت پیش می آید یا حتی مریض می شوی می توانی با آن مشکل و عضو بیمار رابطه بر قرار کنی وبا او حرف بزنی با کمک خدا از او بخواهی که بهبود پیدا کند.

حقوق دیگران مهم است سعی کن آنها را رعایت کنی همیشه بیان و گفتارت یکی باشد. به زبان چیزی نگو که به آن عمل نمی کنی.

توانایی ها و مهارت هایت را در زمینه پذیرش بالا ببر پذیرفتن افراد، کارها و شرایط موجود به تو در پیشرفت مهارتهای اجتماعی کمک می کند.

همیشه حتی وقتی زندگی ات به خوبی پیش میرود از یاد خدا و شکر گذاری اوغافل نشو.

در جامعه ای زندگی می کنی که غیر از مهارت هایی که گفتم باید مهارت های فنی ات را نیز بالا ببری روز به روز با مطالعات گوناگون در زمینه های ادبی، علمی، فنی، تکنولوژیکی و.....سطح معلوماتت را زیاد کن تمام مهار ت هایت را ارتقا بده و از تجربیاتت در زندکی درس بگیر.
 

 

 

 

هدف داشته باشی در جهت آن اراده ات قوی می شود و هر اراده ، انگیزه ی قدم بعدی را برایت فراهم می کند. .

داشتن یک روحیه ی شاد واینکه باور داشته باشی هر روز یه روز جدیده و باید در آن روز کار موثری در جهت هدف و برنامه هایی که برای خودت

 داری برداری.

کمک گرفتن از یک منبع الهام بخش بسیار موثر است .

گاهی هم خوشبختی اصلاً نیازی ندارد که در جستجویش باشی ، کافی است با نگاهی درست به اطرافت آن را بیابی

به اتفاقهایی که در اطرافت می افتد به عنوان یک پدیده ی جالب و ماندگار نگاه کن و اگر نیست خودت آن را جالب کن و برای جالب تر کردن کارها به هر وسیله ایی رجوع کن...