فيلسوفان كوچك |
|
|
جناب آقاي دكتر كندي ، قبل از هر چيز تقاضا دارم كه شمه اي از پيشينه و تحصيلات خود را براي ما بيان بفرماييد. رشته تحصيلي من در مقطع كارشناسي ارشد تعليم و تربيت دوران كودكي بود و در دوره دكتري نيز در زمينه فلسفه آموزش فارغ التحصيل شدم .بدين معني رشته آكادميك من فلسفه نبود.علاقه من به فلسفه ارتباط بسيار نزديكي با علاقه ام به كودكان و فهم آنها دارد، خصوصا رده سني نوجوان. آيا در اين زمينه آثار و نوشته هايي نيز داشته ايد؟ برخي از آثارم را منتشر كرده ام .بعضي از آنها درباره فلسفه براي كودكان و گروه بحث است.بعضي ديگر نيز در باب مساله اي است كه ما از آن به عنوان فلسفه كودكي ياد مي كنيم كه تفكري ديگرگونه را در باب كودكان پايه ريزي مي كند.اين مساله به خوبي با مسائل فلسفي گره خورده است .به طوري كه مي توان درباره كودكان به نحو مجزا فكر كرد و سپس به طور اتوماتيك به اين پرسش پرداخت كه بزرگسالي چيست ؟ منظور شما از فلسفه براي كودكان چيست ؟آيا مي توانيد اين مساله را به نحو شفاف تري بيان كنيد؟ ما مشتاقيم كه در اين باره به عنوان بازنگري در فلسفه در اين لحظه از تاريخ به نحو جهاني و عقلي بحث كنيم .به عنوان مثال وقتي تحولات جهاني مي تواند مباني تفكر انسان در باب اين كه : انسان كيست ؟ چه چيز ممكن و چه چيز ناممكن است ؟ را تغيير دهد، بر اساس اين تغيير بنيادي كه توسط تكنولوژي به وجود آمده است ،فلسفه براي كودكان تلاش مي كند تا به گذشته و آينده تفكر بپردازد. فلسفه بريا كودكان دانشي زنده و جمعي است .بنابراين نخستين حيث تفاوت آن براي فلسفه به معناي عام جمعي و ديالوگ مداربودن آن است .فيلسوف سنتي معمولا تنهاست .فيلسوف تنها ممكن بود كه در پاسخ به فيلسوفي ديگر رساله اي بنگارد اما معمولا آن فيلسوف ديگر زنده نبود و يا نزد منتقد و پرسشگر خود حاضر نبود. فلسفه براي كودكان ،فعاليتي گفتاري و زنده است .بنابراين ،تفاوتي عمده محسوب مي شود.فلسفه براي كودكان از فلسفه نگارشي به سمت فلسفه گفتاري سنتي باز مي گردد. در سنت ايراني شما هم احتمالا اجتماعاتي علمي براي تبادل عقايد برگزار مي شده و آن به روشني بازگشت به آن فلسفه سنتي گفتاري بوده است . به بياني ديگر اين مسئله مشخص مي كند كه فلسفه براي كودكان به سنت وابسته است ،سنتي كه پيشتر توسط ارسطو بيان شده اما در همان زمان امري است كه غلبه سنگين سنت بر خود را نمي پذيرد.پس ما در گفتگوهايمان نمي گوييم كه ارسطو چنين و چنان گفته و نمي توان از آن عدول كرد .اينجا فرض مسلمي هست بدين معني كه آن گاه كه مردم داخل گفت و گوي فلسفي مي شوند كه تمامي سنت فلسفي در دسترسشان قرار گيرد و بتوانند آن را با عقايد خودشان بازنگري كنند.بنابراين بطور مثال مي توانيم بگوييم كه نوجوانان با بحث و مذاكره مي توانند به همان انديشه دكارتي برسند ، من مي انديشم ؛ پس هستم . از منظري مي توان گفت كه ابراز اين عقيده دكارت به عنوان نتيجه بحث از سوي يك كودك چندان جالب نيست ،اما بايد دانست كه ذكر اين جمله در اينجا ديگر شناساننده دكارت مقيم در سنت فلسفي و فلسفه سنتي نيست .بنابراين مرحله اي است كه ما در آن سنت را مورد بازنگري قرار مي دهيم .انسان ها در طول تاريخ همان كار را نجام مي دهند كه دكارت بطور ويژه و با دقت نظر آن را انجام داد.اين فلسفه مردمي نشانگر خوشبيني در طبيعت فلسفس انسان هاست . عقيده اي وجود دارد كه مي گويد : اگر به ميان مرذدم برويد هر يك از آنها يك فيلسوف است . هر كس عقايدي را با خود دارد كه مرتبا در برخورد با تجربه و باورهاي افراد تغيير مي پذيرد. طبقه بندي آن باورها مردم را در مرحله اول پرگنجايش تر ،داراي روابط صلح آميز و سازنده تر مي سازد. در اينجا مايلم كه تاريخچه مختصر فلسفه براي كودكان را از زبان شما بشنوم. ماتيو ليپمن ،استاد آمريكايي دانشگاه در سال 1969 اين رشته را تاسس كرد.در واقع او معلم فلسفه براي دانشجويان سال رشته مهندسي و نه حتي دانشجويان علوم انساني بود.در همان زمان نوعي الهام در او به وجود آمد بدين معنا كه مهارت تفكر دانشجويان او مي توانست خيلي بهتر باشد .پس بدين فكر افتاد كه چرا از كودكي به افراد آموزش ندهيم كه فلسفيدن بياموزند؟ در همين رابطه داستاني با عنوان كشف هاري استوتلماير نوشت .آن داستان شامل دوره آغازين فلسفه و سوالات ذهني و منطقي بود كه چند بار آنها را در مدارس نيويورك و دانشگاه نيويورك تدريس كرده بود. او بدين وسيله دريافت كه مطالعه كتاب ها موجب بحث در باب مفاهيم مي شود .بعد تصميم گرفت تا زندگي اش را صرف اين مسئله كند.بدين خاطر دانشگاه را رها كرد و بنابه دعوت دانشگاه مونتگلر در نيوجرسي بدانجا رفت .در آن هنگام شروع به نوشتن داستانهايي كرد كه به فلسفه زبان ،اخلاق ،نويسندگي ،شعر ،سياست و فلسفه اجتماعي مي پرداختند. داستان هاي او البته در آغاز خيلي سيستماتيك نبودند اما اساسا به نظر من او روشي را در پيش گرفت كه بدان وسيله به توسعه فلسفه براي كودكان مي پرداخت .تاكنون او 9 داستان نوشته است . البته در طي اين سال ها توسعه هايي حاصل شده و ليپمن در باب آنها آثاري هم نگاشته است .از قبيل چند كتاب درباره برنامه ها و عقايد و سپس آموزش معلمان مدارس و نظارت بر نحوه تدريس آنها و نيز تلاش براي توسعه اين برنامه در سطح مدارس . اين برنامه در آمريكا خيلي گسترده و مردمي هم نيست اما در كشورهايي مثل برزيل ،انگلستان ،اسپانيا، استراليا و تا حدودي در بلغارستان از زمينه خوبي برخوردارست .وقتي مي خواهيد فلسفه براي كودكان را در مجامع آموزشي معرفي كنيد با مخالفت هاي گوناگوني روبرو مي شويد كه برخي هم فلسفي هستند.مخالفان مي گويند : نبايد اين كار را براي كودكان انجام دهيم .در مرحله اي هم مخالفت هاي عملي شروع مي شود .مي گويند برنامه دولتي آموزش چيز ديگري است و ما نمي توانيم آن را تغيير دهيم و اساسا زماني براي اين آموزش نداريم . راستي آيا در مدارس سنتي كشور سيستم آموزشي با ديالوگي كه از آن نام بردم ، وجود داشته است ؟ بايد اشاره كنم كه در مدارس سنتي آموزش معارف ديني ما كه امروزه هم وجود دارند و به نام حوزه معروفند ،گفت و گوهاي علمي و گروه بحث وجود داشته و دارد.در پاسخ به پرسش پيشين ، شما به مخالفت ها با فلسفه براي كودكان اشاره كرديد.من مايلم كه در اين باره بيشتر صحبت كنيم .برخي از فيلسوفان مي گويند كه فلسفه دانشي است كه نيازمند متفكراني سرسخت است و نمي توان كودكان را وارد اين عرصه كرد.نظر شما دراين باره چيست ؟ بله ، اين استدلال مشهور فيلسوفان غربي در اين باره است و بر اين پايه خيلي از فيلسوفان شاغل در دانشگاه ها ، فلسفه براي كودكان را بدين مضمون كه فلسفه نيست ، رد كرده اند.اما فكر مي كنم كه ما بايد تفكرمان را نسبت به دو چيز تغيير دهيم :يكي بازنگري در مفهوم كودكي به عنوان موضوعي جدي و دوم بازسازي مفهوم فلسفه . فلسفه در پي پاسخ نيست بلكه مباحثه و ديالوگ است . وضعيت ما در اينجا مانند كسي است كه شي بزرگي را برمي گرداند تا آن را از سمت ديگرش نگاه كند. اين در حالي است كه سمت پيشين هنوز وجود دارد.پس كلمه اصلي در اينجا همان مباحثه است .نقش سنت فلسفي آمريكا هم در اين كه چرا آغاز فلسفه براي كودكان در ايالات متحده شكل گرفته ،حائز اهميت است .فيلسوفان اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم آمريكا چون ويليام جيمز و جان ديويي ،همواره نسبت به بحث و تحقيق حساس بوده اند. آن هم نه فقط بحث فلسفي بلكه بحث به معناي عام ، به علاوه ديويي كه تاثير قابل توجهي در اين جريان داشت خود فيلسوف تعليم و تربيت بود. او در باب مدارس ،آموزش و غايت آن آثاري داشت . او احتمالا تاثي زيادي در اين راه گذارد.ديويي نماينگر سنت فلسفي آمريكاست كه ما از آن به عنوان پراگماتيسم نام مي بريم و عملي بودن فلسفه بريا كودكان هم به اين دليل بوده است . -------------------------- اين گفت و گو با دكتر كندي در حاشيه پانزدهمين كنفرانس بين المللي فلسفه براي كودكان در كشور بلغارستان به تاريخ تيرماه 1383 انجام شد.اين متن در واقع خلاصه ترجمه شده اصل گفت و گوست.
منبع : مقاله " فيلسوفان كوچك "-گفتگو با پروفسور كندي استاد مطالعات فلسفه براي كودكان در دانشگاه مونتگلر آمريكا-گفت و گو از : سيد امير حسين اصغري روزنامه همشهري -10 خرداد 1383 - صفحه 7
|
|
|
|
|
|
برای اطلاع از به روز شدن سايت فکرنو ، ابتدا نام و سپس پست الکترونيکی خود را وارد نماييد. |
جستجو در سايت فکر نو |
|
|
خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی
|
|
|
|
|
سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی
خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی