لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   


 

کودک و خلاقیت

 

   
   

www.Fekreno.org

 

 

 

 

 

 

چکیده



پیوسته این سوال مطرح می شود که چرا برخی کشور ها پیشرفت کرده و از رشد خوبی برخوردار شده اند در حالی که کشورهایی مشابه یا حتی با منابع اولیه و امکانات بهره وری بهتر ، عقب مانده هستند. به عبارتی چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت بعضی کشورها ، گروه ها ، افراد یا باعث عقب ماندگی و عملکرد ناصحیح بعضی دیگر می شود .


خلاقیت و نوآوری ، موجب رشد و توسعه بالندگی شده و قابلیت ها، امکانات و فرصت های جدیدی را برای فعالیت ها و برنامه های سازمانی فراهم می کند. پیامدهای مثبت و سازنده ی خلاقیت، موجب افزایش انعطاف پذیری، ارتقاء سطح توانایی ها و قابلیت های یادگیری سازمان می شود.


امروزه میزان بهره وری یک سازمان را با توانمندی در استفاده ی بهینه از منابع انسانی می شناسند.مدیر دارای نقش و تاثیر قابل توجهی در مجموعه ی سازمانی است. از این رو، اگر مدیر واجد ویژگی های خلاقه گردد، توان او به میزان زیادی افزایش خواهد یافت. مدیران خلاق در ایجاد فرصت های شغلی مناسب، فضاسازی محیط سازمانی برای تلاش بیشتر کارکنان و بالا بودن بازده سازمان نسبت به مدیران غیر خلاق، کارآمدتر عمل می کنند. آنان در این راه به گونه ای ابتکاری در رفع تنگناها و مشکلات می کوشند.

 

مقدمه


امروزه ثبات محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی جای خود را به انواع تکنولوژی های جدید و توسعه یافته داده است . اختراعات و نوآوری ها تغییرات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی بوجود می آورند و از طرفی فرصتهایی برای بهبود شرایط مختلف در جوامع ، سازمان ها و افراد بوجود آورده اند . در چنین شرایطی تشخیص به موقع تغییرات برای جوامع و سازمان ها امری حیاتی به شمار می رود تا بتوانند به موقع و به طور مداوم کالا و خدمات جدید ارائه نموده یا در جهت بهبود آن بکوشند.

تاریخچه خلاقیت

خلاقیت میلی ذاتی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده و انسان مظهر خلاقیت الهی است. خلاقیت برای تمامی عرصه های زندگی و سلامت فکر و روح انسان حیاتی است. اگر افراد گرفتار نظمی تکراری و مکانیکی شوند نابود خواهند شد. این یکی از تهدیدهایی است که تمدن ها به آن دچار می شوند.

بیشتر تمدن هایی که از بین رفته اند، نه فقط به دلیل تهدیدهای خارجی بلکه عمدتا به واسطه تکرار مکررات و افول خلاقیت از میان رفته اند. با اطمینان می توان ادعا کرد که هیچ کدام از معضلات پیچیده ی بشری در هیچ جا و هیچ زمانی قابل رفع نخواهد بود، مگر این که افرادی باشند که بتوانند با نهاد پیوسته در حال بسط و توسعه واقعیت های پیش رو ، خلاقانه رفتار کنند.

در حقیقت پایه و اساس جوامع توسعه یافته خلاقیت است. این جوامع نه تنها با استفاده از خلاقیت مسائل خود را شناسایی می کنند، بلکه راه حل این مسائل را نیز از طریق خلاقیت می جویند ( بوهم Bohm، 1998، نقل از صادقی مال امیری: 17 ).


خلاقیت در گذشته، پدیده ای مترادف با نبوغ تلقی می شد و هر جا سخن از خلاقیت به میان می آمد بلافاصله معنای نبوغ به ذهن خطور می کرد. در تاریخ یونانیان باستان، نبوغ معنایی افسانه ای داشت. به روایتی، یونانیان واژه ای به نام شیطان را پذیرفته بودند که مترادف با نبوغ بود. به نظر یونانیان شیطان یک روح نگهبان بود که با حلول به روح و بدن افراد، آنان را صاحب توانایی های خارق العاده و شور و شوق می ساخت ( پیر خایقی، 1379: 14 ).


در اواخر قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم به منبع جدید خلاقیت توجه شد. در این دوران این تفکر که، که، نبوغ یا توانایی غیر معمولی در یک فرد از یک روح بیرونی ناشی می شود، رنگ باخت اما تاثیرات این تفکر که، خلاقیت و نبوغ مترادف هستند همچنان باقی ماند و تا عصر رنسانس نیز کشانده شد و لذا نزدیک به نیم قرن طول کشید تا خلاقیت به طور علمی و دقیق مطالعه شود. رهبری این جریان علمی را گیلفورد در سال های 1959-1966-1967 بر عهده داشت ( سام خانیان، 1384: 13 ).


يكي از عالي ترين و در عين حال پيچيده ترين جلوه هاي انديشه بشري تفكر خلاق و آفريننده اوست هرجند اين توانايي به طور ذاتي و بالقوه در انسان به وديعه نهاده شده است اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است .

 

تعریف خلاقیت


برای تعریف خلاقیت راه ها و روش های مختلفی وجود دارد و هرکس آن را به شکلی تعریف می کند ، بنابراین هیچ تعریف واحد و ساده ای که مطلوبیت همگانی داشته باشد در اختیار نداریم .  با این حال واژه هایی هستند که مارا دراین جهت به حرکت در می آوردند . به طور کلی اغلب ، توانایی دستیابی به چیزی را به شکلی نو و بدیع خلاقیت می گویند .


خلاقیت به انواع یک فرایند فکری ، راه حلی برای یک مسئله ، یک محصول یا یک تلاش ارائه میدهد.(بائر ، 1993)


به تعریفی دیگر ، خلاقیت توانایی ایجاد یک نظریه بدیع یا تطبیق دادن نظرات دیگران است.گاردنر (1989) معتقد است که خلاقیت توانایی حل مسائل یا تولید کالایی به طور منظم به شکلی بدیع است.


تورنس در تعریف خلاقیت اظهار می دارد، خلاقیت فرایندی است که شامل حساسیت نسبت به مسائل، کمبودها، تنگناها و ناهماهنگی ها می شود. حساسیتی که به دنبال آن جستجو برای یافتن راه حل های مشکلات و طرح فرضیه هایی برای این منظور آغاز می گردد.

سپس فرضیه ها آزمایش و تعدیل می شود و نتایج نهایی به دست می آید. وی عنصر تازگی را با اصل مفید بودن ترکیب کرده و معتقد است خلاقیت یک فرایند حل مسئله است که مراحل شناسایی مشکل، جستجوی راه حل، فرضیه سازی درباره نقصان ها، بازآزمایی فرضیات و ارتباط دادن نتایج را در بر می گیرد.


در ادبیات موضوعی خلاقیت به ملاک های تعالی به معنای یک ایده خام که باید سیر تکاملی و متعالی داشته و به نحوی مبدل گردد تا به شکل یک تجربه قابل پذیرش در آید گفته می شود. ابتکاری بودن به معنای یک فکر یا تولید که بدیع بوده و یا از نظر آماری نادر است. انطباق پذیری به معنای فکر یا تولید که باید با تقاضاهای محیطی و با واقعیت منطبق باشد.


شک گرایی به معنای فکر یا تولیدی که خلاقانه بوده و معمولا باید واکنشی را در برابر خود بیافریند ( پیرخائقی، 1382: 23 ) 


ترزا آمابیلی Teresa Amabilie -1996 بیان می دارد « خلاقیت » عبارت است از تولید ایده های جدید و مفید در همه ی زمینه ها.


گیلفورد (1950) خلاقیت را عبارت از تفکر واگرا Divergent، در برابر تفکر همگرا Convergent می داند (نقل ازحسینی، 1381).


در فرهنگ روان شناسی وبر Weber خلاقیت عبارتست از:« ظرفیت دیدن روابط جدید، پدید آوردن اندیشه هاي غیر معمول و فاصله گرفتن از الگوی سنتی تفکر». به نظر آیزنک Eyzenk

(1979) خلاقیت فرایندی روانی است که منجر به حل مسئله، ایده سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه پردازی و تولیداتی می شود که بدیع ویکتا باشند(نقل از حسن زاده و ایانی فر، 1389).


خلاقیت، توسعه و گسترش عقاید، راه حل ها و قضاوت هایی است که اولا تازه و بدیع باشد و ثانیا با توجه به موقعیت، مناسب و مطلوب باشد ( وایت، 2005، 152 ).

استنبرگ Sternberg خلاقیت را شامل برقرار کردن ارتباطات جدید، دیدن چیزها از طریق جدید و تعریف جدید مسائل می داند ( شلی و همکاران، 2004 ).

گیلفورد ( 1950 ) معتقد است که خلاقیت بعدی فراشناختی دارد و با فرایندهای عالی ذهنی نظیر تفکر، هوش، تخیل و پردازش اطلاعات ارتباط دارد.گیلفورد چهار عنصر را برای خلاقیت بر شمرده که ماهیتی آموزشی دارند. این چهار عنصر عبارتند از:


 سیالی: عنصر سیالی به کمیت یا تعداد ایده ها مربوط می شود و عبارت است از توانایی برقراری رابطه معنادار بین فکر و اندیشه و بیان، که بر اساس تعداد افکار یا راه حل ها در یک زمان مشخص اندازه گیری می شود.


 انعطاف پذیری: به تنوع و گوناگونی ایده ها مربوط می شود و به توانایی تفکر به طرق مختلف برای حل یک مساله جدید اشاره می کند.


 ابتکار: به منحصر به فرد بودن یا غیر معمولی بودن ایده ها مربوط می شودو توانایی تفکر به شیوه غیر متداول و خلاف عادت رایج است، که همراه با جواب های غیر معمول، عجیب و زیرکانه است.


 بسط: به جزئیات ایده ها مربوط می شود و شامل توانایی توجه به جزئیات در حین انجام یک فعالیت گفته می شود ( شوقی و حاج فتحعلی، 1391: 27 )


مرور تحقیقات خلاقیت بیانگر آن است که خلاقیت در ترکیب عناصر اصلی خود ( یعنی سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط ) تحت تاثیر آموزش افزایش یافته و به ویژه توانایی ابتکار از جهش محسوسی برخوردار می شود ( پیرخائقی و همکاران، 1388: 54).


سانتروک (2004)خلاقیت را به صورت زیر تعریف کرده است: «توانایی اندیشیدن در باره امور به راه های تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل». گاردنر (1993) افراد خلاق را کسانی می داند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند، یا سوال های تازه طرح می کنند و اندیشه های آنان ابتدا تازه و غیر معمول تلقی می شود اما سرانجام در فرهنگ های خود پذیرفته می شوند (نقل از سیف، 1388).


مدنیک Mednick ، خلاقیت را شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه می داند که با الزامات خاصی مطابق یا به شکلی مفید می باشد.


گیزلین Ghiselin ) 1952 ) معتقد است خلاقیت ارائه کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معانی است.


ورنون Vernonخلاقیت را توانایی شخص در ایجاد ایده ها، نظریه ها، بینش ها، اشیای جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها تعریف می کند که از نظر محققان، ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی شناسی، فن آوری و اجتماعی، با ارزش قلمداد می گردد.


با وجود این، تعریف خلاقیت فراتر از این مباحث می باشد، در برخی دیگر از تعاریف، خلاقیت معادل با حل مسائل تلقی شده که در اشکال مختلف هنری، علمی و اجتماعی ظاهر می شود، به نظر وایزبرگ Weisberg ، خلاقیت زمانی شکل می گیرد که فرد راه حل تازه برای مساله ای که با آن روبرو شده به کار ببرد (سام خانیان ، 1384، ص 16 ).


به نظر فرانکل Frankel ( 1955 )، خلاقیت می تواند اثری ملموس، اندیشه ای ناملموس و یا خدمتی باشد که یک فرد به دیگران داده و باعث معنا بخشیدن به زندگی می شود.


به عقیده فروم ( 1955 ) خلاقیت آن چیزی است که باعث می شود انسان از ماهیت منفعل و تصادفی وجود فراتر رفته و بر این اساس به احساس آزادی و هدف داشتن دست یابد ( صادقی مال امیری، 1386، ص 3 ).


از نظر تورنس « خلاقیت فرایند حس کردن مشکلات، مسائل، شکاف در اطلاعات عناصر گم شده، حدس زدن ها و تدوین نظریه درباره ی این نواقص و آزمودن این حدس ها، احتمالا تجدید نظر آنها و سرانجام انتقال نتایج می باشد.

تصور دلیل این علاقه ی زیاد به خلاقیت دشوار نیست. در فرهنگی که به سرعت در حال تغییر است زمینه های مطالعاتی جدیدی به وجود می آیند و در همین حال سایر مشاغل از بین می روند. آماده سازی جوانان در مورد نقش آنها در چنین جامعه ی پویایی، پیچیده تر می شود ( سام خانیان، 1384 ).


دوبونو De Bono می گوید که " منظور غایی از خلاقیت، تغییر انگاره ها یا پدید آوردن انگاره های دیگر می باشد که در این امر دو اتفاق می افتد:


1- گریز از انگاره های کهنه یا مرسوم
2- پدید آوردن انگاره های نو ( دوبونو، 1363، ترجمه امیدوار: 244-243 ).


- از نظر باکت Bowkett خلاقیت نگرشی است که مجموعه ای از فرایندهای ذهنی همچون بازیگوشی، کنجکاوی، حساسیت فوق العاده، خودآگاهی و استقلال را در هم ادغام می کند. همچنین؛ معتقد است که خلاقیت، ارتباط برقرار کردن بین اندیشه ها و نگاه کردن به آنها از زوایای مختلف به عنوان عادتی فکری است. اگر شاگردی ارتباطی بین اندیشه ها برقرار کند که توسط خود او قبلا برقرار نشده بود، این اندیشه در سطح فرد اصالت دارد.

اگر شاگردی ارتباطی بین اندیشه ها برقرار کند که قبلا توسط هیچکس دیگری این ارتباط برقرار نشده بود، این اندیشه در سطح انسانها به عنوان یک نوع، اصالت دارد. به همین ترتیب، یک دیدگاه جدید و واقعی غالبا منجر به نگرش های فردی و روشنفکرانه می شود و یا به طور کلی، منجر به فراشکافت در برخی زمینه های علمی در مقیاس جهانی می گردد ( باکت، 1392، ترجمه ی فرج اللهی و موسی زمانی : 17 ).


- خلاقیت کلید طلایی ای است که به اشخاص و سازمان های اجتماعی موفق هدیه شده است و ماحصل آن داستان و ایده های مفیدی است که تعیین کننده و نقطه ی شروع برای نوآوری و کارآفرینی است ( آمابیلی، 1996، نقل از امپتاکیس و موستاکیس، 2006 ).


خلاقیت توانایی دیدن چیزها در یک دید و نظر است. غیر معمولی دیدن مشکلاتی که هیچکس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی دهد و سپس ارائه راه حل های جدید و اثربخش برای آنهاست ( فقهی، فرهمند، 1381:68 ).


مقیمی معتقد است که خلاقیت عبارت است از: توانایی تلفیق ایده ها به شیوه ای منحصر به فرد برای برقراری ارتباط غیر معمول بین ایده های مختلف ( مقیمی، 1386: 29 ).


ورتهایم ( Werthime ( 1959 1945 بیان می دارد خلاقیت عبارت است از « توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع یا فرایند شکستن و دوباره ساختن دانش خود درباره یک موضوع و به دست آوردن بینش جدید نسبت به ماهیت آن ( گلستان هاشمی، 1382: 14 ).


از نظر گیلیام Gilliam 1993 خلاقیت عبارت است از فرایند کشف آنچه تا به حال در نظر گرفته نشده و علم ایجاد ارتباطات جدید ( گلستان هاشمی، 1382: 14 ).

 

سطوح خلاقیت Levels of creativity



بعضی از محققین و اندیشمندان، از جمله مازلو Maslow، هاینلت Heinelt، میلگرام Milgram، تیلور Taylor، کرفت، درازین و همکاران، سطوحی برای خلاقیت قائلند که در زیر به آنها پرداخته می شود.



مازلو (1995) بر اساس پیوستاری از تخیل گرایی تا واقعیت گرایی، از دو سطح خلاقیت شامل « خلاقیت اولیه» Primary creativity و « خلاقیت ثانویه » Secondary Creativity نام می برد ( مال امیری، 1386: 54 ).


پروکتور ( 1999)به نقل از مازلو ( 1954 ) دو سطح اولیه و ثانویه برای خلاقیت قائل می باشد:


خلاقیت اولیه : عبارت از آن دسته از خلاقیت هاست که شامل ایجاد و توسعه ی اصول و مفاهیم جدید و خلق پارادایم نوین می باشند. خلاقیت اولیه به عنوان منشا کشف جدید، نو و واقعی و اندیشه های متفاوت با آنچه تا به حال وجود داشته مانند نظریه های متحول کننده علمی و اختراعات بنیادی می باشد.


خلاقیت ثانویه : آن دسته از خلاقیت هایی هستند که شامل کاربرد جدید و متفاوتی از اصول و مفاهیم شناخته شده ی قبلی و تکمیل و بسط خلاقیت های اولیه هستند. دستاوردهای علمی پژوهشگران که مبتنی بر نظریه های بزرگ علمی است از مواردخلاقیت ثانویه می باشند ( گلستان هاشمی، 1382: 18-19 ).


هر چند این دو سطح خلاقیت با هم تفاوت اساسی و واضحی دارند، اما به یکدیگر وابسته و مرتبطند. فرد سالم و خلاق کسی است که موفق به پیوند این دو سطح فرایند خودآگاه و ناخودآگاه شود. افرادی که از تخیل گرایی خویش غافل و بی توجه بوده و آن را رها می کنند. معمولا دچار وسواس عملی می شوند. این افراد تلاش زیادی برای انطباق با قید و بندها، واقع گرایی و منطقی بودن می کنند. از طرف دیگر، افرادی که فرایند ثانویه یعنی استدلال، منطق و نظم را از دستمی دهند و بر تخیل گرایی متمرکزاند.


از نظر مازلو خلاقیت به معنای واقعی کلمه هم شامل بهره گیری از تفکر شهودی و تخیلی ( ناخودآگاه ) و هم تفکر منطقی و تحلیلی ( خودآگاه ) می باشد. بر این اساس شاید لازم باشد سطح دیگری از خلاقیت تحت عنوان « خلاقیت واقعی » که سنتز خلاقیت اولیه و ثانویه می باشد، به دو نوع خلاقیت مازلو اضافه شود. نکته دیگر اینکه می توان گفت خلاقیت اولیه برای تولید ایده های بدیع و منحصر به فرد لازم بوده و خلاقیت ثانویه برای عملیاتی کردن این ایده ها مورد نیاز است ( مال امیری، 1386: 54 ).

 

آموزش و خلاقیت



خلاقیت و سال های نخست زندگی


ما از همان آغاز زندگی روشهایی برای پژوهش دنیا اتخاذ می کنیم. کودک در جریان رشد خود و با کسب کردن مهارت های هرچه بیشتر می تواند به گونه ای خلاق دنیا را سیاحت کند. وقتی مهارت جدیدی به صورت خارجی پیدا می کند ، مثلاً وقتی کودک می تواند از کلام استفاده کند و حرف بزند ، او از امکاناتی که این مهارت جدید برایش فراهم می آورد استفاده می کند.

طی کردن هر مرحله از رشد، فرصتی را برای شکوفا شدن تصور و تخیل فراهم می آورد . این تلاشهای تصوری و خیالی می تواند از طریق رابطه ی بالغ با کودک، کودک با مواد و کودک با کودک تشویق گردد .


همچنین نقش بازی های دوران کودکی در رشد و بالندگی جسمی ، ذهنی و روانی کودکان بر هیچکس پوشیده نیست. بازی های دوران کودکی تحت تأثیر شرایط محیطی فرهنگی و افتصادی است . امروزه با پیشرفت علم و فن آوری و حرکت جوامع به سوی صنعتی شدن تغییرات چشمگیری در نوع بازی های خردسالان نسبت به دهه های گذشته ایجاد شده است و سرعت این تغییرات نیز رو به افزایش است .

تحریک خلاقیت



وقتی کودکان راه هایی را برای پاسخ دادن به یک موقعیت انتخاب می کنند از روش های موسوم به « تکانه های خلاق » استفاده می نمایند . یعنی قبل از اینکه کودکان جواب درست یا قابل قبولی برای این موقعیت پیدا کنند، روش هایی برای رسیدن به خواسته ها و علایق خود ابداع می نمایند. این خود مختاری در بررسی، به رفتارهایی که والدین، آموزگاران و یا جامعه انتظار دارند، ارتباطی ندارد .


با در نظر گرفتن ماهیت تکانه خلاق، حتی یک کودک کم سن و سال نیز از شیوه های حل مسئله استفاده می کند. تصور و فرصت با تجارب قبلی ترکیب می شوند تا روش جدیدی پیدا شود. اغلب اوقات بارزترین نمونه های تکانه خلاق، استفاده دیگر گونه از مواد است. مثلاً کودک از مسواک به جای برس مو استفاده می کند. یا کفش حکم ظرف را پیدا می کند .

پل تورانس یکی از صاحب نظران برجسته در زمینه خلاقیت به نقش مهم تصور خلاق در سال های کودکی اشاره می کند.

به اعتقاد تورانس ، کودک در فاصله 4 و 5/4 سالگی به اوج خلاقیت خود می رسد و از 5 سالگی به بعد از شدت خلاقیت او کاسته می شود. این کاهش خلاقیت در واقع زمانی اتفاق می افتد که کودک به مدرسه می رود.

به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران کاهش خلاقیت امری است که ناچار در حرکت به سمت بلوغ رخ می دهد .اما اخیراً صاحبنظران خلاقیت به این نتیجه رسیده اند که کاهش خلاقیت ارتباطی به بلوغ ندارد و بیشتر آن را باید به حساب محدودیت های محیطی گذاشت. بنابراین با توجه به بررسی های به عمل آمده اگر کودک در شرایط محیطی مطلوب قرار بگیرد از شدت خلاقیتش کاسته نمی شود .


بررسی هایی که در ایتالیا به عمل آمده حاکی از افزایش میزان خلاقیت کودک است به شرط آن که در شرایط مطلوب قرار بگیرد. کاتز خاطر نشان می کند کودکانی که در ایتالیا مورد بررسی قرار گرفته اند تفاوتی با کودکان همسالشان در کشور ها دیگر ندارند . تنها تفاوت آن ها در این است که خلاق اندیشی را به آن ها آموزش داده بودند.

اهمیت آموزش خلاقیت


اهمیت خلاقیت در دوران کودکی را باید در تأثیری که این عامل بر تمام مدت عمر شخص برجای می گذارد جستجو نمود . کسانی که در مدت کودکی نشانه هایی از خلاقیت را به نمایش می گذارند در دوران بلوغ و بزرگی نیز می توانند این نیروی خلاق خود را به نمایش بگذارند .

در واقع به رغم آن که ممکن است در مقطعی از زندگی و در اواسط کودکی خلاقیت کاهش پیدا کند. اما در مراحل بعدی دوباره به شخص باز می گردد . گاردنر معتقد است « تصور و تخیلی که در اوایل دوران کودکی شکل می گیرد، مبنایی برای خلاقیت در دوران بزرگسالی است .»

منشاء خلاقیت


برسي هاي انجام گرفته روي مغز انسان مي تواند در مشخص نمودن وتعيين منشا خلاقيت موثر واقع شود.امروزه اين نكته محقق گرديده كه مغز انسان از دو نيم كره تشكيل يافته است كه هركدام از اين نيم كره ها وظايف خاصي دارند.


معمولا نيم كره چپ مغز انسان ،قسمت چپ بدن را كنترل مي كند.اين قسمت اعمالي مانند:شنيدن ،سخن گفتن وپردازش اطلاعات كلامي را در كنترل خود دارد.بسياري از تكاليف سنتي مدارس،مانند:مشق نوشتن ونقاششي كردن نيز از قسمت چپ مغز سر چشمه مي گيرد.ونيم كره ي سمت راست اغلب كلي نگر است،يعني به تصوير كلي عملكرد اين دو نيم كره را مي توان به شرح زير بيان كرد


الف:عملكرد نيم كره ي چپ مغز:

1- تحليلي 2- منطقي 3 - زماني 4- متوالي 5- خطي(موازي) 6- كلامي 7- تركيبي 8- عملي 9- انتزاعي،تجريدي ،بسار ذهني 10- توجه به واقعيت ها 12- استفاده از حقايق 13- عملكرد دقيق وموشكافانه


ب: عملكرد نيم كره ي راست مغز:

1- شمي (شامه) ادراكي 2- خود انگيخته 3- غير زماني 4- اتفاقي 5- كلي نگر 6- غير كلامي 7 - پاسخ ده 8- حسي 9- نظري وتئوري 10- استعاره اي 11- ابتكاري 12- نمادي


البته در نظر گرفتن دو نیمکره ی مجزا در مغز بدین معنا نیست که این دو نیمکره مجزای از یکدیگر عمل می کنند. همان طور که عنوان گردید دو نیمکره با نسج هایی به هم متصل اند . چری، گادوین ، استاپلز، معتقدند که عمل خلاق ، از ارتباط پیچیده میان این دو نیمکره صورت خارجی پیدا می کند .

مدیریت خلاق در سازمان های آموزشی


خلاقیت و نوآوری از مهم ترین اهداف آموزش و پرورش و جزء مهمترین رسالت های سازمان آموزشی می باشد. در توسعه و تقویت خلاقیت در سازمان های آموزشی، بیش از همه عامل مدیریت خلاق و نوآور، موثر و اثرگذار است.

زیرا نگرش و اعتقاد مدیران مدارس به خلاقیت و نوجویی در خود و سازمان می تواند محیط آموزشی را به کانون تغییرات و نوآوری مبدل سازد. بنابراین اگر مدیران مدارس در کنار مهارت های مدیریتی از دانش و مهارت خلاقیت و نوآوری برخوردار باشند، زمینه های ایجاد و رشد خلاقیت در آموزشگاه فراهم می آید.


خلاقیت به دلایل زیر برای مدیران آموزشی ارزشمند است:

مدیران خلاق به احتمال بیشتر می توانند خود و مدرسه تحت مدیریت خود را با مشکلات و فرصت ها سازگار نمایند.
چنان چه مدیریت و تیم او خلاق تر شوند، کمیت و کیفیت تصمیمات و فعالیت ها افزایش می یابد.
مدیر و معلمان از لحاظ فردی، احساس چالش و رضایت بیشتری در ارتباط با کار خود می کنند.
دانش آموزان از آموزش بهتری برخوردار می شوند ( غلام پور، 1379: 11 ).


اساس و مبنای هر فعالیتی از جمله خلاقیت انگیزش است. فعالیت خلاقیت در سازمان نیز مبتنی بر انگیزش است. خلاقیت بر اثر انگیزه درونی شکل می گیرد. به زعم آمابیلی ( 1989 ) مردم هنگامی به صورت خلاق ترین افراد جلوه می نمایند که در اصل از طریق علاقه، لذت، رضایت و مبارزه طلبی موجود در آن کار برانگیخته شده باشند نه آن که تحت فشارهای خارجی قرار گیرند.

وظیفه مهم مدیران برای رشد و شکوفایی خلاقیت و انگیزش خلاق در مدرسه این است که به انگیزه های درونی توجه بیشتری نموده و زمینه های تحقق آن را فراهم نمایند.


خلاقیت کارکنان در سازمان های آموزشی مستلزم توجه و تامین شرایط انگیزه خودشکوفایی است. به زعم هرزبرگ نظریه پرداز انگیزش در مدیریت اگر کارکنان سازمان های آموزشی در شغل خود فرصت مناسبی برای خودشکوفایی پیدا کنند و برای موفقیت نیز تایید شوند به سوی تلاش و کار برانگیخته می شوند.


انگیزه موفقیت و پیشرفت از انگیزه های دیگر انسانی است که با خلاقیت ارتباط نزدیکی دارد. مطالعه جیمز نشان داده است که افراد خلاق خود را وقف کار کرده و سخت فعالیت می کنند تا به هدف برسند.

سخت کوشی در خلاقیت به حدی مهم است که گفته اند تنها ده درصد خلاقیت ناشی از الهام و نود درصد حاصل تلاش و کوشش است. این یافته ها از یک سو و مطالعات مک کللند مبتنی بر اکتسابی بودن انگیزه کسب موفقیت و پیشرفت از سوی دیگر توجه به انگیزه پیشرفت را برای مدیران بیش از پیش مهم جلوه گر می نماید.



مک کللند فرایند آموزش انگیزش پیشرفت را در سه مرحله توصیه می کند:

آموزش دهید که گفتار و کردار فرد مانند کسانی باشد که انگیزه ی پیشرفت قوی دارند.
فرد را برای تعیین هدف های واقعی و از پیش تعیین شده در کار خود ترغیب نمایید.
به وسیله آگاهی و امیدها و ترس ها، موفقیت و شکست های همدیگر و با مشاهدات و تجارب عاطفی مشترک روح گروهی، مشارکتی و جمع مداری ایجاد کنید ( سام خانیان، 1384: 114- 113 ).

یکی دیگر از مواردی که برای رشد و شکوفایی خلاقیت در مدارس می توان از آن نام برد، سبک مدیریتی مناسب  می باشد. به زعم اکثر صاحب نظران علم مدیریت، سبک مدیریتی مناسب برای رشد و شکوفایی خلاقیت در مدرسه سبک مدیریتی مشارکتی است. زیرا در مدیریت مشارکتی:

روابط سلسله مراتبی سنتی وجود نداشته یا کمتر مشاهده می شود.
افراد سازمان از آزادی عمل لازم برخوردار می باشند.
اعضای مدرسه در حل امور مربوط به مدرسه مورد مشورت قرار گرفته و تشویق می شوند.



روابط مدیران و اعضاء مبتنی بر صمیمیت، دوستی و اعتماد است ( سام خانیان، 1384، 116 ).


از آنجا که خلاقیت در فضای ترس آلود و خشک نمی تواند ایجاد و پرورش یابد لذا به کار گیری شیوه مبتنی بر مشورت و مشارکت بسیار سودمند است زیرا محیط آموزشی را به فضای شاداب و مناسب برای تربیت خلاقیت مبدل می سازد. وقتی که یکی از راه های مهم ایجاد خلاقیت به وجود آوردن فضای مناسب آن است، مدیر مدرسه باید رغبت لازم برای شنیدن آراء و ایده های جدید از هر کس را داشته باشد ( ساعتچی، 1374: 53 ).

 

مراحل مختلف فرآیند خلاقیت

با وجود آن که کشف حقایق فیزیکی آسان تر از کشف حقایق روانی است، هنوز حقایق مربوط به آنکه چگونه بچه متولد می گردد کاملا" کشف نشده است. بنابراین تعجبی ندارد که ما هنوز درمورد اینکه چگونه ایده های ابداعی متولد می گردند اطلاع زیادی نداشته باشیم. شاید هرگز نتوان این جریانات اسرار آمیز را کاملا" درک نمود.بدین جهت احتمال اینکه بتوان روش خلاقیت را به طور صریح فرموله کرد ، کم است.

بیش از 70 سال پیش هانری پوانکاره ریاضی دان فرانسوی ،جریانات مغزی خلاقیت ریاضی را عرضه نمود.وی توانست این کار را به نحوی کاملا" صریح انجام دهد ، زیرا وی با عواملی سر و کار داشت که قابل لمس و ثابت بودند . معذالک تقریبا" هر مسئله غیر ریاضی مملو از عوامل متغیر و غیر قابل لمس است . این دلیل دیگری است بر اینکه روش خلاقیت را نمی توان به نحو غیر قابل انعطافی به صورت سیستماتیک درآورد.

بدین علت است که آنان که خلاقیت را مطالعه و عمل نموده اند درک می کنند که روش خلاقیت عبارت از نوعی عملیات توقف و حرکت و (هر وقت توانستی آن را بگیر) می باشد، بنابراین در این زمینه هرگز نمیتوانیم به اندازه کافی دقیق باشیم تا بتوانیم روش خلاقیت را علمی قلمداد کنیم. در عمل میتوانیم درباره راه حل حتی درحالیکه مشغول آماده سازی هستیم شروع به حدس زدن نماییم .


تجزیه و تحلیل های ما ممکن است ما را مستقیما" به راه حل سوق دهد. پس از دوره نهفتگی ممکن است مجددا" به جستجوی حقایقی که در بدو امر از نیاز به آن بی اطلاع بودیم ، بپردازیم .در تمام مدت کار باید سرعت را تغییر دهیم.ابتدا با جدیت و تحت فشار به کار می پردازیم.سپس اجازه دهیم که جریان ما را با خود ببرد. سپس دوباره تحت فشار به کار ادامه دهیم.

با راندن مغزهای آگاه خود به جست و جوی حقایق اضافی و ایده های آزمایشی موقت .نوعی تمرکز فکر و احساس به وجود می آوریم که به اندازه کافی برای شتاب دادن به تلمبه خودکار تداعی معانی توانا باشد و آن را به تلمبه زدن ایده های باز هم بیشتری وادار کند.

بدین ترتیب از طریق کوشش فعالانه و به طور غیر مستقیم تنویر (عاطل) را القاء می کنیم. انباشتن ایده های آزمایشی موقت جزء واجبات و ضروری هر طرح مربوط به حل خلاق مسائل است چه در زمینه ایجاد یک داروی جدید باشد و چه در تصحیح رفتار کودکانمان.

تقریبا" همیشه باید تعدادی ایده های غیر قابل استفاده ایجاد کنیم تا به ایده ای که قابل استفاده است برسیم.در هیچ جریان خلاقیتی نمیتوان از تجزیه و تحلیل صرف نظر کرد.چه موارد بسیاری که صرف تجزیه مسئله به اجزاء مختلف پاسخ را آشکار کرده و یا نشان داده است که مسئله اصلی چیزی غیر از آن است که ما گمان برده ایم.درمورد مراحل دیگر فرآیند خلاقیت ارزیابی مستلزم واقع بینی است.

چنان که لوجی گالوانی پزشک و فیزیک دان ایتالیایی قرن18 هشدار داده است.( آسان است که انسان خود را فریب داده و فکر کند که آنچه را در پی کشف آن بوده یافته است.)وقتی قضاوت خود را به کار می بریم ممکن است به خوبی راه حل خود را با پیاده کردن تمام جنبه های مثبت و منفی آن بر روی کاغذ مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و البته باید قضاوت دیگران را نیز خواستار شده و یادداشت نمائیم.معذالک مطمئن ترین روش ارزیابی عبارت از مورد آزمایش قرار دادن ایده هایمان است.و امر تدبیر بهترین راه آزمایش خود مبارزه ای برای خلاقیت است.

روش های پرورش خلاقیت



می توان موهبت خلاقیت رابا بلا استفاده گذاردن پژمرده نمود و یا با مبادرت به فعالیت هایی که بیش ترین امکان را برای پرورش قدرت تصور خلاق بوجود می آورد .و خاصه با تمرین دادن مداوم آن را توسعه داد.

در اینکه این استعداد را می توان پرورش داد تردیدی وجود ندارد. روان شناسان از مدت ها قبل این اعتقاد را که هر استعداد اساسی را می توان تربیت نمود و حتی استعداد متوسط را می توان با تمرین پرورش داد پذیرفته اند.

با تمرین حساب ذهنی بزرگسالان می توانند قدرت محاسبه خود را بیش از 2 برابر کنند.در مورد اثر تمرین بر روی حافظه بسیاری از طریق تمرین قدرت یادآوری خود را 2 برابر کرده اند. حتی خصوصیات عاطفی را می توان از طریق تمرین بهتر کرد.

هر چه بیشتر مهربانی کنیم مهربان تر می شویم.با تمرین شادی خود شاد تر می شویم.حتی شوخ طبعی با آموزش توسعه میابد و این موضوع از نتایج دروسی که برای تربیت کمدین ها در برخی دانشگاه ها تدریس می شود مشخص شده است.

تمرین هم برای پرورش مغز و هم برای پرورش جسم لازم است. والت دیسنی توصیه می کند که به دستگاه تصور خلاق خود به عنوان عضلات مغزی بنگریم.عضلات بدن هرچه بیشتر کار کند به جای آنکه تحلیل رود بیشتر پرورش میابد.

درست مثل عضلات وارگانهای جسمی.هوش و ذکاوت بدون تمرین فرسوده می گردد.وقتی شکسپیر درباره (مزایای غنی تمرین خوب ) سخن گفت اشاره دانست که تمرین برحسب درجه ارزش تغییر می کند.بهتر از همه انجام واقعی کار است یعنی ترکیب کردن عملی کوشش با قدرت تصور. بدین ترتیب قدرت خلاقیت محفوظ مانده و یا بازیافت می شود و در واقع برای رشد برانگیخته می گردد.



1- تجربه برای ایده جوئی سوخت می سازد :




برای پرورش خلاقیت مغز نه تنها به تمرین نیاز دارد بلکه به وسایلی که با آن بتوان به بهتربن وجهی ایده ها را تشکیل داد محتاج است. غنی ترین سوخت برای ایده جوئی عبارت از تجربه است.

مسافرت یک نوع تجربه است که به تغذیه قدرت تصور کمک می نماید. نکات برجسته در حافظه ما باقی مانده قدرت تداعی ما را تقویت می نماید . بطوریکه سال ها بعد ممکن است مغزمان ایده ای خلق کند که اگر جایی نرفته بودیم وچیزی ندیده بودیم این خلاقیت امکان نمی داشت. ارزش خلاقیت مسافرت بستگی به کوششی دارد که در مورد آن به کار می بریم .

یک متخصص خلاقیت وقتی به مسافرت دور دنیا مبادرت نمود نه تنها از مشاهدات خود بلکه از ایده هایی که هر روز تدبیر می نمود یادداشت برمی داشت. این یادداشت ها ارزش کاربردی این سفر را به مقیاس وسیعی ارتقاء بخشید.وی کرارا" از این یادداشت ها در نوشته هایش برای روزنامه های مختلف که خوانندگان زیادی داشت استفاده می کرد.


نوعی از مسافرت که همیشه قدرت تصور را به کار وا می دارد عبارت از سفر به نقاط دور افتاده است. در این مسافرت ها به جای اتکاء به وسایل موجود در نقاط آباد تر از قبیل هتل ها و رستوران ها و غیره شخص مصائب را تحمل نموده و به خود متکی بوده و بهتر قادر خواهد بود که ایده های جدید تدبیر کند.

خانه به دوشی و آوارگی مردم بسیاری را خلاق تر از آن کرده است که در صورت داشتن یک زندگی مرفه می توانستند بدان نائل آیند.



2- بازی های فکری حل معما و جدول :



عده زیادی از مردم مقدار زیادی از وقت خود را صرف بازی های مختلف می کنند. بعضی از این بازی ها به پرورش قدرت تصور کمک نموده و بعضی به این استعداد کمکی نمی کنند. در حدود 250 نوع بازی نشسته وجود دارد. تجزیه و تحلیل نشان داده است که فقط 50 بازی حاوی تمرین خلاق اند. همچنین خلاقیت به مقدار زیادی بستگی به نحوه ی بازی دارد.از بین بازی های مباحثه ای مسابقه (بیست سوالی ) برای کسانی که صرفا" جواب بلی است یا نه می دهند تمرین خلاقی نیست لیکن سوال کننده مجبور است فکر خود را با انرژی فراوان برای جست و جوی راه های مختلف به این سو و آن سو به حرکت درآورد.


بازی های دیگری هستند که برای تمام شرکت کنندگان در آن تمرین خلاقی محسوب می شوند. بازی های در هوای آزاد بر حسب آنکه چگونه انجام شوند ممکن است مغز ما را کم و بیش تمرین دهند. یک مجری برنامه های تلویزیونی که برنامه هایی درباره ماهیگیری اجرا می کرد ادعا می کند که در ماهیگیری بیش از هر روش دیگری تصور خلاق مورد استفاده قرار می گیرد. وی می گوید )):از عصر حجر وقتی بقای انسان اولیه به قدرت تصور وی بستگی داشت تا این عصر مدرن موفقیت در تعقیب ماهی بستگی به قدرت ماهیگیر در استفاده از استعداد خلاقیتش داشته است.))


3- سرگرمی ها و هنر های زیبا :



در حدود 400 سرگرمی شناسائی گردیده است که غالب آن ها مربوط به جمع آوری اشیاء و نه خلاقیت می باشند. سرگرمی های مربوط به جمع آوری اشیاء منجر به ازدیاد دانش و پرورش قوه قضاوت است نه برانگیختن قدرت تصور. از آن جا که سرگرمی ها در میزان تمرین خلاقیتی که فراهم می کنند دارای تنوع زیادی هستند می توان سرگرمی هایی را که مستلزم کوشش قدرت تصور است انتخاب نمود.

به طور کلی کار های دستی تمرین خلاقیت بیشتری از جمع آوری اشیاء فراهم می سازند. به نظر می رسد که نسبت معکوسی بین فعالیت مغزی و فعالیت دستی مناسب وجود دارد. طبق گفته آلفرد نورت وایتهد : ((عدم استفاده از کار های دستی یکی از علل رخوت فکری اریستوکرات ها است. )) کارهای دستی برای ما از نظر خلاقیت دارای اثر بیشتری خواهند بود در صورتیکه خود هم طرح را به وجود آوریم و هم آن را اجرا کنیم. به همان ترتیب تبدیل وسایل خراب و بی معرف به اشیاء مفید یا تزیینی برای خلاقیت بسیار موثراست. بسیاری از خلاقان بزرگ ادبیات سرگرمی های خلاق داشته اند.



4- خلاقیت با مطالعه پیشرفت می کند :
 



چنان که فرانسیس بیکن فیلسوف و نویسنده انگلیسی قرن 16 اظهار داشته است )): مطالعه انسان را کامل می کند.)) مطالعه قدرت تصور را تغذیه می کند لیکن برای آن که از مطالعه حداکثر استفاده را ببریم باید مطالب مناسب برای مطالعه انتخاب کنیم و یک آزمایش برای آنکه چه مطالبی بخوانیم عبارت از پرسش این سوال است ((آیا این مطلب تا چه حد تمرین خوبی برای مغز خلاق من فراهم خواهد ساخت؟)) داستان های کوتاه اساسا" به این علت کوتاه اند که مقدار زیادی از مطالب را به قدرت تصور خواننده واگذار می کنند.

بسیاری از ما هنگام خواندن مغز خود را صرفا" مانند اسفنج به کار می بریم.به جای چنین حالت غیر فعالی باید به کوشش فعال بپردازیم بدین ترتیب که به اندازه کافی انرژی به کار بریم تا قدرت تفکر خلاق خویش را به کار اندازیم. یادداشت برداری در حین مطالعه تمرین خلاقیت بسیار بهتری به وجود می آورد.

پرفسور هیوز میرنز(Hughes Mearenes) یکی از پیشگامان تدریس خلاقیت بدین طریق موضوع را خلاصه می کند.((طرز صحیح خواندن سرشار از ویتامین است. آنان که از واحد های انرژی زا بی بهره بوده اند ممکن است بعدها از کوتاهی عمر رنج ببرند. معذلک باید صادقانه قبول کنیم که بسیاری توانسته اند از جانشین نزدیک آن یعنی تجربه غنی تغذیه نمایند. لیکن این به یک روند بسیار طولانی تری نیاز دارد.))



5- نویسندگی به عنوان یک تمرین خلاقیت :


با نویسندگی می توان به نحو بارزی قدرت تصور را پرورش داد.آزمایش های علمی (روان بودن در نویسندگی ) را به عنوان یک شاخص اساسی استعداد خلاقیت ارزیابی نموده است.بعضی متخصصین خلاقیت تاکید دارند که (( تمرین نویسندگی جزء لایتجزای هر کوشش واقعی برای بهره وری مغزی است.))


اگر قدرت تصور خود را به کار بریم نیازی نیست که از شکست های موضعی مایوس شویم.

کافی است خود را به جای بزرگ ترین نویسندگان قرار دهیم تا دریابیم که آنان چگونه در بارانی از ملامت ها مقاومت نمودند.

سامرست موام نویسندگی را وقتی 18 ساله بود شروع نمود. لیکن 10 سال طول کشید تا توانست درآمدی که کفایت زندگی اش را می کرد به دست آورد. حتی اگر هرگز نویسندگی را حرفه خود قرار ندهیم راه های متعددی از طریق نویسندگی به نحو آماتور وجود دارد که می توانیم به وسیله آن استعداد خلاقیت خویش را بالا بریم .

حتی نامه نویسی ممکن است در صورتیکه به نحو صحیحی انجام شود آموزش مفیدی فراهم سازد .می توانیم قدرت تصور خود را با بازی با لغات ورزش دهیم .به عنوان مثال یافتن مترادف لغات ممکن است به صورت یا بازی مهیج باشد همان گونه که گروهی از افراد با سنین مختلف شبی را بافکر کردن و یافتن مترادف های لغت (سطحی ) گذراندند. این گروه 22 مترادف به غیر از آن هایی که در واژه نامه وجود داشت یافتند.



6- تمرین در حل خلاق مسائل :



مستقیم ترین روش برای پرورش خلاقیت عبارت از پرداختن به کار خلاق یعنی واقعا" تدبیر نمودن راه حل برای مسائل مشخص حقیقی است. در صد ها دوره آموزشی پرداختن به کار خلاقیت اساس این دوره ها را تشکیل داده است.

به عنوان یک قاعده در چنین دوره هایی تدریس اصولی خلاقیت با شرکت فعالانه دانشجو در حل مسائل همراه بوده است. نتیجه بخش بودن تدریس خلاقیت به طور علمی از طریق یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه بافالو به وسیله دکتر ارنولدمدو و دکتر سیدنی پارنز مورد ارزیابی قرار گرفته است.


بدین ترتیب که دانشجویانی که دوره های دانشگاهی در حل خلاق مسائل را گذرانیده اند با دانشجویان مشابه که چنین دوره ای را نگذرانده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج به نحو روشنی تایید می کنند که استعداد خلاقیت به نحو قابل توجهی با گذراندن یک دوره یک ترمی دانشگاهی در حل خلاق مسائل ارتقاء می یابد .

مهم ترین آزمایش این پروژه نشان داده است که آنان که دوره مزبور را گذرانده بودند در خلق ایده های ابداعی 94 درصد بهتر از آنان که این دوره را نگذرانده بودند قادر به خلاقیت بودند. این آزمایش ها بر پایه تعداد ایده های ایجاد شده در زمان معینی قرار داشت. محققین مربوطه ایده هایی را (خوب ) تشخیص دادند که بالقوه مفید و نسبتا" ابداعی بودند. گزارش های این طرح تحقیقاتی در نشریات علمی انتشار یافته است.


عواملی که مانع خلاقیت می شوند


1- عادات پیشین مانع حل مسائل خلاق اند.
2- دلسرد کردن خود به عنوان یک علل باز دارنده.
3- کم روئی مانع خلق ایده هاست.
4- تشویق ایده یابی را پرورش می دهد.
5- نزدیکان بهترین مشوقین اند.


 

چگونه خلاقیت را در کودک تقویت کنیم :




وقتی بچه ها آنقدر رشد کرده اند که آمادگی ایستادن و راه رفتن دارند خود را به نزدیکترین صندلی می رسانند و با استفاده از آن روی پا می ایستد اما وقتی آمادگی خط کشیدن را پیدا می کنند باید یک بزرگسال کنارشان باشد تا مداد و کاغذی در اختیارشان قرار دهد .

خط کشیدن شروع مرحله نوشتن و خواندن است به جز اولین قدم هایی که کودک برای راه رفتن بر می دارد هیچ مرحله ای از رشد او مهمتر از اولین خطوطی نیست که روی کاغذ می کشد ، این علامت ها و خطوط نا منظم شروع یک عمر نوشتن و طراحی است.

 والدین دقیقاً به این نکته توجه نمی کنند که مدادی را در اختیار کودک قرار دهند توجه و علاقه اش موجب موفقیت های آینده کودکشان می شود باید بگذاریم بچه ها با معیار های کاملاَ مشخص و با آزادی کامل با مواد اولیه صفحه ی کار کنند ، از ذهنی فعال برخوردار خواهند شد که می توانند مشکلات را حل کنند و همه خط خطی های اولیه بچه ها بی معنی نیستند بلکه مستقیماَ به رشد و توانایی خواندن و نوشتن آنها منجر میشوند ، فعالیت های هنری برای رشد فرزندتان آنقدر اهمیت دارد که نمیتوانید منتظر یک کارشناس باشید تا به او آموزش دهد ، برای آنکه بر فعالیت مندی مناسب فرزندانتان نظارت داشته باشیم لازم نیست خود یک هنرمند باشیم همانطور که برای مراقبت از سلامت فرزندانمان نیاز نیست یک پزشک باشیم و باور داریم که فعالیت های هنری قدیمی تا چه حد می تواند برای رشد فرزندانمان مخرب باشد .

نقش اصلی بسیاری از والدین محدود کردن و انتقاد از فعالیتهای هنری بچه هاست والدین و مربیان باید به اهمیت خط خطی کردن پی ببرند تنها در صورتی که این افراد به این فعالیت به عنوان یک کار با ارزش بنگرند می توان شرایط بسیار خوبی را ایجاد کرد که منجر به یادگیری شود اگرچه جوهره واقعی خلاقیت چیزی است که به سختی به دست می آید اما به طور قطع همانطور که نویسنده کتاب هنر برای لذت می گوبد اخلاقیات بیشتر یک گرایش است نه توانایی و استعداد بچه ها نیاز دارند هنر خاص خود را خلق کنند و کامل کردن کارهای هنری ساخت بزرگسالان برای آنها هیچ نفعی ندارد و اگر آنها را مجبور به کاری کنیم که آمادگی آن را ندارند از این که نیازهایشان را سرکوب کرده ایم رنج می برند ، کودکی که از سنین پایین در معرض فعالیت های مثبت خلاقانه هنری است و اجازه دارد آزادانه و به طور طبیعی رشد کند و در حالیکه بزرگسالان به جای نشان دادن مسیر مشوق او هستند در زمان مناسب راحت شروع به نوشتن می کند ، بودن در منحنی رشد به معنی بهتر بودن یکی از کارشناسان هنری می گوید ( بگذارید قبل از آنکه بچه ها چهار ساله باشند سه ساله شوند و کودک را وادار نکنید قبل از آنکه آمادگی پیشروی داشته باشند آنچه را بچه های بزرگتر انجام میدهند انجام دهد ).


معمولا به اقتضای شرایط اقتصادی در لوازم هنری اولین چیزی است که حذف می شود هنر اغلب به عنوان پدیده ای حاشیه ای و تزئینی تصور می شود و مواد هنری به نظر گران می آیند از آنجا که فعالیتهای هنری به شناخت اولیه نشانه ها کمک می کنند ، و سنگ بنای مهارتهای نوشتن هستند حذف و به حاشیه راندن آنها مشکلاتی را در خواندن ایجاد می کند در واقع با مواد کاملاَ پایه و اولیه می توان یک طرح غنی هنری را به صورت های متنوعی آموزش داد اگر این مواد اولیه را مکرراً به گونه ای در اختیار کودک قرار دهید که بتواند آنها را کشف کند را و به بالاترین حد می رسد قرانیت مواد تغییر کند بلکه باید کودک تغییر کند ، کودکانی که دچار ناتوانی در یادگیری هستند در هر سنی از تجربیات هنری خلاقانه بیشترین تجربه را می برند اما به احتمال زیاد والدین طرحهایی با ساختار پیشرفته ی نزدیکی و رنگ آمیزی داخل تصاویر به آنها می دهند ظرفیت خلاقیت آنها را بی ارزش می کند .


باید به بچه ها وقت کافی و مناسب بدهیم و آنها را تشویق کنیم تا به طور خارق العاده ای قادر به بیان حس خود شوند و موجب خواهد شد احساس آزادی کنند . باید کودکان وقتی با فکر خود کاری را می کنند را تشویق کرد و راهنمایی های مشخص به آنها ارائه داد و برای بچه های کوچکتر باید کاری کرد یک مورد از کار نظیر تصویر نقاشی شده و یا شی ساخته شده که متعلق به آنان است به نمایش گذاشته شود تا او مورد تحسین واقع شود ، تحسین موفقیت های این کودکان به آنها کمک می کند تا خود و احساس خودشان را بهتر بشناسند بر خلاف تصور کسانی که با بچه های عقب مانده کار می کنند ، خلاقیت ربطی به هوش بالا ندارد و جای تأسف است اگر کودکی توانایی فکری محدودی دارد توانایی خلاقانه او را نیز محدود کنیم ، تفکر خلاق شامل نگرش نو و ایده های بکر است بچه ها می توانند از طریق فعالیت های مختلف ترغیب به حل مشکلات خود شوند و با اعتماد به نفس موقعیت های جدید را کشف نمایند و پرورش تفکر در سنین پایین بسیار اهمیت دارد بچه ها در ماههای اول عمرشان الگو های رفتاری خود را شکل و نگرش والدین عمل مهمی در این زمان است .


برای استفاده بهتر از مواد هنری فضای کار جالب توجهی مورد نیاز است فقط با یک قلم یک کودک نمی تواند چیزی خلق کند ، بنابراین خود این فضا و موادی که همیشه در دسترس هستند می تواند محرک فعالیت خلاق باشد و اگر کودک فقط در خارج از خانه به طور مجاز نقاشی کند بسیاری از فرصتها را از دست می دهد و کودک نباید نگران پاشیده شدن رنگ و کثیفی ناشی از آن باشد و باید قسمتی از خانه یا زیرزمین برای لوازم مثلاً هنری و آزمایشگاهی کودکان اختصاص داد . هنر تنها راه تقویت مهارتهای کودک نیست بلکه فعالیت های فکری ایجاد شده در اثر بازی با اسباب بازی نیز می تواند محرک خلاقیت باشد باید از اسباب بازیهای خودکار و آنها که با باطری کار می کنند خودداری کنید افراد خلاق به اعتماد به نفس نیاز دارند .

از نکات کلیدی مربوط به استقلال و اعتماد به نفس کودکان


1 - نگرش والدین نسبت به نحوه محدودیتهایی که برای فرزندانشان قائل می شوند
2 - والدینی که به بچه ها اعتماد دارند و این حس را به آنان القا میکنند
3 - والدینی که عشق و احترام و تأثیر خود را به وضوح بیان می کنند


جالب ترین کار در دنیا، تلاش هنری یک کودک از مرحله ی طراحی تا اجرا ، تا کامل شدن آثار هنری مفهومی او است ، سعی کنید آثار هنری او را تا مدتی نگهداری کنید تا کودک بداند این اثر تا چه حدی برایتان با ارزش است .


اگر کودک باید قسمتی را مثلاً قرمز رنگ کند بر خلاف طرح ارائه شده آبی رنگ کرد مانع خلاقیت وی نشوید این طرح ها را به عنوان نقطه بنگرید . و هرگز به کودک خود کتابهای رنگ آمیزی و طرح هایی که با وصل کردن نقطه ها به هم به وجود می آیند ندهید این وسایل تأثیر معکوس دارند و به سرعت به آنها وابسته می شوند و نا خود آگاه اعتماد به نفس و لذت ساختن کار را از بچه ها می گیرد والدینی که برای خوشایند کودکشان برای آن نقاشی می کنند همین تأثیر مخرب را دارد در فعالیت های گروهی نباید همه آثار شبیه هم باشند با مداخله هایی شبیه اصلاح کردن ، کمک کردن تفکر خلاق کودک را تضمین می کنیم.

 والدینی که وقت و پولشان را صرف تهیه لوازم هنری و تزئینی می کنند به همان اندازه مانع رشد خلاقیت در کودکشان می شوند که کسانی وقتشان را صرف بریدن صفحات رنگی کتاب یا نقاشی بچه ها به شکل حیوانات می کنند ، والدین ، معلمان و بزرگترها که به نقاشی خود می بالند به علت باورهای ذهنی خود نا خود آگاه ما هم یادگیری و خلاقیت کودک می شوند اگر بزرگسالان به خط خطیها به عنوان یک خط خطی محض یا بدتر از آن کثیفی بنگرند بچه ها آن را به صورت مردد شدن می پذیرند لطفاً ایده های فرزندانتان را در هنر پذیرا باشید و سعی نکنید عقاید ذهنی خود را به آنها تحمیل کنید .

خلاقیت در کودکان و دانش آموزان وآشنايي باخصوصيات دانش آموزان خلاق و نکاتی در مورد پرورش خلاقيت و ايده پردازي  همه کودکان در اطلاع از اينکه دنيا چگونه کار مي کند خلاق هستند. اما در اين ميان به نظر مي رسد بعضي از بچه ها از ديگران خلاق ترند.بعضي از بچه ها خلاقيت را در زمينه هاي خاصي به نمايش مي گذارند.معمولا گفته مي شود که اين بچه ها در زمينه هايي به شد ت خلاق هستند.


پرکينز( Perkins ) (1984 ) به شش ويژگي خاص در اشخاص به شدت خلاق اشاره کرده است . با توجه به نظريه پرکينز کودکان خلاق مترصد زيبايي هستند.کودکان خلاق مي توانند به راحتي مسايل را شناسايي کنند.آنها مسايل را با انعطاف پذيري از ميان برمي دارند.


انديشمندان خلاق ، عيني هستند.آنها نه تنها کارشان را تحليل مي کنند،بلکه به انتقاد ديگران توجه دارند.کودک خلاق تن به قبول ريسک مي دهد؛ از انگيزه فراوان برخوردارست و براي ارضاء نيازهاي شخصي ميل به خلاقيت دارد.


اغلب اوقات اگر کمي وقت و حوصله کنيم متوجه وجود خلاقيت در بچه ها مي شويم . بهترين زمان براي اطلاع از خلاقيت کودکان ، تماشاي آنها به هنگام بازي است. کودک را در حالي که آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازيهايش سرگرم بازي است تماشا کنيد.

کودکان خلاق اغلب براي هر يک از وسايل بازي خود موارد استفاده متفاوتي پيدا مي کنند و قبل از اينکه از وسيله اي به سراغ وسيله ديگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده مي نمايند.


کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حيرت انگيز استفاده مي کند.ممکن است يک جعبه خالي براي کودک خلاق ارزشي به مراتب بيش از بهترين و پيچيده ترين اسباب بازيها داشته باشد.


بزرگترها مي توانند از کودک سوال کنند و بعد به دقت و با حوصله به جوابهايش گوش بدهند.کودکان خلاق اغلب با آب و تاب حرف مي زنند. ذکر جزييات يک ماجرا و به تفضيل سخن گفتن مي تواند نشانه قدرت خيال و تصور زياد باشد .بزرگترها بايد به اين مهم توجه داشته باشند که کودکان خلاق ممکن است رفتارهايي را به نمايش بگذارند که گاه چالش برانگيز هستند .


جدول شماره يک خلاصه اي از رفتارهايي را که مي توانند نشانه خلاقيت باشند توضيح داده است .


دقت و توجه شديد در گوش دادن ،مشاهده کردن ،يا انجام دادن کاري : نشنيدم مرا براي خوردن شام صدا بزنيد.
شور و نشاط و مشغوليتهاي شديد جسماني : دارم فکر مي کنم نمي توانم قرار بگيرم .
استفاده از قياس در صحبت : احساس مي کنم يک پيله هستم که مي خواهم به يک پروانه تبديل شوم
عادت به وارسي منابع مختل: مامان ! من هم کتاب خواندم ،هم تلويزيون تماشاکردم و هم از معلم سوال کردم اما هنوز نمي دانم خدا کجا زندگي مي کند.
نگاه کردن با دقت به اشياء: اما اين هزار پا که فقط نود و نه پا دارد.
اشتياق صحبت کردن درباره کشفيات با ديگران : مي داني چه شد ،حدس بزن .....
ادامه انجام برنامه بعد از تمام شدن وقت : مامان ،حتي زنگ تفريح هم نقاشي کردم تا کارم تمام شود.
پي بردن به روابط در چيزهايي که به ظاهر با هم بي ارتباطند: مي داني چيه ،کلاه جديدت شکل يک پروانه است
فکرکردن به چيزي که مثلا در يک برنامه تلويزيوني نشان داده اند : مي دانيد فردا مي خواهم در باغچه دنبال طلا بگردم .
کنجکاوي زياد براي سر درآوردن از امور: خواستم بدانم که حياط از بالاي پشت بام چگونه ديده مي شود.
استفاده از اکتشاف يا يک تجربه : فکر کردم اگر آرد و آب را با هم ترکيب کنيم نان ساخته مي شود ،اما ديدم که يک تکه خمير سفيد شد.

بروز هيجان در صدا در اثر يک اکتشاف : با آب و آرد خمير درست مي کنند.


عادت به سوال و آزمودن نتايج : مي تونم با آب و صابون حباب درست کنم ؟


صداقت و ميل شديد به اطلاع يافتن از امور : مامان اميدوارم از اين حرف ناراحت نشويد،اما فکر مي کنم عمو نوروز وجود خارجي ندارد.


عمل مستقل : درباره مسابقات اتوموبيل راني کتاب جالبي پيدا نکردم ،خودم در اين باره يک انشا ء مي نويسم

جسارت در گفتار : به نظر من بچه ها بايد حق راي داشته باشند.

دقت نظر: تا کارم را تمام نکنم نمي توانم با شما بازي کنم

استفاده از نظريات و اشياء براي دستيابي به يک هدف :قصد دارم با اين نخ و اين مداد يک دايره بکشم.

طرح سوال : وقتي برف آب مي شود رنگ سفيد برف کجا مي رود.

ميل به اطلاع يابي و کشف احتمالات: فکر مي کنم اين لنگه کفش پاره به درد گلدان شدن مي خورد

يادگيري به ابتکار خود: ديروز به کتابخانه مدرسه رفتم و به همه کتابهايي که درباره دايناسورها نوشته شده بود نگاه کردم.

طرح سوالات عجيب : راستي اگر حيوانات آدم مي شدند و آدمها حيوان ، چه اتفاقي مي افتاد؟



دانش آموز خلاق چه ویژگیهایی دارد ؟


1- ايده ها و نظرات خود را بدون ترس در کلاس مطرح مي کند.
2-معمولا براي مسائل راه حل ها و پاسخ هايي متفاوت از ساير دانش آموزان ارائه مي کند.
3-به فعاليت هنري علاقه ي زيادي دارد و در اين زمينه داراي تجربه و مهارت است .
4-غالبا ايده ها و راه حل هاي بيش تري نسبت به ساير هم کلاسي هاي خود پيشنهاد مي کند.
5-معمولا قادر است با طنز پردازي ها و شوخي هاي جالب ديگران را بخنداند.
6-تمايل زيادي به تغيير نظرات معلم و يا مطالب کتاب دارد.
7-در کلاس اغلب سوالاتي غيرعادي و گاه عجيب و غريب مي پرسد.
8-علاقه ي زيادي به نقاشي و ترسيم افکار و ايده هاي خود دارد.
9-انتقاد گر است و هر نظر و عقيده اي را به راحتي نمي پذيرد.
10-گاهي به خاطر بيان نظرات و ايده هاي عجيب و غريبش در نظر دانش آموزان ديگر فردي غيرعادي جلوه مي کند.
11-از قوه ي تخيل خوبي برخوردار است.
12- معمولا در کلاس با آب و تاب صحبت مي کند و سعي مي کند ايده هايش را با جزئيات کامل شرح دهد.
13-داراي ابتکار است و غالبا ايده ها و پاسخ هاي منحصر به فرد ارائه مي کند.
14-حساس ،باريک بين و نکته سنج است .
15-بسيار فعال است و غالبا در آن واحد چند طرح و ايده در زمينه هاي مختلف را در سر مي پروراند.
16-به تجربه و آزمايش علاقه ي فراواني دارد.
17-در نفوذ و تاثير گذاري بر دوستان خود از توانايي زيادي برخورداراست.
18-آمادگي طرد شدن و عدم تاييد از طريق ديگران را داراست .
19-به مطالعه ي موضوعات متنوع و گوناگون علاقمند است و زمان قابل توجهي را به اين امر اختصاص مي دهد.
20-از اطلاعات عمومي زيادي برخوردارست و سعي مي کند که از آنها استفاده ي عملي و کاربردي کند

آشنايي باخصوصيات دانش آموزان خلاق


دقت و توجه شديد در گوش دادن ، مشاهده کردن يا انجام دادن کاري
استفاده از قياس در صحبت کردن
ابراز هيجان در اثر يک اکتشاف
عادت به پرسيدن سوال و آزمودن نتايج
يادگيري از روي ابتکار شخصي
عادت به گلچين و وارسي منابع مختلف (کتاب، تلويزيون، سوال از استاد، رايانه و...)
صداقت و ميل شديد به اطلاع يافتن از امور
طرح سوالات عجيب و غير معمول بالاتر از سطح علمي و سن دانش آموزان
نگاه کردن با دقت به اشيا .
اشتياق در صحبت کردن در مورد کشفيات ديگران
مستقل عمل کردن و حس استقلال طلبي بالا
شور و نشاط و مشغوليت هاي شديد جسماني
ادامه کار بعد از تمام شدن وقت (نقاشي کردن بعد از زنگ تفريح ، گوش دادن به موسيقي و ...)
دقت نظر فوق‌العاده و الگو برداري در نگاهها
استفاده از نظرات و اشيا براي دستيابي به يک هدفي معين
پي بردن به روابط در اموري که به ظاهر از هم بي‌ارتباطند.
طرح رابطه‌ها مانند اينکه وقتي برف آب مي‌شود رنگ سفيد آن کجا مي‌رود.
ميل به اطلاع يابي و کشف احتمالات
علاقه مندي به چيستان و معماها و يافتن پاسخشان
فکر کردن به چيزي که در تلويزيون ، رايانه و ساير رسانه‌ها نشان داده مي‌شود.
استفاده از اکتشاف يا تجربه
بررسي و مطالعه الگوهاي اختراعي دانشمندان
مطالعه خاطرات و سخنان دانشمندان و بزرگان
معاشرت و صحبت با بزرگان و دبيران و احساس لذت از این صحبتها
دست کاری روابط ریاضی برای ایجاد رابطه جدید
علاقه‌مندی به فشرده‌سازی و خلاصه‌نویسی مطالب
دانش آموزان خلاق اغلب با آب وتاب حرف مي زنند.
جزييات را مي‌گويند و رفتارهايشان را به نمايش مي‌گذارند.
مي‌خواهند مطرح شوند.
دنبال سوژه مي‌گردند تا برنامه ريزي بکنند.
 

پرورش خلاقيت و ايده پردازي



صاحب نظران در زمينه روش هاى آموزش و پرورش خلاقيت نظرياتى را ابراز كرده اند. به عنوان نمونه، تورنس، دانشمند معروف، براى رشد و پرورش خلاقيت توصيه هايى را به والدين و مربيان مى نمايد تا از اين طريق بتوانند زمينه را براى بروز خلاقيت فرزندان و متربيان خود آماده نمايند.


1. تجسم قوى: توانايى تصور و تجسم اشيا، مفاهيم و فرايندها امكان بروز خلاقيت را بيشتر مى كند. بهتر است تصويرها زنده، متنوع، روشن و قوى باشند. تحريك كنجكاوى، انواع بازى هاى فكرى، نقاشى، تجسم آنچه بيان يا خوانده مى شود و دستكارى تصاوير روش هاى مفيدى براى اين مهارت مى باشد.


2. درك مطلب: در اين زمينه بايد مطلب اصلى فهميده شود و موارد غيراساسى و بى مورد را كنار گذاشت. براى آموزش اين مهارت به عنوان نمونه مى توان داستانى را براى كودكان خواند و از آن ها خواست تا اصل مطلب را به تصوير بكشند و يا آن را به شعر درآورند و يا خلاصه نمايند. هرچه مطلب ساده و روشن باشد، دريافت اصل مطلب راحت تر است.


3. توجه به عواطف: در نظر گرفتن احساسات و عواطف نقش بسزايى در رشد و يا عدم رشد خلاقيت دارد. عواطف مى تواند باعث شور و شوق شود و يا در جنبه منفى عامل بازدارنده باشد.


4. قدرت تخيل: در اين روش فرد خود را جاى چيز ديگر قرار مى دهد. روش هاى پرورش تخيل بسيار متنوع است; مثل خواندن و نوشتن داستان هاى تخيلى و علمى. اختراعات و ابداعات بسيار زيادى وجود دارند كه نتيجه قدرت تخيل افراد است.


5. ابتكار: در اين روش بايد از فرد خواست تفكر عادى و آنچه را كه عادت كرده است كنار بگذارد و به تفكر غيرمعمولى توجه نمايد. او نبايد از اينكه تفكرى متفاوت با ديگران دارد اضطراب داشته باشد.


6. توانايى درونى: رشد و پرورش تجسم مسائل پنهانى و درونى مى تواند نقش مؤثرى در خلاقيت داشته باشد. تمركز، دقت و توجه به مسائل درونى فرايند خلاقيت را تسهيل مى نمايد.


7. بررسى راه هاى متفاوت: والدين و مربيان بايد از كودكان بخواهند راه حل هاى گوناگونى را براى حل مسائل در نظر گيرند. يافتن راه حل هاى متفاوت و دورى از انتقاد نسبت به ايده ها و عدم محدوديت در ارائه انديشه ها زمينه را براى خلاقيت مهيا مى نمايد.


8. شوخ طبعى: از ويژگى هاى افراد خلاق شوخ طبعى است. شوخ طبعى به اين معناست كه فرد مسائل بى ربط و نامناسب را كه بر خلاف آداب معمول است به هم مربوط مى سازد. بنابراين، بايد آن را تقويب و تأييد نمود.


9. زود قضاوت نكردن: بايد به كودكان آموزش داد كه از قضاوت عجولانه بدون تفكر و پيشداورى و تعصب خوددارى نمايند و در داورى تفكر و استدلال را مدنظر قرار دهند.


10. نگاهى دوباره: از مسائل مهم خلاقيت، داشتن نگرشى متفاوت است. فرد خلاق به دنبال جنبه هاى جديدى است.


تغيير نقش از روش هاى مؤثر در خلاقيت است; مثلا، جابه جايى نقش ها مانند معلم ـ دانش آموز، والدين ـ كودك مى تواند نقش ها را تغيير داده و انديشه هاى جديدى به وجود آورد.


نقش معلم در پرورش خلاقيت بررسى و مطالعه زندگى انسان هاى خلاق حاكى از آن است كه هنگامى خلاقيت به شكوفايى مى رسد كه شخص بتواند بين آنچه در درون دارد و آنچه از محيط مى آموزد ارتباط برقرار نمايد; بدين معنا كه طبيعت يا فطرت با تربيت هماهنگ باشد.

بنابراين، براى رشد و گسترش خلاقيت، بايد مربيان تربيتى به نكات زير توجه كافى مبذول دارند: سؤالات بحث انگيز مطرح نمايند، از وسايل كمك آموزشى بهره بگيرند، ارتباط مسائل درسى را با واقعيت هاى زندگى بيان نمايند، از محركات مختلف مثل تصاوير و نمودار استفاده كنند، به تخيلات دانش آموزان اهميت دهند، اعتماد به نفس دانش آموزان را تقويت كنند، در دانش آموزان احساس آرامش ايجاد نمايند، مطالب درسى را با مطلب قبلى و تجارب دانش آموزان تنظيم كنند، فعال بودن دانش آموزان در جريان درس را مورد توجه قرار دهند، فرصت فكر كردن به دانش آموزان بدهند، تحقيق و جستجو را تقويت كنند، به درك و فهميدن بيش از حفظ كردن عنايت داشته باشند، به افكار و عقايد دانش آموزان احترام بگذارند، از پاسخ ها و سؤالات عجيب و غريب و بى ربط دانش آموزان ناراحت نشوند و از آن استقبال نمايند، به كيفيت يادگيرى اهميت بدهند، روش بحث و گفت وگو را انتخاب نمايند، برخى مواقع از خود دانش آموزان بخواهند مسائلى را مطرح كنند، به راه ها و جواب هاى مختلف توجه كنند نه اينكه فقط يك راه حل مشخص و معين را مدنظر داشته باشند، و قدرت تجزيه و تحليل و انتقادى بودن را در دانش آموزان رشد دهند.


روش تدريس معلم از نكات قابل اهميت در پرورش خلاقيت است. بنابراين، روش تدريس او بايد اكتشافى و فعال باشد، يعنى روش هايى را به كار بندد كه دانش آموزان را به فعاليت وادارد، جلسات بحث و گفت وگو تشكيل دهد و آن ها را با مسائل روبه رو سازد. معلم بايد دانش آموزان را به خطرپذيرى معقول تشويق نمايد. منظور از خطرپذيرى به مخاطره انداختن زندگى نيست.

دانشمندانى همچون شكسپير (نمايش نامه نويس)، داستايوسكى (داستان نويس) و پيكاسو (نقاش) با خطرپذيرى، به چنين موفقيت هايى دست يافتند. بنابراين، شكيبايى و صبر در برابر شكست را بايد به دانش آموزان آموخت. دانشمندان، دنيا را فقط سياه و سفيد نمى بينند و فعاليت هايشان را به صورت قانون همه يا هيچ تنظيم نمى كنند، آن ها بارها تغيير عقيده مى دهند و سبك خود را عوض مى كنند و مكرر آثارشان را بازبينى مى كنند تا نتيجه مطلوبى بگيرند و هيچ گاه آن را تكميل شده تلقّى نمى كنند.

به دانش آموزان بايد فرصت آزمايش و خطا داد و نبايد به خاطر اشتباه در شيوه تفكر، آن ها را تنبيه و جريمه نمود. برخى مواقع پاسخ دانش آموزان فقط به خاطر آنكه مورد انتظار معلم نيست و با انديشه او همخوانى ندارد اشتباه تلقّى مى شود.

در صورتى كه خطا زمينه ساز چالش فكرى و ابزارى براى تكوين انديشه است. از اين رو، به دانش آموزان بايد اجازه داد از خطا كردن نهراسند; زيرا همه افراد خطا مى كنند و بهتر است آن ها شهامت، شجاعت، تهوّر و جوشش فكرى براى ابداع و خلاقيت داشته باشند و هنگام اشتباه به جاى تنبيه و سرزنش، هدايت و ارشاد شوند.


دلالت های آموزشی و پرورشی این مسئله این است که ما باید روی آموزش مهارت های ضروری برای دریافت اطلاعات، سازمان دهی اطلاعات و استفاده از اطلاعات تمرکز کنیم. اگر بخواهیم کودکان را برای چالش های آینده آماده کنیم باید مهارت های ویژه ای را به آنان بیاموزیم تا بر آن اساس بتوانند بر زندگی و یادگیری خود مسلط شوند. آنها به دانش نیازمند هستند و اما مهم تر از آن به قابلیت کسب دانش جدی نیازمندند، به دانشی که خود به دست آورده باشند. هم چنین آنان باید در آینده نگرشی مبتنی بر ذهنی باز و فراخ اندیش داشته باشند.

شالوده ی مهارت های فکری باید از همان سال های اولیه زندگی پی ریزی شود زیرا فراخ اندیشی در همان سال هایی که شخصیت کودک شکل می گیرد آغاز می شود.


می توان به کودکان آموزش داد تا ارزش و منزلت ظرفیت فکری خود را بدانند، همین طور اصول استدلال کردن، نحوه ی استفاده از دلیل به عنوان ابزاری برای یادگیری، نحوه یادگیری از دیگران، چگونگی ایفای نقش در فعالیت های گروهی را می توان به کودکان آموزش داد. برای رسیدن به چنین هدف هایی باید به کودکان فرصت داد تا خودشان افکار و اندیشه های خود را کشف کنند.

ایده های خود را در قالب واژه ها بیان کنند. نظرات خویش را ارائه دهند و به توجیه باورهای خود بپردازند. آنان نیاز دارند که خود را به عنوان فردی توانا، متفکر و با احساس کشف کنند. این که چگونه می توان این مهارت ها را در خانه و مدرسه بارور کرد در رشد کودکان اهمیت حیاتی دارد.

ضمنا با توجه به اهمیت تفکر کودک در خلاقیت وی خلاصه ای از فصل های کتاب آموزش تفکر به کودکان ، نوشته رابرت فیشر، با ترجمه دکتر مسعود ضیایی مقدم و افسانه نجاریان را در اینجا بیان می کنیم



عناوین اصلی فصل ها


فصل اول: تفکر چیست؟
فصل دوم: تفکر خلاق
فصل سوم: تفکر انتقادی
فصل چهارم: حل مسئله
فصل پنجم: غنی سازی ابزاری
فصل ششم: فلسفه برای کودکان
فصل هفتم: آموزش برای تفکر، زبان و ریاضی
فصل هشتم: آموزش برای تفکر در برنامه های مختلف آموزشی




فصل اول: تفکر چیست؟


کودک برای فهم جهان پیرامون خود باید محرکات دیداری و شنیداری اطراف خود را ابتدا دریافت کند و سپس به آن ها توجه کرده و درک نماید. او باید در حالی که در پیرامون ماهیت این محرک ها و چگونگی واکنش نشان دادن به آن ها تصمیم می گیرد آن ها را به ذهن خود بسپارد.

کودک درمعرض مواجهه با سلسله پیوسته ای از محرکات کاملا جدید قرار دارد. یک بزرگسال دنیای اطراف خود را می شناسد و همان گونه که انتخاب می کند از توانایی های شناختی خود استفاده می کند، در حالی که کودک باید برای معنا بخشیدن به محیط بدیع پیرامون خود همه توانایی های شناختی خویش را به کار گیرد. کودکان مسافرانی در یک دنیای ناشناخته وسیع هستند و ما راهنماهای آنان محسوب می شویم. کودکان نیاز به فهم دنیا دارند و به طور طبیعی درباره محرکات پیرامون خود کنجکاوند. اما آنان برای معنا بخشیدن به جهان نیازمند کمک هستند تا اطلاعاتی را که درباره ی تجربه های خود گردآوری نموده اند پردازش کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند. بنابراین برای کمک به کودک در جهت فهم ماهیت فرایندهای معنابخشی تلاش کنیم.


برای داشتن یک تلاش موثر در این فصل می خوانید:


تفکر ودانش ما در باره تفکر چیست؟ در یک بررسی کامل رابطه تفکر و هوش و نظریه های پیشگامان این عرصه را می خوانید و صورت ها و شکل های مختلف هوش از جمله هوش منطقی و ریاضی هوش بصری فضایی، هوش زبانی، هوش موسیقیایی و هوش میان فردی که با شناخت آنها چگونه می توانیم به رشد تفکر در کودکان کمک کنیم.

فصل دوم: تفکر خلاق


زمانی آن چه برای فرد کافی بود تشکیل شده بود از یادگیری مولد یعنی فراگیری بخش ثابت دانش فرهنگی، نگرش های معین، مهارت های مورد قبول، روش ها و قواعد لازم برای کنار آمدن با موقعیت های تکراری و شناخته شده.

یادگیری مولد با الگوی خاصی از جامعه هماهنگ بود در واقع نوعی از یادگیری بود که برای حفظ سیستم موجود و بازسازی شیوه ی متداول زندگی طرح ریزی شده بود. این امر توانایی حل مساله را در یک سری مسائل ثابت و شخصی افزایش می داد.

هر چند این یادگیری امروزه هم ضروری است، ولی دیگر نمی توان به آن بسنده کرد آن چه برای بقای آینده مورد نیاز است یادگیری نوآفرین و ابتکاری است. اگر قرار است کودکان ما قدرت پیش بینی مشکلات تغییر در سطوح فردی و اجتماعی را داشته باشند و بتوانند خود را با آن ها سازگار کنند، در این صورت آن ها فقط به یادگیری چگونه تطبیق دادن خود با آینده نیاز ندارند، بلکه به یادگیری نحوه شکل دهی آینده هم نیازمند هستند.

اگر یکی از چالش های تعلیم و تربیت آماده کرده کودکان برای دنیایی است که به سرعت در حال دگرگونی است. در این صورت آموزش تفکر خلاق به آن ها نیازی روشن و واضح خواهد بود.


در این فصل می خوانید خلاقیت و تفکر خلاق چیست؟ چه سوء برداشت هایی درباره خلاقیت وجود دارد که با رفع آن ها می توانیم به تفکر خلاق برسیم. فرایند خلاق با پنج مرحله تحریک، اکتشاف، برنامه ریزی، فعالیت و بازنگری چگونه ایجاد می شود و چگونه آموزش دهیم. ارائه راهکارهای عملی در آموزش برای ایجاد مهارت شناختی کودک برای خلق ایده های نو و به عبارتی خلاقیت در عمل همراه با مثال، تصاویر و نمودار.

فصل سوم: تفکر نقادانه


بچه ها به طور طبیعی مجذوب نگرش ها و عقاید افراد مهمی که در کنار آنان زندگی می کنند می شوند. ساختارهای اعتقادی بزرگسالان در عمل به آنان تحمیل می شود و کودکان متکی شدن به اعتقادهای دیگران را کم کم فرا می گیرند.

اما اگر قرار است کودک فراخ اندیش و منتقد بار آید، نباید قدرت فکری او به دست شانس سپرده شود. نمی توانیم همیشه درباره ی هر چیزی فکر کنیم، اما همواره در حال تفکر درباره چیزی هستیم. تفکر ارزشمند، اندیشیدن بیشتر درباره یک موضوع است. تفکر نقادانه چگونگی تفکر درباره ی یک موضوع را شرح می دهد در نتیجه تفکر نقادانه بدین معناست که افراد یاد بگیرند چه زمانی سوال کنند، چگونه سوال کنند و چه سوالاتی بپرسند. افراد یاد بگیرند چگونه استدلال کنند. چه زمانی از استدلال استفاده کنند و کدامین روش استدلالی را به کار گیرند. اینها مجموعا مهارت تفکر نقادانه را تشکیل می دهند که با خواندن این فصل کاملا به این امور پی می برند.

فصل چهارم: حل مسئله



توانایی کودک در به کارگیری تفکر برای حل مسئله ها کلید موفقیت در زندگی خواهد بود. فعالیت های ناظر به حل مسئله باعث تحریک و توسعه ی مهارت های مربوط به تفکر و استدلال می شود. این فعالیت ها و دانش کودک درباره ارتباط ها و امور واقع را متناسب کرده آن را کاربردی می کنند. کسب نتیجه های خوب به پرورش اعتماد به نفس و قابلیت های کودک کمک می کند و فرصت هایی را هم برای کودکان ایجاد می کنند تا ایده های خود را با دیگران در میان بگذارند و همکاری ثمربخش با دیگران یا به عبارتی دیگر رویکرد "بیا با هم این مسئله را حل کنیم" را فرا گیرند.


فعالیت های ناظر به حل مسئله نه تنها سطح اطلاعات، مهارت ها و نگرش ها را بالا می برد بلکه فرصت هایی را هم برای معلمین یا بزرگسالان فراهم می کند تا چگونگی یادگیری، نحوه برقراری ارتباط و برخورد کودکان با مشکلات را مورد ملاحظه قرار دهند. برای بررسی این که آیا کودک یک فرایند علمی یا مفهوم اصلی یکی از حوزه های دانش را درک کرده است هیچ روشی بهتر از این نیست که ببینیم آیا او می تواند از آن آموخته ها در حل مسئله استفاده کند یا خیر. کار کردن بر روی مسئله های عمومی و متعارف می تواند راهی باشد برای اینکه سوار بر قایق شده تجربه های مختلف را که چون جزیره های پراکنده و غیر مرتبط هستند به هم مرتبط کنیم واز ا ین طریق شبکه تفکر را توسعه دهیم.


در این فصل می خوانید: مسئله چیست و چگونه مسئله تعریف می شود. راههای متفاوت حل مساله چیست.


مهارت ها و راهبردهای مسئله را می آموزید و این که موفقیت در حل مسئله چگونه ایجاد می شود. از آنجایی که رویکرد حل مسئله یک فعالیت مداوم است می آموزیم که نقطه های شروع برای حل مسئله در خانه و مدرسه حواشی منزل حوادث روزمره مناسبت های خاص و ... را چگونه برای کودکان ایجاد کنیم تا کسب تجربه کنند.

فصل پنجم: غنی سازی ابزاری


کودکان برای حل مسئله ها تلاش می کنند. اما فقط بعضی از آنها در این مقوله موفق می شوند. بسیاری از کودکان در حل مسائل خیلی ساده هم ناکام می مانند. این فصل به این مشکلات می پردازد که علت عدم موفقیت کودکان چیست؟ نقش عامل واسطه چیست؟ و چگونه باید به کودکان کمک کرد. این کمک ما به کودکان در چند زمینه مختلف است که اگر یکی از این حلقه ها نادیده گرفته شود توانایی شناختی کودک دچار آسیب می شود. و سرانجام اینکه ابزارهای غنی سازی برای کودکان چیست و چگونه باید در زمینه های مختلف به کار گرفته شود.


خواندن و استفاده از روشهای ارائه شده در این فصل برای معلمانی و پدر و مادرانی که می خواهند کاملا عملی با بچه ها کار کنند ضروری به نظر می رسد.

فصل ششم: فلسفه برای کودکان


کودکان ذاتا پرحرف زاده شده اند: آنان بیشتر وقت خودشان را به صحبت توصیف سوال و بحث کردن می گذرانند. چنین گفت و گوهایی ممکن است فکر آنان را تحریک کند و آنان را به توجیه استدلال، جست و جوی علت ها، توضیح حوادث سازمان دادن و مفهوم بخشیدن به تجربه های خویش وادار کنند و هم چنین ممکن است به گفت و گوهایی طولانی، بیهوده و نسنجیده و کارها و افکاری بی مایه تبدیل شود.

حال با مطالعه این فصل و استفاده از روشها و مثال هایی که زده شده می توان حالت اول را برای کودکان ایجاد کرد. در این فصل می خوانید که چگونه گفت گو را جهت دهید و بحث را اداره کنید. نقاط شروع برای بحث و گفتگو چه چیزهایی می تواند باشد از جمله آزادی، دوستی، حقیقت، انصاف، دانش و ...

بخشی از هدف تعلیم و تربیت آگاه کردن افراد در مورد مسئله های جاری ، برخورد عقاید و نشان دادن روش های جایگزین دیگر برای مقابله با این مسائل است. کودکان از طریق بحث می توانند یاد بگیرند تا منطقی تر و موثرتر و فیلسوف تر باشند. برای رسیدن به این هدف مهم، خواندن این فصل و استفاده از روشهای ارائه شده به معلمان حتما توصیه می گردد.

فصل هفتم: آموزش برای تفکر، زبان و ریاضی


هدف این فصل نشان دادن این امر است که چگونه می توان رویکرد آموزش برای تفکر را در همه حیطه های تجربه کودک به کار گرفت. این حیطه های تجربه می تواند با موضوع های برنامه آموزشی مدرسه و صورت های مختلف هوش انسان مرتبط باشد که این حوزه ها زبان، ادبیات، ریاضی، علوم، تکنولوژی، زیبایی شناسی، حوزه های اخلاقی، معنوی و بدنی را در بر گیرد.

هر چه از مهارت ها قوای ذهنی و شکل های مختلف هوش در انجام کارها بیش تر استفاده شود، روابطی که در ذهن کودک به وجود می آید غنی تر و متنوع تر خواهد بود. این فصل به طور ویژه ای بر روی زبان و ریاضی بحث کرده است. زبان اغلب چهار حالت گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن را در بر می گیرد. این ها همه جنبه هایی از هوش زبانی هستند که خود منبع توانایی های ذهنی کودک است.

رشد در زمینه ی مهارت های زبانی نیازمند تمرین های زیاد است که در این فصل به طور مفصل می خوانید. و اما ریاضی: عامل بسیار مهم در تفکر ریاضی توانایی تشخیص الگوها و دیدن ارتباط هاست. ریاضی یک شبکه بسیار منظم ایده هاست. ریاضی از مهارت های مجزا و مقدار ناچیزی از اطلاعات ساخته نشده است بلکه یک چهارچوب به هم پیوسته ای از مفاهیم و شیوه هاست.

وظیفه ما در این مورد فقط کمک به کودک برای درک قوانین و حقایقی نیست که به طور مجزا فرا گرفته می شود، بلکه ساختاری جدایی ناپذیر است. ریاضیات روشی برای حل مسئله ها در ذهن بر روی کاغذ و در موقعیت های واقعی زندگی است. چنین مسئله هایی را می توان با استفاده از روش های بسیار گوناگونی ارائه یا مدل سازی کرد که در این فصل به طور جذابی با این روشها آشنا می شوید.

فصل هشتم: آموزش برای تفکر در برنامه های مختلف آموزشی


علم، هم یک روش تحقیق و هم مجموعه ای از ایده هاست؛ به بیان دیگر آمیزه ای از نگرش ها، مهارت ها و دانش است.

ما به تقویت کنجکاوی طبیعی کودک، اشتیاق او برای کاوش، آزمودن پدیده ها، نگرش دقیق تر و درک رخدادها نیاز داریم. ما باید از گرایش کودک به تحقیق و کاوش برای ارضای تمایل شدید او به دانستن استفاده کنیم. ما نیاز داریم در کنار کودک به فراگیری بپردازیم تا با شور و اشتیاق و کنجکاوی خویش او را تحت تاثیر قرار دهیم. اگر فرصت های مناسبی در اختیار کودکان قرار بگیرد آن ها کاشفان واقعی دنیای فیزیکی خودشان خواهند شد.

ارائه این فرصت ها به صورت علمی مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته و در این فصل کاملا توضیح داده شده است. این فصل راهنمای بسیار مناسبی برای معلمان است تا با رشد مهارت تفکر در کودکان حتی در ارائه تاریخ، جغرافیا، هنر (موسیقی نقاشی تجسم ذهنی) حرکت های بدنی کامپیوتر کاملا علمی عمل کنند. و عوامل مانع تفکر و پرورش دهنده ی تفکر را به خوبی بشناسند تا برای آموزش تفکر به کودکان به کار گیرند.


 

آموزش علوم و تاثیر آن بر خلاقیت کودک




با توجه به این که ۸۰ درصد شخصیت کودک در ۶ سال حیات اولیه او شکل می‌گیرد، اهمیت آموزش و پرورش پیش دبستانی آشکار می‌شود. در این دوره کودک برای اولین بار به طور وسیع از تحرک و استقلال خویش بهره می‌گیرد و نقش نهاد خارج از محیط خانواده در رشد و پرورش و یادگیری کودک اهمیت می‌یابد.

بدیهی است که مهم‌ترین وظیفه این مراکز ایجاد محیطی امن، سالم، مطلوب و مامنی همچون کانون گرم خانواده برای کودکان است. برای رشد و شکوفایی استعدادهای این نونهالان فعالیت‌های آموزش و پرورش پیش از دبستان باید بر برنامه ای استوار باشد که محیطی مناسب برای رشد هوشی، کلامی، اجتماعی، عاطفی و جسمی کودک فراهم آورد و توانایی حل مسائل خلاق را در کودکان تقویت کند.

نظام آموزش و پرورش به ویژه آموزش پیش از دبستان، در پرورش نیروی انسانی خلاق، جایگاه خاصی دارد.


برای ایجاد خلاقیت در کودکان باید این سوال را از خود پرسید که آیا می‌توان خلاقیت را در کودکان پرورش داد؟


خلاقیت یکی از شگفت انگیزترین ویژگی‌هایی است که ما به عنوان یک شخصیت انسانی آن را تعریف می‌کنیم. این ویژگی، نه تنها برای افراد بااستعداد قابل دسترس است، بلکه برای همه افراد می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. یک عمل خلاق، اگر چه ممکن است منحصر به فرد نباشد، ولی برای شخصی که می‌خواهد انجام دهد، تازه و نوست. در حقیقت ابتکار شخصی، شکلی از خلاقیت است که باعث لذت بردن فرد از ارائه یک ایده نو و ساختن چیزهای جدید می‌شود. آیا شما می‌دانید خواسته و ناخواسته سبب از میان بردن خلاقیت در کودکانتان می‌شوید؟ عواملی که در زیر به آن اشاره می‌شود باعث می‌شود خلاقیت را از میان ببرد.


مشاهدات زیرچشمی به بچه‌ها، این احساس را در آنها به وجود می‌آورد که آن‌ها مدام هنگام کار کردن زیر نظر قرار می‌گیرند و این مساله انگیزه خلاقیت را کم می‌کند. ارزیابی کردن پیوسته، بچه‌ها را دچار اضطراب می‌کند و باعث می‌شود آن‌ها نتوانند به درستی از معلوماتشان برای انجام کار استفاده کنند.

افراط در جایزه، بچه‌ها را از لذت درونی یک فعالیت خلاق، باز می‌دارد؛ رقابت نیز از جمله عواملی است که باعث از بین رفتن خلاقیت می‌شود؛ اغلب فشار آوردن به بچه‌ها برای انجام کاری که طبق مقررات برای آن‌ها تعیین شده است و ترساندن از دوباره انجام دادن کار، از عواملی هستند که باعث از بین بردن خلاقیت در آنها می‌شود.

به نظر شما فرزند باهوشتان قطعا خلاق است؟ مهم است که ما بین 3 ویژگی هوش، خلاقیت و درجات علمی تمایز قائل شویم. در واقع هوش، توانایی در یادگیری و فکر کردن است. خلاقیت، توانایی معرفی کارهای جدید یا دانش جدید است و درجات علمی هر آن چیزی است که شخص در طول سال‌ها در کلاس‌های درس و گذراندن دروس دانشگاهی کسب می‌کند، امتحان می‌دهد و نمرات لازم را به دست می‌آورد. در مقایسه این ویژگی‌ها، بیشتر افرادی که خلاق‌اند باهوش هم هستند. دانش آموزانی که هم باهوش‌اند و هم خلاق، در مدرسه در حد وسط قرار می‌گیرند.


یافته‌های تحقیقی نشان داده است بچه‌هایی که در کودکستان تجربه‌های علمی به دست آورده‌اند، در کلاس اول سریع تر از بچه‌هایی که فاقد این فرصت‌های علمی بوده‌اند، در فراگیری خواندن پیشرفت می‌کنند.

علوم را می‌توان در سال‌های اولیه و دوران ابتدایی به کودکان آموزش داد. مطالب علمی و موضوعات علوم را می‌توان به طریقی بازسازی و دوباره سازی کرد که حتی کودکان در کودکستان‌ها بتوانند با مفاهیم علمی و به صورتی ساده آشنا شوند. در این مورد، گنجاندن علوم در برنامه درسی اولیه، ضروری به نظر می‌رسد. در حقیقت یک آموزش خوب علوم برای هر کودکی مهم است. به این علت که علوم در همه جا هست و درک این که بخشی از زندگی روزمره ماست، می‌تواند کودکان را به موفقیت‌های بزرگی در زندگی برساند. امروزه مفهوم این که علوم تنها برای دانشمندان و مهندسان لازم است منسوخ شده است. یک آموزش خوب علوم برای کودکان در همه پیش زمینه‌ها، استعدادها، علایق و توانایی‌ها ضروری است.


در حقیقت بهترین شکل آموزش علوم در بچه‌ها می‌تواند منجر به نتایج مطلوب برای جامعه شود. آموزش خوب علوم به دانش آموزان کمک می‌کند تا میزان درک و فهمشان را گسترش دهند و آن‌ها را به همکاری اندیشمندانه با شهروندان، تشویق و ترغیب کند.

علوم به کودکان کمک می‌کند تا بتوانند بهتر درک کنند. وقتی بچه‌ها درباره دنیای پیرامونشان کشف می‌کنند و یاد می‌گیرند، در حقیقت آن‌ها درک بهتری را از وابستگی زندگی خود با محیط به دست می‌آورند. علوم، قدرت تفکر انتقادی را در بچه‌ها بالامی برد. کودک با پرسیدن در مورد اشیا و توجه به دیدگاه‌های جدید، مانند یک دانشمند کوچک است که می‌تواند مهارت‌های تفکری مستقل را به دست آورد و تبدیل به مصرف کننده ای دانا، عاقل و شهروندی که می‌تواند تصمیم‌های آگاهانه بگیرد، کند.

علوم مهارت‌های ارتباطی قوی را ترقی و در مورد همکاری‌ها و مدیریت‌های ناسازگار درس می‌دهد. این قابلیت‌های همکاری می‌تواند خلاقیت را پرورش دهد و بچه‌ها را با جزئیات نقطه نظرهای متضاد، کارهای مستقل و گروهی آشنا کند. علوم، مهارت‌های تحقیق را درس می‌دهد. از طریق علوم بچه‌ها درباره فرضیه دادن، جمع آوری اطلاعات، امتحان فرضیه، نوشتن یک تحقیق اولیه، جستجو برای نمونه، صحبت کردن با دیگران در مورد یافته‌هایشان، نوشتن مقاله و ارائه آن‌ها یاد می‌گیرند. این مهارت‌ها برای موفق شدن در مدرسه و محیط کار ضروری هستند.


در کنار سرگرم کننده و جالب بودن آزمایش‌های علمی، باید آن‌ها بر اساس استانداردهای آموزشی قوی و دانش و مهارت‌هایی که مطابق با سن کودک است، آماده شوند. فعالیت‌های طراحی شده باید دارای اهداف یادگیری واضح و روشن برای همه کودکان باشند و مجالی را برای تفکر برای کودکان فراهم آورند.

در ضمن باید به این نکته توجه داشت که حتی برخی فعالیت‌های ساده ممکن است مضر و خطرناک باشند. در این خصوص پژوهشی در دوره کارشناسی ارشد آموزش شیمی در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با عنوان بررسی تاثیر فعالیت‌های علوم بر پرورش خلاقیت کودکان پیش دبستانی انجام شد. برای این منظور برای گروه آزمودنی، تعداد ۱۰ فعالیت ساده شیمی در مدت ۵ هفته انجام شد. پس از طی این دوره آموزشی، گروه آزمودنی و کنترل مجدد با آزمون اندازه گیری خلاقیت تورنس ارزیابی شدند. آزمون تورنس، یکی از ابزارهای استاندارد برای سنجش خلاقیت است که توسط محققان از دوره پیش دبستانی تا بزرگسالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. تورنس اعتقاد دارد خلاقیت عبارت است از حساسیت به مسائل، کمبودها، مشکلات و خلاهای موجود در دانش، حدس زدن و تشکیل فرضیه‌هایی درباره این کمبودها، ارزشیابی و آزمایش این حدس‌ها و فرضیه‌ها و احتمالااصلاح و آزمون مجدد آن‌ها و در نهایت نتیجه گیری از آن‌هاست.

در پژوهش انجام گرفته، خلاقیت از طریق تعداد و نوع پاسخ‌هایی که کودک برای عناصر تشکیل دهنده آزمون تفکر خلاق تورنس ارائه می‌کند و شامل ۴ عنصر است، حاصل می‌شود:


الف) سیالی: تعداد ایده‌های مختلفی که می‌تواند به وجود آید.
ب) بدیع بودن: غیر معمول بودن ایده‌های ارائه شده است.
ج) انعطاف پذیری: متنوع بودن ایده‌های بیان شده است.
د) بسط: جزئیات ارائه شده در ایده‌های یک محصول است.


برای انجام آزمایش‌های علوم توسط کودکان از شیوه بارش مغزی استفاده شد. بارش مغزی، یک تکنیک گروهی است که فراگیران در آن می‌کوشند تمام ایده‌های ممکن را برای حل یک مساله خاص ارائه کنند. بارش مغزی یکی از راهبردهای مناسب برای به عینیت درآوردن استعدادهای بالقوه انسان است. نتایج مطالعات ما نشان داد ارائه فعالیت‌های علوم به کودکان به شیوه بارش مغزی سبب افزایش خلاقیت آن‌ها در ۴ زمینه اصلی خلاقیت یعنی سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط می‌شود.

منابع

1- تبریزی،غلامرضا و وطن خواه، مرضیه (1387) ، پرورش هوش و خلاقیت کودکان، مشهد، صیانت.
2- جولایی، مامک و زارع پور ، سمیه (1388) ، بازی های آموزشی برای کودکان، تهران ، شکرت انتشارات نو آموز.
3- مرادی ، مریم (1393) ، بررسی رابطه ی خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی معلمان مدارس، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم تربیتی ، دانشگاه آزاد دماوند .
4- ملکی اشلقی ، لیلا (1388)، بررسي تاثيرشيوه‌هاي تربيتي والدين بر خلاقيت دانش‌آموزان دختر دبيرستان‌هاي منطقه 6 تهران، پایان نامه کارشناسی علوم تربیتی ، دانشگاه آزاد دماوند .
5- دکتر نیکزاد، محمود (1382)، دانستنی های ضروری روانشناسی ، تهران ، نشر کیهان
6- دکتر رسول عبداله میرزائی - استادیار دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی، آموزش علوم و تاثیر آن بر خلاقیت کودک.
7- آلن راس ( 1375) روان شناسى شخصيت (نظريه ها و مفاهيم)، ترجمه سياوش جمالفر، روان، چ دوم.
8- ابرت فیشر 1385) ، آموزش تفکر به کودکان ، مترجمان: دکتر مسعود ضیایی مقدم و افسانه نجاریان ، انتشارات رسش
9- گريوز ، گارگيلو ، اسلادر (1379 ) ، شناخت ويژگي هاي کودکان و برخورد مناسب با آنها، ترجمه مهدي قراچه داغي خلاقيت ) ،انتشارات پيک بهار،چاپ دوم
10- سوزان استرايكر و سالي وارنر (1383)، كليدهاي پرورش خلاقيت هنري در كودكان و نوجوانان، ترجمه اکرم قیطاسی ، تهران ، نشر صابرين
 



****



منبع : مقاله ارسالی " کودک و خلاقیت " -تهیه کنندگان مقاله : محسن عبدالله کامران عبدی علیرضا حسین کاظمی - حمید حمیدی راد تحت نظر خانم الهام رحمت آبادی-مربوط به درس جامعه شناسی و اقتصاد آموزش و پرورش-گروه کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد دماوند - علوم تربیتی و مدیریت آموزشی-خرداد 1394-انتشار سایت فکرنو-www.fekreno.org


 

 

 

 

 

 

 

 

                       

 

 

در صورتی که علاقمند هستید خبرهای  آموزشی از طریق پیامک برای شما ارسال شود

شماره تلفن همراه خود را در خبرنامه پیامکی ثبت فرمایید

 

 

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org