|
ما بايد با ايجاد محركهاي طبيعي
مثل قصهگويي و قصهخواني از آغاز دوره كودكي به بچهها كمك كنيم تا نسبت
به شناخت محيط پيرامون خود با توجه به ميزان تواناييشان از مفاهيم درك
علمي دست يابند و با تمام جنبههاي زندگي فردي و اجتماعي آشنا شوند. از بازي
تا ورزش تا آشنايي با هنرهاي موسيقي و ادبيات و اخلاق اجتماعي، حتي پارهيي
از مفاهيم علمي و تاريخ فرهنگ بشري.
بايد از قصهگويي به عنوان يك روش آموزشي غيرمستقيم و متناسب با دنياي
كودكي و نوجواني به صورت آزاد و داوطلبانه با روشهايي از پيش تعيين شده و
كليشهيي سلطهگرايانه بهره گرفت. خلاقيت در فضايي آزاد و به دور از هرگونه
اعمال عقيده و اجبار به وجود ميآيد و آزادي در انتخاب موضوع و نوع قصه
زمينه رشد خلاقيت را فراهم ميسازد و گرنه انتخاب از پيش تعيين شده چنانكه
در كتاب درسي جديد سال اول دبستان در چارچوبي مشخص و تكليف شده نه تنها
خلاقيتي را به وجود نميآورد بلكه توانايي يادگيري كودك و نوجوان را نيز به
هدر داده و ميل و رغبت او را به مطالعه و يادگيري نيز از بين ميبرد.
روانشناسان و متخصصان آموزش و پرورش بر اين عقيدهاند كه شكلگيري فرآيندهاي
عالي ذهن انسان در دوران كودكي اگر در شرايط آزاد و دموكراتيك صورت گيرند
به مكانيسمهاي فعال و نيرومندي بدل ميشوند كه توسط آنها فرهنگ بشري به
صورت بخشي از طبيعت او در ميآيند و آن را هماره پويا و زنده نگه خواهند
داشت. به اعتقاد «سيمونويچ ويگوسكي» كه از مروجين نظريه محرك پاسخ درباره
رفتار كودك است، تجزيه و تحليل پوياي تركيب گفتار و رفتار كودك هم در
تاريخچه رشد كودك نقش ويژه دارد و هم در تكوين آن منطق خاصي را طلب ميكند.
از نخستين روزهاي رشد،فعاليتهاي كودك در نظامي از رفتار اجتماعي معناي خاص
خود را مييابند و چون داراي هدف ميشوند، با عبور از منشور محيط كودك منكسر
شده و تجزيه ميشوند، اين مسير از شيء به كودك و از كودك به شيء از فرد
ديگري كه ميتواند، مادر، مربي، آموزگار، قصهگو و... باشد عبور ميكند. اين
ساختار درك پيچيده كودك فرآيند رشدي است كه در پيوند با تاريخچه رشد فردي و
اجتماعي او معني و مفهوم پيدا ميكند. همه اين فرآيندها از جمله كاركردهاي
مغز هستند، كه بايد برحسب نظريه علمي تاريخ جامعه انساني مورد مطالعه قرار
گيرند.
پس بايد برنامههاي آموزشي رسمي و غيررسمي «كودك محوري» البته نه «كودكسالاري»
تهيه و تنظيم شوند. هدف از اين برنامهها نيز ميتواند به ترتيب زير باشد:
1 بالابردن كيفيت محتواي قصهها و مطالب آموزشي براي كودكان و نوجوانان
2 تشويق و ترغيب بيشتر كودكان و نوجوانان به كسب علم و دانش و اخلاق
اجتماعي
3 آموزش چگونه لذت بردن از كار و بهرهوري بيشتر از امكانات يعني ايجاد و
تقويت روحيه و وجدان كار
4 ارتقا و تكامل درك و شناخت كودكان و نوجوانان از زيبايي، يعني تقويت حس
زيباييشناسي
5 ايجاد انگيزه و برانگيختن تمايلات دروني آنها با هدف تحول و تكامل كودكان
به انسانهايي كامل و در نتيجه شهرونداني واقعي در سرزمين ملي و عضوي
فرهيخته از جامعه بزرگ بشري.
از آنجا كه جهان هستي پيوسته در حال دگرگون شدن است و سير تحول آن از
كهنه به نو است، تحول هر پديده يا فرآيندي از شكلي به شكلي از مرحلهيي
به مرحلهيي ديگر با پيروي از قوانين حاكم بر تحول پديدهها داراي كنش و
واكنشي متقابل و پيوستگي و همبستگي متقابل ميشود، نمود آنها نيز در زمان و
مكانهاي متفاوت در روندي عيني و گريزناپذير از ساده به سنجيده، از بسط به
مركب، از كميت به كيفيت از ذات به محص، از كثرت به وحدت و از وحدت به
كثرت و بالاخره از پست به عالي است و اين روند هماره وجود دارد و پيوسته
رو به كمال و تعالي ميرود.
هنر قصهگويي ناگزير براي تبديلشدن به روش آموزشي خلاق بايد از اين قانون
پيروي كند تا بتواند به بازسازي و نوسازي خود بپردازد. چنين دگرگوني ميتواند
هنر قصهگويي را به عنوان كمهزينهترين، سادهترين و در دسترسترين روش
آموزشي براي همه دورههاي سني حتي سالمندان تبديل كند و اين هنر ميتواند
در همه مكانها و در تمامي فصول سال براي آموزش مفاهيم علمي و انتقال تجربههاي
با ارزش زندگي اجتماعي مورد بهرهبرداري عموم قرار گيرد.
هنر قصهگويي ميتواند با بهرهگيري از امكانات موجود با تمامي اشكال گوناگون
خود، از خواندن قصه، يا بيان قصه فيالبداهه تا استفاده از تصاويرو شكل و
عروسكها و بازي زنده نمايش، فيلم ... با توجه به
نوع پيام يا محتواي خود و متناسب با شرايط مخاطب كاربردي رسمي و غيررسمي
داشته باشد.
****
منبع : مقاله "
قصهگويي
خلاق و اهداف آموزشي " -نويسنده :
م كوهبناني
-روزنامه اعتماد-
21اسفند 1382
|